نمایش دسته بندی مطالب

لیست مطالب صفحه اصلی

مطالعات مراکز خرید,رساله پاساژ,رساله مراکز خرید,مطالعات پاساژ,طرح نهایی پاساژ,طرح نهایی مراکز خرید,پارساکد

خرید آنلاین: 

در پایان خرید ، لینک دانلود فایل نمایش داده می شود و به ایمیل شما ارسال خواهد شد. راهنمای خرید و دانلود فایل
5000 تومان خريد

 

 

 لیست تمام مطالعات های معماری

 

طراحی، ساخت و مدیریت پاساژ در ایران
واژه «پاساژ» در فارسی جای خود را باز کرده است و به مجموعه ای از واحدهای فروشگاهی اطلاق می شود که در یک مجتمع ساختمانی قرار دارند که به همین فروشگاهی اطلاق می شود که در یک مجتمع ساختمانی قرار دارند که به همین منظور در جایی از شهر – غالباً در قطعه زمینی در راسته یک خیابان – ساخته شده باشد، نزدیک ترین و قدیمی ترین نمونه ها، پاساژهای خیاان لاله زار و سعدی اند که در نیمه اول قرن اخیر با الهام از نمونه های مشابه در رم، میلان و پاریس، و حتی باکو و بیروت آن زمان ساخته شده اند. امروز این پاساژها جنبه فروشگاهی خود را حفظ کرده اند اما در گرایش کلی در ایران به سوی راسته ای شدن، به صورت بورس، کالای خاص درآمده اند. مثل پاساژهای لاله زار، لازار نو و سعدی جنوبی که بسته به موقعیت مکانی و همجواری های خود به مجتمع های فروش کالاهای الکتریکی، الکترونیکی، پمپ آب و سیستم های آبیاری و غیره تبدیل شده اند.
اما از نظر لغوی «پاساژ» به معنی گذرگاه یا معبری است که اطراف آن می تواند فروشگاه باشد یا نباشد. کوچه برلن نماد این نوع گذرگاه هاست. در این نوع گذرگاه ها قاعدتاً نباید ترافیک سواره وجود داشته باشد. مگر پس از تعطیل شدن مغازه ها و برای جمع آوری زباله، بارگیری و تخلیه. قدیمی ترین «پاساژها» به این معنی تیم، سرا یا کاروانسرا بوده است.
کاروانسرا در شهرهای قدیمی به عنوان بخشی از عناصر خدماتی بازار شهری عمل می کردند و در حد فاصل بازار و خوجی از منطقه بازار ساخته می شدند. به این سراها ترافیک سواره؛ قاطر، شتر، اسب بارکش یا مسافرکش وارد و از آنجا خارج می شد که علاوه بر مسافر، کالای خام (چرم، پارچه، ورق مس و … ) و نیز کالای نهایی (فرش، ادویه، بلورجات و …) حمل می کرد. مسافران اگر جایی در شهر برای اتراق نمی شناختند یا نداشتند در حجره های طبقه دوم همان کاروانسرا (مسافرخانه) اقامت می کردند. کالای خام یا میان کارگاه های همان کاروانسرا یا مراکز دیگر توزیع می شد تا به کالای نهایی تبدیل شود و سپس در بازار و فروشگاه ها به معرض فروش گذاشته می شد. به تدریج که حجم مال التجاره ها افزایش یافت کاروانسراهای بزرگ تر، دورتر از بازار و در جوار دروازه های شهر که حکم انبارهای عمومی امروزی را داشتند، ساخته شدند. این وضعیت پس از جنگ جهانی دوم که بار با کامیون ها، بیشتر کامیون های قراضه جنگی بازسازی شده، حمل می شد به وجود آمد.
کاروانسراهایی با ویژگی های مشابه، ترکیبی از اقامتگاه مسافران، خدمات قهوه خانه ای و طباخی، نمازخانه و خدمات باراندازی، حمل و نقل و خرید و فروش از چندین هزار سال پیش تا کنون در طول جاده ها ساخته شده و هنوز هم آثار آنها باقی است.
نکته مهم در سراهای تجاری ایران (و البته اروپا، تکیه و سوریه)، در هر مقیاس و مکانی که ساخته می شدند، محیط آشنا، دلپذیر و اجتماعی آنها بود. مرد، زن، کودک، تاجر، شاگرد حجره، فروشنده و خریدار، ثروتمند و بینوا همه با هم می لولیدند و با هم مأنوس بودند. بودن در سرا یا تیمچه لذت بخش بود و هیچ کس شتاب نداشت که کالایی را با عجله بخرد و ناپدید شود. حرکت زمان کند بود و این را به خوبی در نقاشی های سیاه قلم سیاحان خارجی می توان دید. اگر امروز هنوز روحیه و شادابی و زندگی در مراکز تجاری هست باز هم در بازارهای قدیمی و سنتی همچون بازار تهران و بازار تجریش است که به لحاظ زنده بودن تجربه ای بی دلیل است. این روحیه به کلی در پاساژهای امروزی ناپدید شده است – چه پاساژی در سعدی جنوبی یا بازار تبریز و چه جانشین های خلف آن که به نام «مرکز تجاری» در خیابان های «شمالی تر» شهرها به شکلی چشمگیر ساخته می شوند. همه آنها روحیه و ویژگی های اجتماعی و فرهنگی مراکز خرید و فروش قدیمی را از دست داده اند.
