نمایش دسته بندی مطالب

لیست مطالب صفحه اصلی

طراحی فضاهای شهری – مبلمان شهری – پروژه های تحلیل فضای شهری

عنوان : پروژه تحلیل فضاهای شهری

موضوع : فضاهای شهری – مبلمان شهری

ارسال شده از : آرشیو سایت

طراحی فضاهای شهری

در زندگي شهري امروز ، به ندرت مي توان كسي را يافت كه به طريقي با مبلمان شهري سروكار نداشته باشد ،سرپناه ايستگاه اتوبوس ، باجه بليت فروشي ، نيمكت پارك يا تابلوي راهنمايي و رانندگي ، فرقي نمي كند در هر حال با يك يا چند گروه از آنها ارتباط داريم . مبلمان شهري بخش زيادي از فعاليت در شهر را سامان مي دهد و باعث بالا رفتن كيفيت استفاده شهروندان از خيابان ، ميدان ، پارك و عرصه هاي ديگر شهري مي شود .

عمده ترين ويژگي مبلمان شهري ، كاربرد عام آن است . اين گروه از محصولات بيش از هر چيز ديگر با توده مردم ارتباط مستقيم دارد و بدين لحاظ موضوع طراحي ، ساخت و نصب آنها به مطالعات عميق و دقيقي نياز پيدا مي كند .

طراحی شهری - مبلمان شهری - تصویر های طبیعت - پارسا کد - پارسی کد

 

عمده ترين ويژگي مبلمان شهري ، كاربرد عام آن است . اين گروه از محصولات بيش از هر چيز ديگر با توده مردم ارتباط مستقيم دارد و بدين لحاظ موضوع طراحي ، ساخت و نصب آنها به مطالعات عميق و دقيقي نياز پيدا مي كند .

به عنوان مثال در شهري مانند تهران با 615 كيلومتر مربع مساحت و نزديك به 10 ميليون نفر جمعيت ، اين بررسي هاي اجتماعي و فرهنگي هستندكه مسير طراحي تا نصب را مشخص مي كنند . همچنين تاثيرات اقليمي ، مقدار و شدت يناز ، كميت و كيفيت خدمات ، تعمير و نگهداري نيز بسيار حائز اهميت است .

متاسفانه علي رغم اهميت موضوع ياد شده كمتر شاهد طراحي ، ساخت ونصب مبلمان شهري كارامد هستيم .

طراحي مبلمان شهري يك موضوع ميان رشته اي است موضوعي كه فصل مشتركي است از رشته ها و گرايشهاي مختف ، موضوعي چند سويه كه درتخصص هاي مختلف مي توان حقي بر آن قائل شد . گروه بسياري ، مسئول آن هستند و درمواردي نيز همين چند مسئوليتي ، عامل ركود آن شده است . دامنه آن چنان گسترده است كه به سختي مي توان قيم دلسوزي برايش يافت . طراحي و برنامه ريزي شهري ، طراحي صنعتي ، معماري ، معماري فضاي سبز ، معماري داخلي ، طراحي گرافيك ، مهندسي عمران ، مجسمه سازي ، نقاشي و مهندسي تاسيسات و ترافيك ، تعدادي از تخصص هايي هستند كه درگيري و ارتباط بيشتري با طراحان مبلمان شهري در مجموعه شهر و خيابان دارند .

به طور ساده و خلاصه وظيفه هدايت ، كنترل ، امنيت ، ارتباط ، راحتي ، تبليغات ، تزئين و تفريح در سطح شهر و خيابان بر عهده مبلمان شهري تنظيم چنين فعاليت هايي در سطح شهر از توانايي يك تخصص و چند متخصص خارج است . اين تنوع ساختاري ، اساس شكل گيري تسهيلات و امكاناتي در سطح شهر با عنوان « مبلمان شهري » است .

يكي از درگيرترين رشته ها با موضوع طراحي مبلمان شهري ، طراحي صنعتي است ، طراحي توليداتي كارخانه اي كه به روش انبوه و با فرايندهاي صنعتي ايجاد مي شوند و در ارتباط مستقيم با راحتي استفاده كننده و اصول زيبايي شناسي هستند . اين تعريف ،طيف وسيعي از محصولات سيماي خيابان را كه چنان ويژگيهايي دارند ، در بر مي گيرند . درادامه از اين تعريف چنين استنباط مي شود كه دسته اي از عناصر شهري كه توليد ماشيني و انبوه ندارند از موادو مصالح غير صنعتي ساخته مي شوند ، طراحي دائم و ثابت دارند مثل جوي و جدول با انسان ارتباط مستقيم ندارند و استتيك صنعتي برخوردار نيستند از حيطه وظايف طراحي صنعتي خارج هستند.

بديهي است كه مبلمان شهري دامنه گسترده اي از محصولات را نيز شامل گردد . با بررسي منابع مختلف دراين رابطه فهرست متنوعي نيز از انواع تجهيزات و وسايل شهري بدست مي آيد .

چراغ و پايه روشنايي ، نيمكت ، صندلي و گلدان ، علائم ، تابلو ، نمادها ، انواع كيوسك ، جايگاه دوچرخه ، درو ودروازه ، ورودي ، نرده ، حصار ، آبخوري ، ساعت خياباني ، تنديس ، كفپوش ، سنگفرش ، كف سازي ، آسفالت ، دهانه فاضلاب خياباني ، پله ، شيبراهه ، تيرك ، ديواره ، آبشار تزييني ، آبنما ، حوض شهري ، استخر ميداني ، گياهان ، درخت ، آبراهه ، آبسرد كن ، ايستگاه هواشناسي ، باغچه ، پاركومتر ، رگولاتورگاز شهري ، زباله دان ، شيرفشار آب ، ستون اعلانات ، سكو ، شير آتش نشاني ، صندوق صدقات ، فانوس ، فواره ، وسايل ايمني ترافيك  ، وسايل بازي پارك ، جايگاه پليس ، جدول ، جوي ، جعبه تقسيم تلفن ، خط كشي ، چشم گربه اي ، دكل برق ، درپوشهاي مختلف خياباني ، صندوق پست ، پلاك خيابان ، پل عابر پياده ، پل روي جوي ، ترانسفورماتور ، تلفن همگاني ، تير چراغ برق ، سرپناه ايستگاه اتوبوس ، دستگاههاي خودكار عرضه خوراكي ، پله برقي ، شبكه پاي درخت ، محافظ تنه درخت ، سازه ،سايبان ، سيم ها و كابل هاي هوايي ، نقشه شهر و محله ، كليه تجهيزات معلولان ، فضاي سبز ، پرچم ، پلاكارد ، تثبيت كننده شيبها ، تجهيزات ورود و خروج توقفگاه ، مسدود كننده راه ، توالت خياباني ، تجهيزات ورزشي خياباني و نورافكن .

به مجموعه فوق مي توان انواع دسترسي هاي شهري ، فضاي سبز ، وسايل امنيت و ايمني و محوطه سازي را نيز اضافه كرد . به تعبير ديگر اين تجهيزات اصولا شامل : عناصري است كه درمعرض ديد عموم قرار دارند و در المانهاي اصلي شهر به كار گرفته مي شوند .

مبلمان شهري

شهر يك اثر هنري بزرگ است كه آفرينندگاني به وسعت خود و به تعداد جمعيتش دارد . هدف غايي يك شهر ايجاد محيطي خلاق و پرورنده براي مردمي است كه در آن زندگي مي كنند چنين محيطي باگوناگوني بسيار ، آزادي انتخاب به افراد مي دهد و زمينه خلاقيت را فراهم مي آورد ، فضاي شهر حداكثر ارتباط را با مردم وزيستگاه پيرامونشان برقرار مي سازد و تنها يك شرط براي دراختيار گذراندن تمام فرصت ها قائل است : امكانات مناسب شهري .

در فضاي ميان ساختمانها و بناها ، وسايل و ضمائم مكملي نياز است تا زندگي شهري را سامان بخشد ، تجهيزاتي كه همچون اثاث يك خانه ، امكان زندگي را در فضاي محصور ميان سنگ وبتن و شيشه فراهم آورد . اين اجزاء جريان حركت ، سكون ، تفريح و اضطراب را در شهر تنظيم مي كنند و به آن روح مي بخشند . اثاثه ، تجهيزات يا مبلمان شهري ، خياباني يا فضاي باز اصطلاحات رايج اين تسهيلات و امكانات هستند .

شهر پيشرفته ، فصل مشتركي است از فعاليت ها و جنب و جوشهاي مردم . همچنان كه مردم حركت مي كنند و هر يك به سويي مي روند . مبلمان خيابانها به نقاط ثابتي تبديل مي شوند كه حركت ها و جريان ها را هدايت مي كنند و قوت مي بخشند .