جمعیت مراجعه کننده به پاساژ یا مراکز خرید تجزیه شده است. آنجا که مانتو و لباس زنانه می فروشند عمده مشتریان بانوان هستند. اگر کودکی همراه آنان است از روی ناچاری است. اگر شوهری عبوس همراه خانم است عمدتاً نقش «صندوق» را دارد، و اگر جملاتی زیر لب زمزمه می کند چیزی غیر از حدیث عشق و دلدادگی است. مراکزی که بورس کامپیوتر، پرینتز و اسکنر هستند گروه سنی خاص خود را جلب می کنند – شاید 75 درصد مشتریان آنها مردان و جوانان اند.
در پاساژی که لباس کودک می فروشد (چهار راه سمیه – بهار)، تصمیم گیرنده کودک و مادر یک وسیله و پول دهنده است. در پاساژهایی که تایر خودرو و لوازم ماشین می فروشند (خیابان چراغ گاز و … ) خریداران تقریباً بدون استثناء مردان میانسال و متفاوت با مشتریان پاساژهای بورس کامپیوترند. جلو پاساژها محل تجمع موتوری های مسافربر یا چارچرخ و باربر است. همه در هم می لولند اما همه عجله دارند که هر چه زودتر از معرکه کثیف و پرگرد و خاک فرار کنند.
پاساژ را نباید با آنچه در فرهنگ آمریکایی «مال (Mall) » گفته می شود اشتباه گرفت. مال مجتمعی است در مقیاس بسیار گسترده تر، جایی که فضای باز، خصوصاً برای پارکینگ وجود داشته باشد و مشتریان آن حومه نشینان اند. از نظر عملکرد، مال همان پاساژ است اما جدا از بافت شهر ساخته می شود. کیفیت طراحی و ساخت مال هم مانند پاساژهای ایرانی و اوپایی بازتابی از قدرت خرید مردم ناحیه است. در آمریکا مالها به صورت B,A و C درجه بندی می شوند که A برای ثروتمندترین قشر و در محله های مردم مرفه ساخته می شود. شیک ترین و گران ترین مارک ها در این مال ها عرضه می شوند. به تدریج که به درجه C می رسیم کیفیت کالاها پایین تر می آید و قیمت ها ارزان تر می شود. نظیر این مقایسه را می توان در مورد پاساژهای خیابان مولوی، میدان شوش و خیابان میرداماد، و خیابان های شمال غرب میدان ونک و بالای شهر انجام داد. چرا ویژگی های فرهنگی و اجتماعی پاساژهای اروپایی تقریباً دست نخورده باقی مانده ولی پاساژها در ایران ماهیتاً تحول یافته و به صورت امروزی درآمده اند؟
پاسخ این سوال در وهله اول این است که جوامع غربی در یکصد سال اخیر و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم آرامش نسبی خود را تقریباً حفظ کرده اند و از التهابات ناشی از افزایش جمعیت، دگرگونی ساختار اقتصاد ملی و مصرف گرایی به دور بوده اند، اگرچه جنبه هایی از این التهاب در آنجا نیز دیده می شود. زمانی که رم، پانصد هزار نفر جمعیت داشت، جمعیت تهران از یکصد هزار نفر تجاوز نمی کرد. اما امروز که رم دو میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت دارد، جمعیت تهران به مرز ده میلیون نفر رسیده است. این جمعیت نمی توان انتظار داشت که همان وقار و متنانت و آرامش و دلپسندی که در مراکز خرید اروپایی دیده می شود در تهران و دیگر شهرهای ایران دیده شود.
احساس ناخوشایند نسبت به بافت شهری منحصر به پاساژ و مراکز خرید نسبت بلکه کل بافت شهری در ایران چون هیزم نیم سوخته ای است که از آن دود بلند می شود. در چنین شرایطی مقایسه دو فرهنگ اروپایی و ایرانی درست نیست.
پاساژ در ایران معاصر یک هسته اجتماعی و محل برخورد مردم از همه طبقات نیست و بیشتر به انگیزه سود سریع از سرمایه گذاری ساخته می شود. انگیزه ای که نه بر پایه یک طرح خوب و مشتری محور و نه بر اساس مدیریت درست و مسئولانه و بلند مدت است. سرمایه گذار تلاش می کند با حداقل سرمایه گذاری و بدون توجه به نیازهای اجتماعی و فیزیکی مشتریان، بیشترین فضاهای قابل واگذاری (از طریق فروش سرقفلی یا سرقفلی و ملک) را بسازد. سازنده تا زمانی که همه واحدها واگذار نشده اند در محل حضور دارد اما از بیم مراجعه خریداران و متصرفان و ناله های آنان به دلیل کمبودهای پاساژ، به محض فروش آخرین واحد از صحنه ناپدید می شود و اداره و نگهداری آن را به متصرفانی می سپارد که هیچ آشنایی قبلی با هم ندارند و از تعهدات هزینه بردار اجتناب می کنند.
فرهنگ مدیریت اصولی مجتمع های چند مالکی هنوز چنان که باید در ایران جا نیفتاده است. در این میان آن کس که سرش بی کلاه می ماند «مشتری» است : نه جایی تمیز و درست و حسابی هست که بنشیند، نه سرویس بهداشتی در خور دارد و نه جایی که در آن بتوان تبادل اجتماعی کرد. مشتری باید تنها برای خرید وارد پاساژ شود، چند مغازه را از نظر کیفیت و قیمت مقایسه کند، تصمیم به خرید یا نخریدن بگیرد و از پاساژ خارج شود. حتی جایی هم برای پارک ماشین خود ندارد و این به رغم آن است که شهردای در زمان صدور پروانه ساختمان، سازنده را مجبور می کند مطابق ظرفیت پاساژ پارکینگ در نظر بگیرد.
این پارکینگ ها چه می شوند؟ مالک فروشگاهی در یک پاساژ می گوید شهرداری صدور پروانه ساختمان را منوط به تصرف طبقات بالا و پاکینگ ها توسط شهرداری می کند. پس از تصرف، واحدهای غیرتجاری بالای پاساژ را همراه با پارکینگ ها می فروشد و به سود خود می رسد. در این میان نه صاحبان مغازه ها حق دارند از پارکینگ استفاده و نه مشتریان و مراجعه کنندگان. درنتیجه مکانی که برای تأمین نیازهای مردم طراحی و ساخته شده، به کابوسی برای همسایگان تبدیل می شود و نبود پارکینگ و ازدحام بیش از حد در محله، آسایش اهالی محل را سلب می کند.
نقش شهرداری در ایران
در محلی که پاساژ ساخته می شود – با فرض اینکه در داخل بافت و در راسته خیابان قرار گیرد – به جز باریکه بر خیابان، بقیه زمین عموماً کاربرد غیرتجاری دارد. شهرداری پس از موافقت با ساخت پاساژ یا مجتمع، پول بسیار هنگفتی تحت عنوان پذیره تغییر کاربری زمین پشت و احداث مجتمع از سازنده می گیرد و با صدور جواز و انجام تشریفات نظارت بر ساخت و صدور پایان کار وظیفه خود را انجام شده تلقی می کند، در حالی که ای بسا بهره برداری از پروژه موجد مشکلات فراوانی برای شهر و شهروندان و هزینه های اجتماعی شود.
ضابطه سوددهی و بازگشت سرمایه، اگرچه مهم و تعیین کننده است، چشم سازنده و مغازه داران را بر دیگر الزامات یا پاساژسازی بسته است. نتیجه اینکه پاساژ سازی نیز مانند دیگر اقدامات در توسعه شهری فاقد متولی و هر کس به دنبال سود خود است. امید است نسل تازه مهندسان معمار با تعهد بیشتری به طراحی این گونه مجتمع ها بپدازند و در طرح خود علاوه بر زیبایی و دلپسندی بنا به نکاتی که اشاره شد، نیز توجه کنند.
پیش نیازهای طرح اصولی یک پاساژ موفق
1- ارائه خدمات خوب :
نخستین اصل در طرح یک پاساژ موفق ایجاد رابطه میان خواسته های سرمایه گذار و نیازهای مشتریان است. سرمایه گذار سود می خواهد و مشتری خدمات. ارائه این خدمات با کمک مختصری از طرف هر یک از فروشگاه ها ممکن می شود و تجربه چندین ساله اخیر نشان می دهد که ارائه سرویس خوب سودآور است. این نکته در رشد فزاینده رستوران های خوب در سال های اخیر قابل مشاهده است. مردم برای سرویس خوب و بهداشتی و آسایش خود پول خرج می کنند. از جمله تسهیلات مورد نیاز، سرویس های بهداشتی در خور مشتری – خصوصاً بانوان و کودکان است. اغلب سرویس های بهداشتی پاساژها کثیف و آلوده اند و بسیاری از مردم ترجیح می دهند از آنها استفاده نکنند.
دومین نکته ایجاد فضای امن، دلپذیر و استراحتگاهی در راهروی پاساژ است. مردم باید بتوانند بدون نگرانی از مزاحمت افراد ناباب در گوشه و کنار فضای مرکزی پاساژ استراحت کنند. این نیاز برای افراد مسن و کودکان بیش از افراد میانسال است.