رنگ در محيط

كفش در مورد انتخاب رنگ مناسب براي مبلمان شهر ، بسيار است . رنگ پيش از بافت ، فرم و مواد مصرفي دريافت مي شود و به همين دليل اثرش بيشتر است . ولي در اين ميان آنچه كه ضروري است ، حركت منسجم تمامي عناصر يك طرح به سوي هماهنگي با محيط است . رنگ بايد جزئي از كل فرض شود ، كلي كه به سوي وحدت ويگانگي رو دارد . همچنين عامل ديگر در گزينش رنگ ، كاربرد محصول است . رنگ نبايد براي دوره اي كوتاه و تنها به قصد جلب نظر رهگذران به كار رود . به طور مثال ، ممكن است گزينش زباله دان هايي به رنگ زرد روشن در ابتدا حتي با محيط هم هماهنگ باشد و انتخاب جالب و جسورانه اي به نظر برسد ، اما به طور يقين بعد از شش ماه كه زباله دان بارها از آدامس هاي جويده ، كاغذهاي چسبناك شكلات و از اين قبيل خوراكيها پر وخالي شد و لكه هاي مختلف رنگي گرد تا گرد آن را فرا گرفت ، در آن انتخاب تجديدنظر مي شود .

دراين باره برخي معتقدند كه وجود رنگهاي روشن بر پيكر مبلمان شهري دربسياري موارد باعث تشخيص سريع آنها از محيط مي شود و كيفيت و كميت استفاده از آنها را افزايش مي دهد . اين تفكري است كه بسياري را به گمراهي كشانده است . شهروند وظيفه شناس و مسئولي كه تكليف خود را در برابر محيط زندگي خويش مي داند ، رنگ برايش تعيين كننده نيست . در عوض حتي با برجسته ترين رنگها و ترفندهاي رنگارنگ نيز نمي تون از پرتاب زباله توسط آن كه مقيد به چيزي نيست درميان سبزه ها ، خيابان و پياده رو جلوگيري كرد . شايد يكي از راه هاي برخورد با اين معضل ، اجراي قوانين موثر تر و ترويج فرهنگ شهرنشيني باشد ، به جاي پيش پا افتاده ترين راه ، يعني تنوع رنگ محصول .

دركنار رنگ عناصر ، خود فضا نيز قابليت هاي بالايي براي تركيب هاي رنگي دارد . تشخيص يك رنگ درمحيط به عواملي ازجمله زمان ديدن ، رنگ زمينه ،رنگ هاي ثابت و منابع نور طبيعي و مصنوعي بستگي دارد . قرمز و نارنجي رنگهايي هستند كه بيش از همه جلو مي آيند و به اصطلاح پيش آمدگي دارند . پرتوهاي ساطع شده از اين رنگها بر تمركز عدسي چشم تاثير مي گذارندو در شخص دوربيني ايجاد مي كنند . رنگهاي سبز و آبي ، برعكس چشم را نزديك بين مي كنند، چرا كه اين دو رنگ به عقب رفتن و عميق شدن تمايل دارند . زرد و ارغواني دراين خصوص خنثي هستند ، نه پيش مي آيند و نه عقب مي نشينند . به طور كلي رنگهاي كرم ( قرمز ، صورتي ، زردو نارنجي ) درنخستين سالهاي زندگي انسان براي وي بسيار مهم هستند  در حالي كه در دوران بلوغ ، آبي ، قرمز و سبز غالب هستند .

براي چيدمان هايي جسورانه و پويا ، محيط هاي روشن ، بهترين هستندو رنگهاي اصلي و غني درچنين فضاهاي درخشاني ، بيشتر رايجند . براي محل هايي كه كارهاي فيزيكي و فكري درآنجا انجام مي شود ، رنگهاي عميق و ملايم ، انتخاب هاي بهينه هستند . از تاناليته بيشتر بايد درمناطق معتدل استفاده كرد . درمناطق استوايي ، اين تدبير توفيقي به دنبال نخواهد داشت .

سفيد خيره كننده است و به سادگي كثيف مي شود . رنگ بسيار مفيد براي سطوح نبايد به كار رود . خاكستري با هر رنگي هماهنگي دارد . رنگهايي با رنگمايه كم براي محيط هاي فعال و پر جنب و جوش مناسبترند . رنگهاي قوي تر به منظور تاكيد و برانگيختن به كار مي روند .

ميان 16 تا 35 سالگي ، رنگها در بهترين و دقيق ترين وضع خود درك مي شوند  خردسالان و سالخوردگان مهارت كمتري در تفكيك و تشخيص رنگ ها دارند و براي سنين بالاي55 سرعت تفكيك رنگها رو به وخامت مي گذارد . چنانكه در جامعه مورد نظر طراح ، حدود سني استفاده كنندگان در دست است ، نكات ياد شده بايد در نظر گرفته شوند .

توجه به شرايط اقليمي منطقه موردنظر براي طراحي و درك رنگ هاي غالب ، در گزينش رنگ بسيار موثر است . برخي از مبلمان شهري مانند كيوسك تلفن و صندوق پست از استانداردهايي براي رنگ پيروي مي كنند كه رعايت آنها الزامي است .

براين اساس كه طراح قصد دارد محصول را از محيط پيرامونش جدا سازد يا در آن ادغام كند مي تواند از برخي پيشنهادهاي اين قسمت استفاده كند . درنهايت بهترين شيوه اي كه طراحان را از سنگيني گزينش رنگ مبلمان اندكي رها مي سازد ، ارائه چند نمونه رنگ است تا با عنايت به محيط استفاده هماهنگ ترين آنها برگزيده شود .

هويت

تعريف هويت

به لحاظ لغوي واژه هويت از واژه identitas مشتق شده و به دو معناي ظاهر متناقض به كار مي رود : 1- همساني و يكنواختي مطلق 2- تمايز كه در برگيرنده ثبات يا تداوم درطول زمان

هويت اجتماعي نمود يافته در شخصيت جدا از دنياي اجتماعي ديگر افراد معنايي ندارد . فردها بي همتا و متغير هستند . ولي شخصيت كاملا به صورت اجتماعي و به واسطه مراحل مختلف اجتماعي شدن و اندركنش اجتماعي ساخته مي شود .

هويت مكان

با رشد شهرها و حومه ها ، گرايشي افراطي در يك شكل كردن چهره شهري به وجود آمده است به گونه اي كه اغلب تفاوت كمي درروحيه مبلمان نقاط مختلف شهر يا حتي گاهي ميان چند كشور ديده مي شود .حال آن كه هنوز هم جذابترين و به ياد ماندني ترين محله ها آنهايي هستندكه با شكل و شمايل ويژه و مختص به خود درخاطره ها جاي مي گيرند وشايد از همين روست كه دركوششهاي جديد براي نوسازي و ساماندهي شهرها به اين خصوصيات توجه بسيار مي شود .

از ديدگاه طراحان ، انتخاب و طراحي مناسب مبلمان شهري حفظ هويت مكان ونمود بيشتر آن را ممكن مي سازد . اين برخورد دراحياي مناطق تاريخي و سنتي بسيار موثر است

اگر دخالت در شهر به تزئينات سطحي محدود نشود ، بايد ميان بافت اجتماعي و فضاي شهر توازني ايجاد كرد آنگاه كه بافت اجتماعي مكاني تثيبت شد و در ميان ساكنانش مفهوم شهرنشيني ، ريشه اي عميق دواند ، مي توان به ساختارهايي مكمل در سيما و منظر آن پرداخت و شرايط را براي حفظ محيط و رفاه اهالي اش مهيا كرد . به اتكاي همين بافت اجتماعي تثبيت شده و ريشه دار مي توان در مدت زماني كافي و با روشي پويا ، خيابانهاي محله وشهر را به گونه اي مجهز كرد كه بازتاب فرهنگ آن باشند .

مكان و فضا

بي گمان نخستين و جه تمايزي كه درجريان هم سنجي مكان و فضا برسته مي شود سطح انتزاعي آن دو مفهوم است . تقريبا هر انسان داراي عقل سليمي مكان راآسان تر از فضا درك و تجربه مي كند و درمقايسه با فضا ضرورت مكان براي زندگي فردي و اجتماعي را به سادگي احساس مي كند . آنها حتي فضا را هم به واسطه مكان درك مي كنند و فضايي جدا از مكان را غير قابل تصور مي دانند .اين تفاوت در درك مكان و فضا از آن رو ناشي مي شود كه فضا درواقع انتزاعي تر از مكان است .

زمان

زمان يكي ديگر از عوامل هويت ساز است . تقريبا بيشتر نظريه پردازان اين نكته را مي پذيرند كه زمان و فضا شرط لازم هويت يابي هستند وبدون آنها ساخت و نگهداري هويت ناممكن است . بعبارتي چنانكه استوارت هال بيان مي كند ، اگر هويت را به نوعي نظام بازنمايي بدانيم ، زمان و فضا مختصات اصلي اين نظام به شمار مي آيد . همه هويت ها در فضا و زمان نمادين قرار مي گيرند و به قول ادوارد سعيد ، جغرافي هاي خيال خود را مي طلبند .

البته براي روشن تر كردن اهميت زمان درهويت سازي باز هم بايد به مفهوم هويت متوسل شد . در تشريح نقش محوري مكان و فضاي مكان مند درهويت سازي سنتي ، تداوم يكي از عناصر بنيادين هويت است . فرد هنگامي مي تواند مدعي داشتن هويت باشد كه از تداوم برخوردار باشد.تداوم چيزي نيست مگر احساس ثبات شخصيت درطول زمان . هويت برتداوم استوار است و تداوم هم درچارچوب زمان معنا مي يابد، حتي اگر تداوم به معناي منطقي ان باشد . تحليل ماهيت و ابعاد خويشتن (Self) نيز جايگاه محوري زمان را نشان مي دهد . يكي از معناي اصلي خويشتن ، فرديت يا جوهر يك شخص يا چيز و اثبات ( همساني دروني ) در طول زمان است . در واقع احساس شخصيت داشتن و خود بودن به معناي همانند خود بودن در گذر زمان است . يكسان بودن در ذات ، تركيب و خصوصيات فردي ، بدون دخالت دادن عنصر زمان قابل تجزيه و سنجش نيست ، همانند گونه كه دگرگوني هم امري زمان مند است .

بنابراين هر گونه هويت فردي و اجتماعي نيازمند تداوم فردي واجتماعي است و چنين تداومي را احساس نمي كنيم ، مگر در صورتي كه وجود يك گذشته معنا دار را فرض كنيم . از لحاظ فردي ، گذشته مورد نظر همان « خاطره » است و از لحاظ جمعي ، « تاريخ » هر فرد و گروه تداوم خود را بر خاطره و تاريخ استوار مي كند . از اين رو تقريبا در فرهنگ همه جوامع به انحاي مختلف بر اهميت حياتي تاريخ تاكيد و هشدار داده شده است كه ملت بدون تاريخ محكوم به فناست .

پارك

به منطقه اي گفته مي شود كه در آن مجموعه اي از درختان در بستري از پوشش علفي پراكنده باشند .

پارك در منطقه اي در حاشيه شه رها يا داخل شهرها مي باشد كه در آن امكاناتي جهت تفريح و تفرج به صورت طبيعي و به صورت مصنوعي شامل مسيرهاي حركت ، آبمنماها ، رستورانها ، نمايشگاهها و … وجود دارد .

الف- تعاريف : پارك قطعه زميني است كه براي استفاده عمومي اختصاص داده مي شود .

پارك يك ميدان طراحي شده شهري است .

اهداف طراحي پاركها :

 بهسازي محيط زيست ، گرد هم آوردن افراد جامعه ، فضايي براي آموزش ، احداث فضايي براي تفريح و سرگرمي …

مكان تفريحي

مفهوم : به آن دسته از منابع ، خدمات ومراكز تفريحي و سرگرم كننده اعم از طبيعي يا مصنوعي ( يا تلفيقي از آن دو ) گفته مي شود كه فرد آن را به اختيار و براساس برنامه ريزي خودانتخاب مي كند تا از فعاليت هايي كه در ارتباط با آن مكان انجام مي دهد لذت ببرد و سرگرم شود ( فعاليتهاي خارج خانه يا حتي شهر )

منابع طبيعي : آب و هواي متنوع ، كوهستان ها ، تپه ها ، سواحل ، رودها ، درياچه ها و … براي اينكه منابع طبيعي دراختيار تفريح قرار بگيرند لازم است خدمات لازم ارائه شود تا يك مركز تفريحي جاذب مخاطب شكل بگيرد . درغير اينصورت بسياري از پتانسيلهاي اين منابع تنها به صورت بالقوه باقي خواهند ماند .

پاركها : مراكز تفريحي كه انسان با كمك طبيعت ايجاد مي كند تا جلوه هايي از طبيعت را به تصوير بكشد .

شناخت پاركها :

1- پاره اي از تعاريف

1-1 تفريح

تفريح از نظر اقتصادي عبارت است از هر گونه فعاليت يا عدم فعاليتي كه با قصد قبلي وبا ميل و رغبت در اوقات فراغت انجام مي گيرد به عبارت ديگر هنگامي كه كوچكترين احساس از اجبار در فعاليت يا عدم فعاليت در زمان فراغت وجود نداشته باشد به طور قطع و مسلم اين حالت را ميتوان تفريح ناميد . البته مرز مشخصي بين تفريح وبرخي از فعاليت هاي روزانه وجود ندارد حتي گاهي فعاليت هاي حرفه اي كه اساس كسب درآمدند ممكن است داراي جنبه هاي قوي تفريحي باشند .

1-2 تفريح

شامل كليه تفريحاتي است كه درخارج از محيطهاي بسته و محدود انجام مي گيرد . تفريح در فضاي باز احتياج به فضا و مناب نياز دارد .

1-3 فعاليت هاي تفريحي

به آن دسته از فعاليت ها گفته مي شود كه جزئي از تفريح محسوب مي شوند .

2- فضاي سبز

اصطلاح فضاي سبز بوسيله برخي از دست اندركاارن براي مفهوم پوشش گياهي شهرها به كار گرفته شده است. گاري مول (G.Moli1991 ) اصطلاح منطقه سبز (Green area)  را براي بيان پوشش سبزها شهرها به كار مي يگرد . سعيدي آشتياني فضاي سبز را به منطقه اي پوشيده از گياهان در داخل و اطراف شهرها مي گويد كه بيشتر داراي دو كاركرد مهم براي شهرها مي باشند : تعديل دما و تلطيف هوا و زيبايي آفريني .

3- تعريف فضاي سبز شهري

آن بخش از فضاي سبز كه در محدوده شهر طراحي و بنا شده ، فضاي سبزشهري ناميده مي شود .

جدول

تعريف و طبقه بندي فضاي سبز توسط گروه مطالعات برنامه ريزي شهري وزارت كشور

5-1 فضاي سبز از ديدگاه شهر سازي : عبارت است از بخشي از سيماي شهر كه از انواع گياهان تشكيل يافته است .

5- فضاي آزاد شهري : فضاي بازي است كه بالقوه براي گسترش فضاي سبز مناسب است .

5-3 فضاي سبز از ديدگاه زيست محيطي : عبارت است از فضايي نسبتامتشكل از گياهان با ساختاري شبه جنگلي و برخودار از بازدهي زيست محيطي اكولوژيك معين و در خور شرايط زيست محيطي حاكم بر شهر .

5-4 فضاي سبز به عنوان بخش حياتي ساخت مورفوژيك شهر : از اين ديدگاه فضاي سبزگسترده بسيار بزرگي پيدا كرده و كل فضاي شهري را در برمي گيرد كه نقش آن بيشتر تعيين موزهاي شهر ، تفكيك و تقسيم فضاي شهر به كاربريهاي مختلف است . با چنين ديدگاهي مي توان فرمهاي كلي زير را در فضاي سبز از يكديگر تفكيك كرد .

– فضاي سبزحاشيه شهر

– محورهاي درون شهري فضاي سبز

الگوهاي فضاي سبز حاشيه شهري به قرار زيرند :

1- كمربندهاي سبز محاط كننده : براي تحديد حدود شهر ، كنترل گسترش شهر ، جلوگيري از رشدبي رويه و به هم خوردن تناسب ساخت مورفولژي شهر به كار مي رود . اين كمربند ها در روند پويش شهر ، نقش اوليه خود را ممكن است از دست بدهند ولي نقش بالقوه آنها به عنوان فضاي سبز تعادل بخشنده تفرجگاه درون شهري و نقش فرعي آنها به عنوان شاخص زنده جهت تشخيص روند شهر ، پابرجا باقي مي ماند .

2- كمانهاي سبز : كمربندهاي سبز عريضي مي باشند كه براي مهار رشد بي رويه شهرها و هدايت آنها در جهت دلخواه برقراري پيوند ميان هسته اصلي شهر و شهركهاي اقماري از يك سو و جدا كردن فضاي اصلي شهر از فضاي حومه به كار مي روند .

2- محورهاي سبز: اين محورها مشتمل بر محورهاي سبز درون شهري ( فضاي سبز امتداد خيابانهاي شهر ) و برون شهري ( فضاي سبز جاده هايي كه به طور مستقيم يا از طريق كمربندي به درون شهر راه مي يابند . )

6- تعريف پارك

در فرهنگهاي مختلف تعاريف متفاوت و گوناگوني براي واژه پارك ( park ) ارائه شده است . از آ ن جمله در فرهنگ اكسفورد 1962 چنين آمده :

– پارك قطعه زمين آرايش يافته اي است كه براي استفاده تفرجگاهي اختصاص داده شود

– پارك به قطعه زمين بزرگ ، محصور و عموما با درختزار و چمن مي گويند

همچنين در فرهنگ امريكن هريتاژ (1982) چنين آمده است :

– پارك ، يك ميدان طراحي شده شهري است

– پارك قطعه زميني است كه بحالت طبيعي نگهداري شود

و يا در فرهنگ جنگلداري انجمن امريكا (f.e.ford rebevtson 1971 ) :

– پارك به هر نقطه بازي در داخل جنگل گفته مي شود

بدين ترتيب مشاهده مي شود كه هر فرهنگي بنا به ديدگاه خود پارك را تعريف مي نمايد . اما تعريف بهتري كه فرهنگ استاندارد دانشگاهي (1957) ارائه كرده و با اين اهداف اين تحقيق سازگارتر مي باشد ، بدين شرح است : (( پارك ، قطعه زميني است كه در داخل يانزديك شهرها ، كه معمولا با امكاناتي نظير زمينهاي بازي ، گردشگاهها و زمينهاي ورزشي براي استفاده عمومي تجهيز مي شود )) . نكته جالب اينكه اين تعريف كه مربوط به سال 1957 مي باشد . بيانگر نوع ديدگاه كشورهاي اروپايي به پارك مي باشدكه وجود فضاهاي بازي و فضاهاي ورزشي را در پاركها الزامي مي داند .