2- تنوع در فروشگاه ها :
تخصصی شدن همیشه یک پدیده مبارک نیست. تنوع فروشگاه ها در یک پاساژ به جذابیت آن و رشد فرهنگ اجتماعی کمک می کند.
3- تنوع فصلی :
بهتر است در فضای مشترک – راهروی اصلی – مکانی برای دکه های موقت تبلیغات، فروش آثار هنری، نقاشی در محل، گل فروشی و غیره در جشن های ملی ایجاد کرد. هر چه فضای عمومی بیشتر باشد امکان ارائه خدمات جانبی بیشتر است.
4- ایمنی :
پاساژ جای امنی است که هم فروشندگان و هم مراجعان باید از هر گونه بی نظمی، تعرض، افراد ناباب و مزاحم در امان باشند. در اروپا و آمریکا علاوه بر استفاده از نگهبان (گاهی مسلح) از تلویزیون های مدار بسته برای کنترل رفت و آمد مردم و جلوگیری از سرقت و جیب بری استفاده می کنند.
5- خدمات متفرقه :
در ساده ترین حالت، طبقه همکف خیابان مرغوب ترین فضا برای فروشگاه هاست، زیرا مردم باال و پایین رفتن از پلکان های متعدد را دوست ندارند. طبقات بالا و پایین طبقه همکف هم نسبتاً مرغوب اند و سطح مرغوبیت آنها به تسهیلات پیش بینی شده همچون شیبراهه، پله برقی و آسانسور بستگی دارد. به همین دلیل قیمت یا اجاره بهای طبقات یک و زیرزمین بلافصل با طبقه همکف پایین تر از طبقه همکف است. در مرکز کامپیوتر پایتخت در خیابان میرداماد قیمت هر متر مبع از مغازه های طبقه همکف بین پنجاه تا شصت میلیون تومان و اجاره بهای هر متر مربع همان مغازه ها حدود پانصد هزار تومان در ماه است. همین قیمت و اجاره بها در طبقات سوم و چهارم به نصف می رسد.
در بسیاری از پاساژها طبقات بالاتر از طبقه یک به خدمات مربوط به فروشگاه های پساژ اختصاص می یابند. متداول ترین این خدمات تعمیرگاه های همسنخ با فروشگاه ها هستند ( در پاساژهای وسایل الکترونیکی، تعمیرات این وسایل؛ در طلا فروشی ها، تعمیرات زیور آلات و غیره). ترکیب این خدمات با دفاتر خدمات حقوقی و آژانس مسکن یا دفترخانه نیز متداول است. وجود دکه های فروش مواد خوراکی مانند چایخانه، بستنی و آب میوه و حتی ساندویچ فروشی به رونق پاساژ می افزاید، مشروط بر اینکه نظافت و سرویس متناسب با طبقه اجتماعی و اقتصادی مشتریان باشد. در غیر این صورت تأثیر منفی بر مراجعه کننده خواهد گذاشت.

6- تسهیلات :
الزامی ترین تسهیلات یک پاساژ خوب عبارت اند از :
• تهویه مطبوع و گرمایش برای حفظ حرارت مطلوب در تمام سال.
• نوررسانی کافی. پاساژهای فاقد روشنایی کافی مشتری را دفع می کنند.
تزئین مغازه ها به نورپردازی نیاز دارد و ظرفیت فشار نیروی برق باید متناسب با این نیازها باشد. وجود برق اضطراری نیز ضروری است.
• دوستانه کردن محیط پاساژ. در قدیم به دلیل کوچکی شهرها، فروشندگان تقریبا همه مشتریان خود را می شناختند و از حال هم با خبر بودند و این به صمیمیت و مراوده میان مردم. ایجاد دوستی و نوع پرستی. مشارکت در غم و شادی هم کمک می کرد. امروز محیط پاساژها عموماً بیگانه است، مگر برای مشتریان آشنا.
• مدیریت مطلوب پاساژ. در کشورهای غربی مالکیت یا اجازه مغازه های یک مجتمع، اعم از اینکه در یک پاساژ باشند یا مرکز خرید (Shopping center) از کنترل متصرف خارج است. سرقفلی به مفهوم ایران وجود ندارد. مراکز خرید با سرمایه گذاری شرکت های تخصصی ساخته می شوند. فروشگاه ها و کل مجتمع در مالکیت شرکت سرمایه گذار یا شرکتی که بعداً آن را می خرد باقی می ماند و اگر معامله ای صورت گیرد روی تمام یا بخشی از سهام مجموعه است. فروشگاه ها به مدت معینی به افرادی واگذار می شوند که اولا سوء پیشینه نداشته باشند، ثانیاً توانایی پرداخت هزینه های فروشگاه را که اجازه ماهیانه مهم ترین بخش آن است، برای حداقل یک مدت معین ( مثلا 3 سال) داشته باشند و از عهده پرداخت شارژ ساختمان برآیند، مدیریت پاساژها را موسسات حرفه ای، بر اساس قرارداد با شرکت مالک مجموعه به عهده می گیرند. نپرداختن اجاره بها یا شارژ ساختمان پس از مدت معینی به فسخ قرارداد اجاره و اخراج مستأجر می انجامد. به دلیل وحدت مدیریت، پاساژها و مراکز خرید و فروش منظم اند. خدمات و تعمیرات آنها به موقع انجام می شود. امنیت از سوی مدیریت مجتمع تأمین می شود. پاساژ در ساعت معینی به وی صاحبان فروشگاه ها و در ساعت معین دیگری به روی مشتریان از می شود. اداره مشاعات شامل فضاهای عمومی، پارکینگ ها، انبارها، نظافت، تعمیرات و خدمات دیگر از جمله تزئینات فصلی پیمانکاران جزء صورت می گیرد.
در ایران ساخت مجمع ها و پاساژها نوعی سرمایه گذاری کوتاه مدت است و واحدهای فروشگاهی و مغازه ها به صورت سرقفلی و مالکیت به مردم فروخته می شود. موضوع پارکینگ کاملا لوث می شود و احتمالا واگذاری سرقفلی و اجاره واحدها به اشخاص دیگر بدون نظر مدیریت ساختمان (اگر وجود داشته باشد) صورت می گیرد.