انواع پاركها :

پاركها با حفظ مضمون خود بر حسب نوع استفاده ، موقعيت يا ارزش ، عناوين مختلفي پيدا كرده اند كه بدون توجه به طبقه بندي آنها نام تعدادي از آنها عبارتند از :

پارك عمومي – پارك شهر – پارك حومه – پارك ايالتي – پارك مياه راه – پارك ملي – پارك ملي تاريخي – پارك ملي يادمان – پارك ملي نظامي – پارك ملي آثار تاريخي – پارك ملي حيات وحش – پارك نيمه ملي – ذخاير ملي علمي – پارك بين المللي – پارك جنگلي ملي – پارك طبيعي .

توجه : در تقسيم بندي پاركها و تفرجگاهها ، پارك هاي وزرشي تفريحي علي رغم تشابه اسمي ، جزء تفرجگاه ها قرار گرفته اند . از طرفي در تقسيم بندي فضاهاي ورزشي نيز پارك هاي ورزشي – تفريحي به عنوان يكي از فضاهاي ورزشي خودنمايي مي كنند .

استانداردهاي فضاي سبز

تعيين سرانه مطلوب فضاي سبز كار چندان ساده اي نيست و هر كشوري بايد با توجه به مسائل مختلف اقتصادي اجتماعي – فرهنگي و برنامه ريزي آتي خود ضمن بهبود فضاي سبز موجود در كميت مطلوب ميزان موردنياز جامعه را با توجه به متغيرهاي مختلفي كه گفته شدتعيين كند . آشنايي با برخي از استانداردهاي ارائه شده از كشورهاي مختلف در زمينه فضاي باز ، تفكيك و مقايسه آنها مي توانددر سطح يك راهنمايي كلي حداقل را از نظر نسبت آنها به يكديگر و به ازاي هر 1000 نفر جمعيت مفيد واقع شود . هيچگونه اتفاق نظري درمورد رقم سرانه فضاي سبز وجود ندارد .دربرآورد انجام شده ميزان سرانه فضاي سبز درنواحي مختلف تفاوتهاي قابل توجهي را نشان مي دهد . ميزان سرانه فضاي سبز باتلر در مورد شهرهاي متراكم صنعتي كه در واحد صنعتي كه در واحد سطح جمعيت زيادي را در دل آسمانخراشها جا داده اند ، درست نيست . زيرا نياز به زمينهاي بسيار زيادي پيدا مي كندكه امكان فراهم آوري آن مقدور نيست . بديهي است اين برآورد در مورد كشورهاي اروپايي كه ا زهر نظر شرايط متفاوتي دارند درست نيستند .سرانه فضاي سبز در آلمان غربي سابق بر حسب متر مربع براي هزار نفر به قرار زير است .

پاركهاي كودكان تا سن 6 سالگي       1 متر مربع براي 1000 نفر جمعيت

محل بازي – ورزشي و فضاي سبز       13 متر مربع براي 1000 نفر جمعيت

باغهاي دايمي درون شهري               10 مترمربع براي 1000 نفر جمعيت

پاركهاي عمومي و نوار سبز               16 متر مربع براي 1000 نفر جمعيت

توزيع مكاني سبز بايد به گونه اي باشد كه دستيابي به آن به آساني صورت گيرد برخي زمان دسترسي را 10 دقيقه كه معادل 400 تا 500 متر از نواحي مسكوني است برآورد مي كنند . براي دسترسي به تفرجگاههاي خارج از شهر روپرت فاصله مناسب دسترسي را با فرمول زير نمايش مي دهد . A=14E در اين فرمول A فاصله مناسب دسترسي E جمعيت منطقه يا شهر به هزار نفر است .بدين ترتيب فاصله اي را كه مردم مشهد حاضرند طي كنند تا به يك منطقه تفرجگاهي برسند 50 كيلومتر مي باشند . بعضي از شهرسازان رقم 10/1 تا 16/1 سطح شهر را براي اختصاص به فضاي سبز درخواست كرده اند تا بيشترين فاصله پياده روي از دورترين مراكز مسكوني براي دسترسي به فضاي سبز از 10 دقيقه تجاوز نكند .

بررسي سرانه فضاي سبز در كشورهاي مختلف دنيا

مساحت سرانه فضاي سبزو تاسيسات ورزشي در كشورهاي مختلف از بلوك شرق تا كشورهاي اروپايي وامريكايي ، امريكا 15 متر مربع به ازاء هر نفر را پيشنهاد مي كند . به طور ميانگين عرف بين المللي حدود 25 متر مربع فضاي سبز و ورزشي به ازاء هر نفر مي باشد. كه از اين رقم حدود 18 متر مربع اختصاص به فضاي سبز و مابقي به فضاهاي ورزشي تعلق دارد .

10- سرانه كاربري فضاي سبز با سرانه اي معادل 987/1 يا حدود 2 متر مربع در مشهد وجود دارد . اين ميزان شامل پارك جنگلي ، جنوب شرقي مشهد نيز هست . اين ميزان شامل فضاي سبز ميادين و معابر و حريم هاي سبز نيست . محاسبه اين حريم ها دركاربردي معابر ملحوظ خواهد شد . سرانه هاي پيشنهادي براي فضاي سبز در شهرهاي مختلف و در منابع مختلف بسيار متفاوت است چرا كه اولا نحوه محاسبه آنها در منابع مختلف متفاوت است و ثانيا شرايط اقليمي و آب وهوايي هر شهر تاثير مستقيم بر ميزان فضاي سبز خواهد داشت . حداكثر فضاي سبز كه براساس محاسبه منابع مختلف در جداول برنامه ريزي كاربردي بدست آمده ماعدل 83/4 متر مربع سرانه است كه درمشهد با توجه به كمبودهاي فعلي ونقش زيارتي شهر مشهد همين ميزان به فضاي سبز اختصاص خواهد يافت .

اين ميزان فضاي سبز شامل فضاهاي زير است :

1- فضاي بازي بچه ها           33/1 متر مربع سرانه

2- پارك محله                    1 متر مربع سرانه

3- پارك ناحيه                    1 متر مربع سرانه

4- پارك منطقه                   1 متر مربع سرانه

5- پارك شهر                     1 متر مربع سرانه

كمبود پاركها

پاركها يكي از عوامل شكل دهنده شهرها به شمار مي آيند و دليل فضاي سبز قابل ملاحظه خود علاوه بر داشتن تاثيرات زيست محيطي به سبب ايجاد چشم اندازهاي زنده و سبزخود در دنيايي شهرها سهمي به سزا دارند . ثمر بخشي پاركها در تناسب ميزان انبوهي درختان ، درخچه ها ، بوته هاي آن و فضاي باز ، تنگ ، معابر ، امكانات و وسعت آن قرارا دارد .پاركهاي وسيع بيش از پاركهاي محدود با وسعت كم در آب و هواي مناطق شهري تاثير دارند و حداقل وسعيت را كه يك پارك مي تواند تاثير معكوس خود را در آب و هواي محيط اطراف خود بگذار 2/1 – 1 هكتار است به هر جهت بيشترين تاثير پارك درآب و هواي شهرها مربوط به بخش درخت زار آن هست و هر چقدر وسعت درخت زار بيشتر باشد تاثيرات مفيد آن بيشتر است ضرورت و اهميت پاركها د رشهرها غير قابل ترديد است و مي تواند تا حدودي محدوديتهاي دسترسي شهر نشين هاي كم درآمد را نسبت به طبيعت جبران كند. در شهرها اغلب عالوه بر اينكه ضوابط پاكسازي از جنبه هاي مختلفي فني و آكولوژيكي ( كمي و كيفي ) رعايت نمي شود، بلكه بخش زنده و سبزآن به دليل عدم رعايت اين ضوابط د رمعرض آلودگيهاي محيطي قرار دارند. از طرف ديگر در حداقل وسعت خودبوده و توزيع نامناسب آنها پاسخگوي نيازهاي عمده شهروندان نيست . چنانكه در اطراف يك فضاي سبز با مساحت محدود ديواره اي از ساختمانها ابنيه متراكم ايجاد شود تاثيرات مفيد آن زايل مي شود .

پاركهاي كوچك

بيشتر در داخل مناطق شهري و در مكانهاي پرتراكم تجاري يا مسكوني ساخته مي شوند و اندازه آنها بين 4-1 هكتار است .

پاركهاي متوسط

پاركهاي سرويس دهنده محلات و نواحي مسكوني شهروند وداراي تسهيلات تفرجگاهي فعال و غير فعالند گسترش آنها نبايد كمتر از 12 هكتار باشد .

پاركهاي بزرگ

پاركهاي سرويس دهنده كل شهر يا چندين محله است . تسهيلات تفرجگاهي فعال و غير فعال در آنها ممنوع بوده و در شهرهاي ساحلي بخشي از كناره دريا را نيز در برمي گيرد . حداقل اندازه اين پاركها در حدود 40 هكتار است .