• اندازه متناسب پاساژ. اندازه پاساژ باید تابع امکانات محیط اطراف و ارائه خدمات باشد. نمی توان با داشتن یا خریدن یکی دو مغازه در راسته خیابان و یک زمین بزرگ پشت آنها یک مجتمع خرید وسیع ساخت. حتی اگر در زیرزمین پاساژ پارکینگ ایجاد شود، حجم ترافیک در یک منطقه می تواند موجب ازدحام شود. از سوی دیگر، مجتمع های فروشگاهی بزرگ در یک نقطه از خیابان، فعالیت فروشگاه های اطراف را مختل می کنند و موجب کاهش درآمد آنها می شوند. به همین دلیل، در فرانسه قوانین موسوم به Royer و Raffarin که ناظر بر رقابت محلی هستند ایجاد فروشگاه های بزرگتر از 300 مترمربع را موکول به انجام بررسی های خاص کرده اند.
مراکز تجـاری
مراکز تجاری قلب شهرهای امروزند. این مجموعه ها کاربری های بسیار متنوعی همچون تجاری، اداری، ورزشی، تفریحی و غیره را در برمی گیرند و هر روز پیچیده تر و وسیع تر می شوند. در دنیای مصرفی امروز مرکز تجاری محلی برای پاسخ گویی به نیازهای اساسی انسان نیست، بیشتر جایی است برای فرو نشاندن عطش مصرف، حتی مصرف تصاویر پشت ویترین، تصویر کالاهایی که لزوما نمی خریم. مرکز تجاری نه فقط به نیاز بلکه به آرزوی انسان امروزی پاسخ می گوید. روزگاری شهرهای باستان با معابد رب النوع ها آراسته می شدند و امروز مرکز تجاری معبدی است که مردم آرزوهای خود را از آن طلب می کنند. از نظر وسعت، نقش شهری و توجه به تجملات و زیبایی نیز، می توان مراکز تجاری را جایگزین معابد باستان در شهر امروزی دانست. جنبه مهم دیگر مراکز تجاری نقش آنها در زندگی اجتماعی شهر است. آلودگی هوا، شرایط نامناسب آب و هوایی (که در اغلب نقاط جهان حداقل در فصل هایی از سال زندگی در فضای باز را دشوار می کند)، عدم امنیت روزافزون خیابان ها، دوری مسیرها، نیاز به تمرکز برای کاهش هزینه ها.
صرفه جویی در وقت و … مراکز تجاری را به فضاهای گذران اوقات فراغت و روابط اجتماعی نیز تبدیل کرده است. مراکز خرید امروز همان نقش و مشخصات مراکز شهرهای گذشته را دارند و با میدان ها (سرپوشیده)، آب نماها، گل و گیاه و درخت، نیمکت و دیگر عناصر شناخته شده مراکز شهری گذشته تزئین می شوند.
مراکز تجاری عموما پذیرای قشر مشخصی از اجتماع هستند و این ویژگی، تبدیل آنها را به پاتوق و محل تجمع و زندگی اجتماعی تقویت می کند. اگرچه در مراکز خرید کاربری ها و فروشگاه های متنوعی به چشم می خورند، همزیستی و تمرکز فعالیت های تجای موجب می شود ضوابط مدون یاقواعد عرفی مشخصی بر این شبه اکوسیستم های کوچک حاکم شود. وارد شدن کاربری ها یا اجناس و خدمات نامتناسب با سطح مرکز تجاری و بی ارتباط با انتظارات مراجعان می تواند به ورشکستگی کل مجموعه بینجامد. مراکز تجاری بزرگ و پیچیده امروزی که سطح زیربنای آنها گاه از صدهزار مترمربع نیز بیشتر است، سیر تحولی طولانی دارند که در زیر به آنها اشاره می شود :
• در اروپا پیشینه مراکز تجاری به اگورای یونانی که نخستین فضای مشخص و متمرکز تجاری یونان قدیم ( 500 ق.م ) است باز می گردد. آگورا درواقع میدان اصلی شهرهای یونانی و تقریبا مستطیل شکل بود و اطراف آن تالارهای ستون داری برای فعالیت های تجاری قرار می گرفت.