پاركهاي شهري و منطقه اي

اين پاركها درخارج از شهرها قرار گرفته اند و تا حدي نيز سيماي طبيعي خود را حفظ كرده اندتسهيلات تفرجگاهي درآنها براساس طرح ريزي مستقر مي شود. فعاليت هايي نظير چادر زدن ، اقامتگاههاي كوتاه مدت ، پياده روي و استراحت در آنها انجام مي گيرد . حداقل گسترش اين پاركها 400 هكتار است .

پاركهاي ملي

پاركهايي با طبيعت كاملا دست نخورده اند كه در فاصله دوري از اماكن مسكوني قرار دارند . سيماي فيزيكي آنها متنوع بوده واز كوهها ، رودخانه ، آبشارها و اشكال ويژه طبيعي تشكيل شده اند . گسترش اين پاركها بيش از هزار هكتار بايد باشد .

13- طبقه بندي گروه مطالعات برنامه ريزي شهري وزارت كشور

1- پاركهاي محلي اي شهري

2- پاركهاي منطقه اي شهري

3- پاركهاي بسيار بزرگ

4- پاركهاي حاشيه اي ( پاركهاي خارج از شهر )

5- فضاي سبز

6- فضاي سبز تزئيني

7- فضاي ربط دهنده

8- كمربند سبز

9- باغهاي شهري

پارك محله اي

پاركهايي مي باشند با وسعت كم وقابليت دسترسي زياد بيشتر به صورت پياده استفاده كنندگان اين پاركها را خردسالان و افراد مسن تشكيل مي دهند . تجهيزات اين گونه پاركها نيز در اين جمعيت برنامه ريزي مي شود . اين پاركها توسط شهرداريهاي مناطق ، ساخته مي شوند .پاركهاي عمومي محله اي درداخل شهر ها به طور معمول بيش از يك هكتار گسترش دارند . ولي گاهي بين 1000 متر مربع تا كمتر از 5000 متر مربع نيز به علت فقدان زمين اين گونه پاركها ساخته شده اند معمولا تجهيزات اين پاركها عبارتند از : زمين بازي كودكان 10 سال ، بخشهاي اختصاص يافته براي استراحت ، كف پوش چمني و تعدادي درخت سايه انداز

پارك هاي منطقه اي شهري

وسعت اين پاركها از 2 تا 6 هكتار متفاوت است . منطقه شهري بخشي ازشهر است با ساختمانهاي همگن و خدمات لازم براي زيست جمعيت اسكان يافته در آنها عملكرد پاركهاي منطقه اي شهري عبارتست از ايجاد تنوع و فاصله بين ساختمانهاي عادي شهري و تمركز فضاي سبز بين آنها جهت تغيير طبيعي هواي آلوه . درجايي كه تراكم جمعيت بيشتر و ساختمانها فشرده تر باشند پاركهاي منطقه اي شهري به عنوان يك چشم انداز سبز اهميت و نقش موثري پيدا مي كنند .اين پاركها داراي زمينهاي بازي براي كودكان ، بخشهايي براي استراحت خردسالان و بزرگسالان ، كتابخانه و ساير خدمات عمومي است .

پاركهاي بسيار بزرگ

اين پاركها در حدود 40 هكتار گسترش دارند .چشم انداز اين پاركها بيشتر شرايط محيطي را تداعي مي كند و معمولا براي گريز شهروندان از شهرها ( ترافيك و سرو صدا ) ايجاد مي شود . هر بخش بزرگي از شهرها بايد اين نوع پاركي را براي خود داشته باشدو به طور كلي به ازاء هر 50 هزار نفر جمعيت يكي از اين پاركها موردنياز است . اين نوع پاركها كمتر از حد استاندارد به زمينهاي بازي و محل بازي كودكان نياز داشته و ارزش اين نواحي بيشتر مربوط به استفاده موثر از سيماي طبيعي آن ها است . بخش بزرگي از اين پاركها به صورت نواحي جنگلكاري ، چمن كاري ، علفزار يا فضاهاي آزاد دره مانند است .

وجود منابع آب سبب بالا بردن ارزشهاي اين پاركها مي شود . ميزان جاده سازي دراين پاركهادرحداقل خود بايد باشد . و تنها مناطقي را كه مردم بايد از آن استفاده كنند بايد به وسيله جاده قابل دسترسي شود . اين مناطق شامل نواحي پيك نيك ( خورگشت ) قايق راني ، مراكز ورزشي ، باغ وحشها ، باغهاي اكولوژي گياهي و موزه هاي طبيعي و اردوگاههاي استراحت روزانه است .

پاركهاي حاشيه اي ( پاركهاي خارج از شهر ) :

پاركهاي حاشيه اي به طور معمول وسعتي بين 500 – 1000 هكتار دارند . سطح پاركهاي خارج از شهر را بايد حداقل 5/1 تا 5/2 برابر مجموع فضاهاي سبز درون شهر ( تقريبا 10 تا 25 متر مربع براي هر نفر ) درنظر گرفت . عملكرد اين پاركها عبارت است از : تفرج و استفاده از فراغت ، تحديد حدود شهر جبران كمبود فضاي سبز درنقاط متراكم .

باغچه ها ، نوارهاي سبز ، كرتها و باغچه هاي جلومنازل :

اين نوع فضاي سبز براي تقسيم ترافيك ايجاد مي شود و به همين دليل آرايش و ساختن آنها بايد دراين جهت برنامه ريزي شود . دقت ، نظم و فرم تجمع اين نوع باغچه ها جدا از بالا بردن سطح زيبايي كارآيي آنها نيز مي تواند افزايش دهد .عرض اين گونه فضاها نبايد كمتر از 2 متر باشد . باغچه هاي جلو منازل نيز از 2 تا 4 متر قابل ساختن مي باشند .

شناخت شهر مشهد

موقعيت جغرافيايي شهر مشهد

فرم كلي شهر ، تاريخ كالبدي ، شبكه هاي ارتباطي ، ويژگي هاي تاريخي ، اجتماعي ، فرهنگي و اقتصادي و … از عوامل و پارامترهايي هستند كه بايد ديدي كلي را نسبت به شهر موردنظر بدهند .

شهر مشهد ، مركز استان خراسان رضوي و در شمال شرقي كشور واقع است اين شهر بزرگ ترين ، مهمترين و پرجمعيت ترين شهر در بخش شرقي ايران محسوب مي شود و تا شعاع بسيار زيادي در خارج از مرزهاي شمالي و شرقي چنين شهري با چنين ويژگي هايي يافت نمي شود . اين شهر كه در بخش بزرگي از حوضه ابريز كشف رود واقع شده است از شمال شرقي به كوههاي هزار مسجد و از جنوب و غرب به كوههاي بينالود محدود مي شود . مختصات اين شهر نيز 59 درجه و38 درجه و 38 دقيقه طول شرقي 36 درجه و 16 دقيقه عرض شمالي مي باشد . ارتفاع اين مسقف از سطح دريا حداقل750 متر وحداكثر 180 متر مي باشد يعني به طور متوسط مشهد 990 متر از سطح دريا ارتفاع دارد

بررسيهاي كلي در مقيايس مشهد

بررسي كالبدي شهر مشهد از نظر نقاط و محورهاي شاخص شهر

محورهاي شاخص شهر بر مبناي مطالعات ميداني و نقشه هاي موجود به دو گروه محورهاي شاخص به لحاظ كاركرد شهري و هويت اجتماعي تفكيك مي شود . اين عناصر با ميادين ، چهارراه ها و سه راهي ها ، نقاطي از محورهاي ارتباطي هستند كه به دليل موقعيت يا كاركرد ويژه خود خاص شده اند يا بناها و فضاهاي عمده شهري هستند كه به علت كاركرد يا سابقه تاريخي در واقع شاخصه هاي مشهد مي باشند .

محورهاي شاخص به لحاظ نقش ارتباطي و يا سيماي شهري

محورها را در شهر مشهد ممكن است بر حسب موقعيت و نقش ويژه اي كه هر يك از آنها دارند تفكيك كرد براي مثال چهار محوري كه از حرم مطهر منشعب مي شوند و ارتباط بخش هاي مختلف شهر را با حرم برقرار مي كنند و نيز چهار محوري كه ميدان شهدا را به بخش هاي شمالي و جنوبي شهر مرتبط مي كند . قطعا از جهت اهميت و موقعيت ونقش ويژه منطقه بستگي دارد .

نكته دوم اينكه اين محورها در بخش هايي از شهر شكل مي گيرند كه به حد بالائي از توسعه و تكامل رسيده باشد .

نقاط شاخص شهر مشهد

عناصر شاخص در شهر مشهد شامل آن بخش يا فضاهاي شهري و يا نقاط مهم شبكه ارتباطي ميادين و چهارراه ها هستند كه به دلايل مختلف ( نقش ، اهميت تاريخي و فرهنگي ، كاركرد ويژه موقعيت ، وسعت و يا سيما ومناظر منحصر به فرد و … ) براي همه مردم شهر آشنا بوده و تشكيل دهنده بخشي از استخوان بندي شهر نيز هستند و به عنوان نشانه هاي شهر به شمار مي آيند . اين عناصر بيشتر در مركز و بخشهاي قديمي تر شهر متمركز هستند .