 

فهرست مطالب:

طراحی، ساخت و مدیریت پاساژ در ایران
نقش شهرداری در ایران
پیش نیازهای طرح اصولی یک پاساژ موفق
مراکز تجـاری
در ایـران
انواع مراکز خرید
مرکز خرید محله ای (حومه ای)
مراکز خرید متوسط یا اجتماعی
مراکز خرید منطقه ای (حومه ای )
پروژه های نوسازی (مرکز شهر)
ساخت و ساز و تأمین مالی
تیم حرفه ای
بررسی اقتصادی یا تحلیل بازار
انتخاب مکان
طرح ریزی اجمالی
یکپارچگی با محیط اجتماعی
طراحی کلی و معیارهای طرح ریزی
ترکیب مستأجران
مـال ها
تسهیلات رفاهی مال
جلو فروشگاه ها و علایم و نشانه ها در مال
نماهای خارجی
خدمات رسانی
کنترل هوا
پارکینگ و ترافیک
فهرست فروشگاه ها بر اساس مکان آنها
بازار مرکزی بندرعباس
مراکز تجاری شیراز
مراکز تجاری اصفهان
بازار والنسیا، اسپانیا
مرکز خرید فونف هوف، مونیخ
مرکز خرید «مثلث»، انگلستان
مرکز خرید « دالاس گالریا » تگزاس
به همراه تصاویر

 

طراحي ساخت و مديريت پاساژ در ايران 100ص,رساله پاساژ,مطالعات پاساژ,,نقشه پاساژ,طرح نهایی پاساژ

 

در پایان خرید ، لینک دانلود فایل نمایش داده می شود و به ایمیل شما ارسال خواهد شد. راهنمای خرید و دانلود فایل
5000 تومان خريد

 

 

 

 لیست تمام مطالعات های معماری

 