حرم مطهر ، فرودگاه ، كوهسنگي ، باغ ملك آباد ، دانشگاه ، پارك ملت ، نمايشگاه بين المللي ، كوهستان پارك و عناصر شاخصي از شهر مي باشند كه به عنوان نشانه هاي شهري مطرح مي باشند .

موقعيت اقليمي شهر مشهد

مشخصات آب وهو

با توجه به وضع طبيعي منطقه ، دو نوع آب و هواي متمايز در آن وجود دارد . آب و هواي مناطق كوهستاني هزار مسجد وديگري نواحي جلگه اي .

نوع ديگر آب و هوا در مشهد شامل دره مشهد و امتداد آن است كه مي توان آن را آب و هواي نيمه صحرايي و استپي ناميد . نواحي كوهستاني شمالي و جنوب دره مشهد داراي آب و هواي مرطوب ومعتدل و مايل به گرم است .

دما و رطوب هوا

متوسط حداقل دماي هوا در سردترين ماه سال ( ژانويه ) 7/4 – درجه سلسيوس و متوسط حداكثر آن در گرمترين ماه سال ( ژوئيه ) 9/33 درجه سلسيوس است با توجه به اين ارقام متوسط حداقل دماي هوا در سه ماه سال زير صفراست .

در تابستان شرايط اقليمي منطقه به طرف مناطق گرم خشك ميل نموده ا لبته با منطقه آسايش فاصله كمي دارد .در زمستان براثر برودت شديد هوا با منطقه آسايش فاصله زيادي دارد .

بررسي وضعيت حرارتي هوا در روز وشب

وضعيت حرارتي هوا در شب در 9 ماه از سال سردو در 3 ماه مطلوب است . بنابراين نياز به خنك كردن مرا فقط در چهار ماه از سال و آن هم در روزهاي گرم ضروري است در صورتيكه در پنج ماه از سال به طور كلي و درچهار ماه در شبها بايد هوا را گرم نمود . نكته قابل توجه اينكه در شبهاي فصل تابستان هوا مطلوب تر است . به عبارت ديگر در فضاهاي باز و عمومي در شبهاي تابستان هوا ، هوا مطلوب است .

ميزان بارندگي

ميزان متوسط باران ساليانه در اين منطقه 22 سانتيمتر است . ميزان بارندگي در فصل زمستاني بيش از سايرفصول است .

تعداد روزهاي يخبندان

تعداد روزهاي يخبندان در اين ايستگاه در طول سال به طور متوسط 100 روز مي باشد . در اين منطقه پايين بودن دماي هوا در ماههاي سرد سال اهميت بيشتري نسبت به بالا بودن دما در ماههاي گرم دارد .

در مورد رطوبت هوا نيز در تابستان هوا كمي خشك است اما در بقيه مواقع سال رطوبت هوا كافي است و مشكلي از نظر رطوبت وجود ندارد .

ورزش باد

جهت وسرعت بادهاي غالب مشهد در ماههاي مختلف سال درجدول آمار جوي نشان داده شده اند .

بررسي و استنتاج

با بررسي اين جداول دياگرام هاي مربوط نتيجه مي گردد كه درصد وسرعت ورزش باد در فصل تابستان بيش از ساير بادهاست . بادهاي پائيزي و زمستاني به ترتيب درصد و سرعت كمتري دارند . اما به دليل سرد سير بودن منطقه و با توجه به اهميت گرم كردن فضاهاي داخلي نسبت به سرد كردن اين فضاها مي بايست جهت وزش اين بادها را كاملا مورد توجه قرار داد . بادهايي كه درماههاي سردمي وزند نقش بسياري دركاهش دماي هوا دارند.

بنابراين جهت صرفه جويي در مصرف سوخت و راحتي افراديكه در محيط فعاليت خواهند داشت توجه به جهت وزش بادهاي زمستاني امري اجتناب ناپذير است .

نيمكت و صندلي خياباني

نشستنگاه در يك شهر محل تمركز بسياري از فعاليت هاست . مي گويند دولت مردان همواره نيمكت هاي عمومي شهر را نمادي از انديشه وتدبير مي دانند . همچنين معروف است كه درباره يك شهر مي توان بر حسب تعداد نيمكت هايش داوري كرد . اين بدان معناست كه قابليت طراحي و استفاده از اين وسيله در يك محيط اجتماعي ، نگراني و مسئوليت پذيري مسؤولان يك شهر را در برابر همشهري هايشان مشخص مي كند .

تعبيه نيمكت در شهرهاي امروزي يك امر ضروري است .

درانتخاب جايي براي نشستن ، معمولا يك نوع استفاده كوتاه يا بلند مدت مد نظر است . نشستنگاه بلند مدت الزام ها وتسهيلات خاص خود را مي طلبد ، مانند : مدولاريته ، فرم ، ارگونومي وقطعات اضافي . براي استفاده كوتاه مدت مي توان تركيب ساده و متنوع تري در نظر داشت : نيمكت هاي يكپارچه با گلدان و روشنايي و زباله دان يا نيمكت هاي ديواري و پايه كوتاه روي ديوار .

به تعبير ديگر ، ميكت ها و صندلي هاي خياباني با استفاه كوتاه مدت درگروه بدون پشتي و با استفاده بلندمدت درگروه نيمكت هاي با پشتي قرار مي گيرند . دسته اول در تكميل فضاهاي معماريساخت عموميت بيشتري دارند . اكثر اين نشستنگاه ها اهداف زيبايي شناسي و تزييني دارند و كمتر به راحتي آنها فكر شده است . نزديك كردن آنها به اجزايي تنديس وار درمحوطه هاي موردنظر طراحان ، عرف رايج است . بدين ترتيب اغلب اين وسايل ازمصالح بنايي وساختماني نظير سيمان ، سنگ و آجر ، همانند عمارتهاي پيرامونشان ساخته مي شوند.اين اجزا با محيط اطراف هماهنگي نسبي خوبي دارند و در برابر تخريبگران هم مقاومند .

اما پر استفاده ترين و راحت ترين نيمكت ها ، آنهايي هستند كه از پشتي و جا دستي برخوردارند و فرمي راحت و مطابق با بدن دارند . اين گونه نشستنگاه ها افراد را به تامل در نشسن و سپري كردن اوقات با آسودگي خاطر در محيط شهري مي كنند .

مي توان براي نشستن و نشستنگاه ، چند حالت زير را قائل شد :

– رو در رو براي ايجاد ارتباط ، مكالمه وصحبت

– پشت به پشت بدون هيچ تماسي

– نشستن در كانون توجه و فعاليت مانند ميدان ها و تفريحگاه ها

– نشستن براي مقاصد خاص مانند سرپناه ايستگاه اتوبوس يا كافه

– نشستنگاه هاي مدولار ، كه در واحدهاي كوچك قابليت ايجاد فرم گرد ومنحني را دارند و به ويژه براي گرد تا گرد درخت و گلدان مفيدند .

– نيمكت و صندلي دنج وپنهان كه با گلكاري يا گياه پايه بلند گلداني ادغام مي شود و فضاي كاملي را با پرايوسي مناسب خلق مي كنند .

تا حد ممكن وسايل نشستن بايد درجايي نصب شوند كه از برخي عوامل جوي به ويژه باد ، درامان باشند . استقرار آنها بايد براساس چيدماني منطقي صورت بگيرد تا از معلق ماندنشان در سطح خيابان و فضاي مورد استفاده جلوگيري شود. چيدمان نادرست به سادگي باعث ايجاد حس شلوغي و مزاحمت در مكان استفاده مي گردد .

نبايد مزاحمتي در رفت و آمد مردم ايجاد كنندو بيش از آن كه استفاده كننده ، مردم و ترددشان را نظاره كند ، نيمكت بايد طوري موقعيت دهي شده باشد كه فرد ، طبيعت و منظر اطراف را مشاهده كند .

هنگام طراحي نيمكت يا صندلي خياباني در نظر گيري نكاتي حائز اهميت هستند : راحتي ، دوام ، جذب حرارت درمصالح به كار رفته ، عدم تجمع آب روي سطح محصول ، تعمير و نگهداري آسان و مقاومت در برابر تخريبگران از جمله اين نكات مي باشند .

به مجموعه فوق بايد سادگي فرم و ثبات در ساخت را هم اضافه كرد . هماهنگي هر جزئي از اجزاي پارك با محيط كه نيمكت و صندلي هم يكي از آنهاست از ضروريات است . دركل بايد دقت داشت كه طراحي نشستنگاه بدون پشتي از نظر بصري مقبول تر است و دست طرزاح براي خلق فرم ، آزادتر مي باشد . مقبوليت بصري آن به دليل نداشتن اجزاي زياد و درنتيجه تداعي حس مزاحمت و سدكنندگي است . ولي به هر حال بايد احوال سالخوردگان واستفاده كنندگان بلند مدت را رعايت كرد .

يك نيمكت ارگونوميك بدن را به طور كامل در بر مي گيرد و باعث توزيع يكنواخت وزن بدن بر سطح نشستنگاه مي گردد .

استفاده از مواد مختلف تاثيرات گوناگوني به دنبال دارد . چوب ، طبيعتي گرم دارد . فلز و سنگ با تمام راحتي و كاربردشان هر قدر كه روي آنها بنشينند ، به طور ذاتي سطوحي سرد هستند .تيرك ها و الوارهاي چوبي براي نيمكت هم بافتي پيشرفته دارند و هم سنتي و كلاسيك به شمار مي آيند . چوبها بايد صاف و صيقلي با گوشه هايي گرد شده باشند . سطح چوب رنده شده و تراشه و زائده هايش بر طرف شود. پوشش نهايي چوب يا رنگ است يا لاك هاي مخصوص محافظ در برابر تغييرات آب و هوا

صفحات فلزي مشبك ، شبكه هاي مفتولي يا توري سيمي اشكال مناسبي هستند . دركل مصالحي براي ساخت نيمكت و صندلي ارجحيت دارند كه نياز به مراقبت كمتري هم دارند. هر نوع فلز بايد در برابر خوردگي به طور كامل مسلح شود ، به ويژه در محل اتصالات ، فلزات بايد توسط پوشش هاي سخت سايشي مانند رنگ هاي پودري به روش الكترواستاتيكي محافظت شوند . فولاد ضد زنگ و آلومينيوم بايد براي مناطق ساحلي و مكان هاي كه هر نوع پوشش را تخريب مي كنند ، به كار روند .

چوب در برابر پوسيدگي و بتن در مقابل تركيدگي بايد حفاظت شوند . بهترين مصالح براي نشستنگاه هاي عمومي آنهايي هستند كه در برارب خشونت سرما و گرما ، رطوبت و خشكي ، كيفيت خود را از دست نمي دهند . نيمكت ها و صندلي هاي خياباني كه درمعرض تخريبگران هستند بايد با پيچهاي نگهدارنده وتثبيت كننده در زمين ثابت شوند يا به طور مستقيم درزمين كاشته شوند .در كل اگر نشستنگاه سنگين باشد ، به طور مثال بتني باشد ، نيازي به تثبين ندارد . در مواردي ني مي توان آنها را به ديوار يا روي ديواره هاي كوتاه نصب كرد .

زباله دان

زندگي شهري بر خلاف زندگي ساده روستايي با مصرف توام است . مصرف گرايي شهرنشينان موارد زيادي را شامل مي شود . از مواد غذايي گرفته تا وسايل يكبار مصرف ، در شهر همه در تلاش بيشتر براي خريد و مصرف هستند . درچنين شرايطي خيابان ، ميدان ، پارك و هر مكان عمومي ديگري مي تواند به سادگي به محل دفع انواع زباله هاي مردم تبديل شود . طراحي ، ساخت ، موقعيت دهي ، و نصب درست انواع زباله دان يا كاربردها و فرم هاي متنوع درچنين شرايطي خود را بيش از پيش حياتي جلوه مي دهد .

دريك محيط شهري زباله دان بايد قابل رويت و استفاده از آن راحت باشد ، ولي نبايد به عنوان عنصري مزاحم و پر زرق و برق جلوه كند . استقرار زباله دان به طور مطلق نبايد اتفاقي صورت پذيرد ، بلكه بايد براساس نرخ تردد و ازدحام مردم در يك محدوده يا نقطه اي خاص انجام گيرد . همچنين استقرار زباله دان در نزديكي نيمكت بسيار توصيه شده است .

لزوما زباله دان نبايد پايه مستقل داشته باشد ، مي توان آن را به تير برق ، سرپناه ايستگاه اتوبوس ، تابلوي خيابان يا حتي ديوار نصب كرد .براساس زباله دان ها را مي توان چنين تقسيم بندي كرد :

–        ظروف متصل به اجزاي ديگر مبلمان شهر

–        ظروف متصل به ديوار

–        ظروف مستقل و ايستا (پايه دار )

–        ظروف متحرك براي استفاده موقت

–        ظروف باگنجايي زياد مناسب براي محيط هاي عمومي و مجموعه هاي كنار جاده اي

در يك خيابان شلوغ  و مسيري مستقيم ، ظرف ها را مي توان با فاصله هاي 30 متري از هم نصب كرد .

تعداد زباله دان و حجم آن بايد با ميزان استفاده وحجم زباله سازي در منطقه موردنظر هماهنگ باشد . چنانچه اين دقت ها صورت نگيرد ، زباله دان خيلي سريع به عنصري بي فايده بدل مي شود .

در طراحي زباله دان براي هر منطقه يا محلي رعايت نكات زير حائز اهميت است :

– دوام در برابر تخريب و فرسايش

– مواد و مصالحي با حداقل تعمير و نگهداري

– راحتي و سهلوت تخليه و نظافت

– ضد سرقت

-ضد آتش

– اختفاي محتويات ( زباله ها )

– قابليت نصب و اتصال اجزا

استفاده از موارد زير در ساختخ زباله دانها عموميت بيشتري دارند :

مواد مركب ، اين مواد از رزين ديرگذاري توليد مي شوند كه سطحي بسيار صاف و صيقلي را باعث مي گردند ، به راحتي وسادگي تميز مي شوند و در محيط هاي كنترل شده خاص مصرف دارند .

فلزات ريختگي ، اين مواد قابليت حصول جزئيات دقيق را به خوبي دارند ( مانند علايم ونوشته ها و آرايه هاي خاص هر ناحيه ) و به دليل مقاومت بالا افزايش ظرافت هاي طراحي درنزد آنها از استحكامشان نمي كاهد .

بتن ، بتن به مراقبت زياد نياز ندارد ، اما به دليل ضخامت تنها ساخت فرم هاي ساده هندسي را ممكن مي سازند . بتن با بافتي سنگدانه اي و دانه بندي نمايان تاثيري سه بعدي و پايدار تر را با عنايت به نكات اقتصادي از خود بر جاي مي گذارد .

چوب ، به شكل تيرك بيشتر زماني استفاده مي شود كه سطل داخل از فلز باشد ، چوب اصولا چهره اي ناآشنا ، مزاحم و پر زرق و برق درمحيط ندارد و مي توان گفت ، با هر فضايي اعم از رسمي و غير رسمي هماهنگي دارد . سطل داخل را مي توان از ورق گالوانيزه ، تورها و شبكه هاي مفتولي فلزي با روكش پلاستيك يا پلي اتيلن ساخت .

هنگامي كه بنا باشد محتويات زباله دان ديده نشود بايد از درپوش استفاده كرد .استفاده از در پوش همچنين مي تواند باعث كاهش بوي نامطبوع ، دفع حشرات مزاحم ، جلوگيري ا ز پراكندگي زباله هاي سبك براثر باد و مانعي بر سر راه پرندگان ، حيوانات و ورود آب باران بشود ، در پوش را به شيوه هاي گوناگون مانند زنجيري يا لولايي ( شبيه در صندوقهاي پست انگليسي ) مي توان تعبيه كرد . كليه متعلقات بازشونده درپوش بايد سريع و آسان عمل كنند .

نكته ديگر ، درنظر گيري سوراخهاي تخليه دركف سطل براي شست و شو هاي دوره اي و خروج آب باران است ، اگر چه اين وجود اين سوراخها در شرايط ياد شده ، مفيدند ، اما در برخي حالت به دليل خروج شيرابه مشكل ايجاد مي كنند ، از اين رو چنين استنباط مي شود كه تعبيه سوراخهاي تخليه به موقعيت استقرار زباله آن بستگي دارد .

اگر طراحي ظرف زباله با يك عنصر ديگر شهري مانند تابلو تبيلياتي ادغام شود آن وقت  براي رقيبان تبليغاتي انگيزه اي مشابه ايجاد مي شودو به ويژه درمراكز شهرهاي شلوغ ، فرهنگ زباله دان تميز ترويج پيدا مي كند .

گلدان خياباني

زماني از گلدان استفاده مي شود كه امكان كاشت مستقيم درخت و درختچه در زمين نيست . گلدان محاسن زيادي براي نمايش گلها و گياهان زينتي دارد .همچنين از گلدان براي ايجاد مانع ، احياي محيط ، غناي بصري ، تلطيف مكان ، كاهش بصري ارتفاع ديوارها و برخي ساختمانهاي بلند و خشك ، القاي فرم هاي مينياتوري معماري ، متمايز ساختن مسير پياده از سواره و مواردي از اين قبيل استفاده مي شود .

گلدان به سادگي جا به جا و در صورت لزوم به راحتي با گلهاي فصلي آراسته مي شود . گلدانها ، گلها را از خطرات زيادي دور نگه مي دارند و چنانكه صحيح طراحي شوند ، تنديس هاي سبز گسترده اي خواهند بود .

نبايد به جايي كه امكان كاشت و رشد طبيعي گياهان در زمين هست از گلدان استفاده كرد . همچنين به كاربردن اين عنصر در شكل تك و دور افتاده در كنجي مهجور به دليل نبودن ارتباط با محيط پيرامون ابدا توصيه نمي شود . در عوض آرايش گروهي گلدانها اثر فوق العاده اي دارد و مي تواند فضاي دنج و دلنشيني براي نشستن فراهم آورد . گلدانها بايد بخش مكمل سيماي شهر باشند و درارتباط با ساير مبلمان طراحي شوند . همچنين مي توان از يكپارچه سازي آنها با وسايلي همچون نيمكت ، زباله دان و غيره سود جست .

گلدانهاي سبدي را مي توان در مكانهاي مختلف به طور محدود از تير و پايه چراغ آويخت و نيز از نگهداري دايم آنها اطمينان حاصل كرد .

گلدانهاي مستقل و ايستا قابليت انعطاف دارند و مي توان در اشكال مختلف آنها را آرايش داد . حتي برخي امكان چيدن روي يكديگر را هم دارند . باچيدن آنها عمق ديواره بيشتر مي شود و به اين ترتيب امكان كاشت درختچه و نهال نيز فراهم مي شود .

گلدانهاي بزرگ به دليل تقليل خطر آبگيري خاك ارجح هستند.

گلدانهايي كه درمحل ساخته مي شوند و به « انواع ديمي » معروفند ، مي توانند درادامه كف سازي پياده رو وسواره رو با آجر ، سنگ يا بتن تكميل شوند . دراين شرايط به دليل جلوگيري از گسترش ريشه هاي گياه و ضررهاي احتمالي ، بتن مسلح توصيه مي شود .

براي محافظت سرويس هاي بهداشتي از ريشه درختان از حلقه هاي بتني بدون كف استفاده مي شود ، اگر چه ممكن است محدود كننده هاي ريشه بيشتر مورد رضايت باشند ، تنها كافي است آنها را ميان ريشه و سرويس ها قرار داد تا ريشه تنها اجازه گسترش در ساير جهات را پيدا كند .

مواد و مصالحي كه در ساخت گلدانهاي خياباني استفاده مي شوند و از كاربرد بيشتري برخوردارند عبارتند از:

– سنگ ، طراحي با سنگ معمولا جنبه سنتي دارد . سنگ ماده اي است سنگين و مناسب براي گلدانهاي دايمي خيابان . چون سنگ خاصيت تراوشي بسيار كمي دارد بايدمسير خروج فاضلابش خوب و كامل عمل كند .

– بتن ، شابد بهترين ماده براي گلدان هاي خياباني بتن باشد ، بافتي مناسب در شكل و اندازه متناسب با طرح و اثري طبيعي ، در كار با بتن بايد دقت كرد كه افراط در سطوح بافتدار خشن مي تواند پيكره و فرم كلي را تخريب نمايد .

– سفال بدون لعاب ، ماده اي سنتي براي گلدانهاست با اثر تراوشي بسيار زياد كه مي تواند ماده مستعد توليد امراض در منافذ خود باشد . درانواع طرح ها وشكل ها به ويژه مخروطي ، استوانه اي و كوزه اي ديده مي شوند .

چوب ، در استفاده از چوب بايد دقت كرد كه گلدانهايي از اين جنس حتما نياز به يك ظرف ضد رطوبت داخلي دارند . « متداولترين چوبهاي اين كار ساج برمه اي ، ايروكو وبلوط است »

مواد مركب : شبيه بتن ، بيشتر از آن كه ماده اي طبيعي باشد ، فرآروده اي تريكبي است . سهولت تهيه قالب براي اين مواد وطيف گسترده اي از اشكال و فرايند توليد ، حكايت از تنوع ساختاري و ظاهري آن مي كند . سطوح نهايي اين ماده صاف و صيقلي است و وقتي با ساير مواد مقايسه مي شود از سبكي قابل توجهي برخورداراست .

پوشش هاي سطحي گلدانهاي خياباني بايد در برابر آلودگيهاي محيطي ، مقاوم باشند و به ويژه در مناطق حفاظت شده طبيعت با اجزاي محيط هماهنگ باشند .در طراحي ظرف گلها بايد از لبه ها و گوشه هاي تيز دوري چست . زواياي جاده در شكل گلدان كاشت موفقي به همراه ندارد . اشكال گرد ، دراين محصولات جزو كاربردي ترين ها هستند .

يك شهر نيز با تمام نظام پيچيده اش ، مي تواند بسياري از پيامهايش را بصري نمايد و از سخنهاي گزاف و بيهوده دوري جويد . بايد شهر را از ازدحام نوشته و حروف خلاص كرد و جاي آن را به تصوير داد . تصويري كه درصد زيادي از پيام را انتقال مي دهد و تنها چند كلمه ساده ومختصر پيام رساني آن را ( در صورت لزوم ) تكميل مي كنند . طراحي گرافيك نقش اصلي را در طراحي پيام هاي علائم و تابلوهاي شهري دارد و بدين ترتيب هنر را به پيكر شهر و خيابان تزريق مي كند . علايئم در منظر خيابان بايد به گونه اي منطقي طراحي شوند تا از ازدحام تيرك ، ستون و پايه كاسته شود . علايم را مي توان به ديوار ، بناو ستونهاي وسايل ديگر متصل نمود تا تعداد نگهدارنده هاي آنها كاهش يابد . ارتفاع اندازه و شكل علايم بايد آن قدر بهينه شده باشد تا حداكثر خوانايي ووضوح را باعث شود و شخصيتي خاص به محيط ببخشد .ارتباط منسجم ميان علايم در خط افق و پرسپكتيو خيابان مي تواند درخلق چهره بصير منظم تركمك شاياني باشد .

علايم و تابلوها الزاما نبايدخود نمايي كنند . اجزاي بصري محيط بر وضوح و خوانايي علايم تاثير مي گذارند .

تضاد پيش زمينه و پس زمينه ، آنها را از محيط جدا يا در آن حل مي كند . بايد دقت كرد كه تابلوهاي مرتفع اكثرا باعث پديده ضد نور مي شوند و اين به دليل پس زمينه آسمان و نور فراوان است .

علايم وتابلوهاي كم ارتفاع مزاحمت كمتري دارندو در محيط هاي انساني محسوس تر هستند . تابلوهاي اطلاعاتي براي پيادگان بايد درموقعيتهايي نصب شوند كه توقف استفاده كنندگان از آنها ، مزاحمتي براي ترددديگران ايجاد نكند .

وجود گياه در پشت تابلو هنگامي كه نصب به ديوار ممكن نباشد ضمن ايجاد فضايي دلپذيرتر نماي نه چندان زيباي پشت علايم و تابلوها را مي پوشاند .

نحوه رفتار با يك نماد و علامت ، بازتاب قابليت درك وقدرت تصور فرد است . علايم بايد در خور فضاي معماري پيرامون خود باشند و زيبايي و عملكرد را با هم تلفيق كنند .

براي علايم و تابلوها مي توان پنج وظيفه تعيين كرد :

1- جهت يابي و هدايتگري ، معابر و گذرگاه ها

2- شناسايي ، ابنيه ، ميدانها ، پاركها

3- كنترل ترافيك ( راهنمايي و رانندگي ) تابلوهاي توفقگاه و …

4- اطلاعاتي و آگاهي دهنده ، تاريخي ، اتفاقات ، موقعيت

5- آيين تشريفاتي ، پلاكارد ، پرچم ، ديوانگاره ، نشان ، لوگوتايب .

مي توان براساس شكل رنگ ونحوه اتصال ، خانواده اي از علايم و تابلوها را براي محيطي خاص طراحي كرد .

براي وضوح و خوانايي در سرعت از دور ، به حروف پر و ساده نياز داريم .

گرافيك هاي تزييني و مكمل را مي توان به سادگي در جهت ارتقاي طراحي معماري بنا و منظر سازي فضا به كار برد . حروف بايد از حداقل تنوع برخوردار باشند و با شخصيت محيط و كاربرد مورد نظر متناسب باشد . شكل و اندازه يك تابلو وعلامت ، با اندازه حروف و موقعيت آن تعيين مي گردد . هنگام طراحي متن براي علايم وتابلوها ملاحظات زير از اهميت زيادي برخورداند :

فضاي حروف ، فضاي ميان خطوط ، موقعيت نمادها و الگوهاي تزييني ، حاشيه ، قرار گيري موضوع در مركز يا كناره و استفاده از حروف بزرگ يا كوچك ( در لاتين )

علايم و تابلوها از مواد ومصالح متنوعي ساخته مي شوند : ورق آهن ، برنز ، آلومينيوم ، چوب ، سنگ ، بتن ، آكريليك يا فايبرگلاس ، در برخي موارد انتخاب ماده مناسب و هماهنگ با كاربردي و مفهوم علامت ، زيبايي خاصي به طرح مي بخشد .

بطور كلي در زمينه رنگ محدوديتهاي قانوني وجود ندارد ، اما توصيه هايي كلي در اجتناب از رنگ هاي پر زرق و برق وجود دارد ، از جمله رنگهاي زرد و قرمز .

 

 

 پروژه تحلیل مجموعه تئاتر شهر تهران { ۵۰ اسلاید } – کلیک کنید.

پروژه درس تحلیل فضای شهری – تحلیل میدان تجریش تهران { ۹ اسلاید } – کلیک کنید.

تحلیل مبلمان شهری – نیمکت ۷۸ اسلاید – کلیک کنید.

 

گروه معماری پارساکد