طراحی، ساخت و مدیریت پاساژ در ایران
واژه «پاساژ» در فارسی جای خود را باز کرده است و به مجموعه ای از واحدهای فروشگاهی اطلاق می شود که در یک مجتمع ساختمانی قرار دارند که به همین فروشگاهی اطلاق می شود که در یک مجتمع ساختمانی قرار دارند که به همین منظور در جایی از شهر – غالباً در قطعه زمینی در راسته یک خیابان – ساخته شده باشد، نزدیک ترین و قدیمی ترین نمونه ها، پاساژهای خیاان لاله زار و سعدی اند که در نیمه اول قرن اخیر با الهام از نمونه های مشابه در رم، میلان و پاریس، و حتی باکو و بیروت آن زمان ساخته شده اند. امروز این پاساژها جنبه فروشگاهی خود را حفظ کرده اند اما در گرایش کلی در ایران به سوی راسته ای شدن، به صورت بورس، کالای خاص درآمده اند. مثل پاساژهای لاله زار، لازار نو و سعدی جنوبی که بسته به موقعیت مکانی و همجواری های خود به مجتمع های فروش کالاهای الکتریکی، الکترونیکی، پمپ آب و سیستم های آبیاری و غیره تبدیل شده اند.
اما از نظر لغوی «پاساژ» به معنی گذرگاه یا معبری است که اطراف آن می تواند فروشگاه باشد یا نباشد. کوچه برلن نماد این نوع گذرگاه هاست. در این نوع گذرگاه ها قاعدتاً نباید ترافیک سواره وجود داشته باشد. مگر پس از تعطیل شدن مغازه ها و برای جمع آوری زباله، بارگیری و تخلیه. قدیمی ترین «پاساژها» به این معنی تیم، سرا یا کاروانسرا بوده است.
کاروانسرا در شهرهای قدیمی به عنوان بخشی از عناصر خدماتی بازار شهری عمل می کردند و در حد فاصل بازار و خوجی از منطقه بازار ساخته می شدند. به این سراها ترافیک سواره؛ قاطر، شتر، اسب بارکش یا مسافرکش وارد و از آنجا خارج می شد که علاوه بر مسافر، کالای خام (چرم، پارچه، ورق مس و … ) و نیز کالای نهایی (فرش، ادویه، بلورجات و …) حمل می کرد. مسافران اگر جایی در شهر برای اتراق نمی شناختند یا نداشتند در حجره های طبقه دوم همان کاروانسرا (مسافرخانه) اقامت می کردند. کالای خام یا میان کارگاه های همان کاروانسرا یا مراکز دیگر توزیع می شد تا به کالای نهایی تبدیل شود و سپس در بازار و فروشگاه ها به معرض فروش گذاشته می شد. به تدریج که حجم مال التجاره ها افزایش یافت کاروانسراهای بزرگ تر، دورتر از بازار و در جوار دروازه های شهر که حکم انبارهای عمومی امروزی را داشتند، ساخته شدند. این وضعیت پس از جنگ جهانی دوم که بار با کامیون ها، بیشتر کامیون های قراضه جنگی بازسازی شده، حمل می شد به وجود آمد.
کاروانسراهایی با ویژگی های مشابه، ترکیبی از اقامتگاه مسافران، خدمات قهوه خانه ای و طباخی، نمازخانه و خدمات باراندازی، حمل و نقل و خرید و فروش از چندین هزار سال پیش تا کنون در طول جاده ها ساخته شده و هنوز هم آثار آنها باقی است.
نکته مهم در سراهای تجاری ایران (و البته اروپا، تکیه و سوریه)، در هر مقیاس و مکانی که ساخته می شدند، محیط آشنا، دلپذیر و اجتماعی آنها بود. مرد، زن، کودک، تاجر، شاگرد حجره، فروشنده و خریدار، ثروتمند و بینوا همه با هم می لولیدند و با هم مأنوس بودند. بودن در سرا یا تیمچه لذت بخش بود و هیچ کس شتاب نداشت که کالایی را با عجله بخرد و ناپدید شود. حرکت زمان کند بود و این را به خوبی در نقاشی های سیاه قلم سیاحان خارجی می توان دید. اگر امروز هنوز روحیه و شادابی و زندگی در مراکز تجاری هست باز هم در بازارهای قدیمی و سنتی همچون بازار تهران و بازار تجریش است که به لحاظ زنده بودن تجربه ای بی دلیل است. این روحیه به کلی در پاساژهای امروزی ناپدید شده است – چه پاساژی در سعدی جنوبی یا بازار تبریز و چه جانشین های خلف آن که به نام «مرکز تجاری» در خیابان های «شمالی تر» شهرها به شکلی چشمگیر ساخته می شوند. همه آنها روحیه و ویژگی های اجتماعی و فرهنگی مراکز خرید و فروش قدیمی را از دست داده اند.
جمعیت مراجعه کننده به پاساژ یا مراکز خرید تجزیه شده است. آنجا که مانتو و لباس زنانه می فروشند عمده مشتریان بانوان هستند. اگر کودکی همراه آنان است از روی ناچاری است. اگر شوهری عبوس همراه خانم است عمدتاً نقش «صندوق» را دارد، و اگر جملاتی زیر لب زمزمه می کند چیزی غیر از حدیث عشق و دلدادگی است. مراکزی که بورس کامپیوتر، پرینتز و اسکنر هستند گروه سنی خاص خود را جلب می کنند – شاید 75 درصد مشتریان آنها مردان و جوانان اند.
در پاساژی که لباس کودک می فروشد (چهار راه سمیه – بهار)، تصمیم گیرنده کودک و مادر یک وسیله و پول دهنده است. در پاساژهایی که تایر خودرو و لوازم ماشین می فروشند (خیابان چراغ گاز و … ) خریداران تقریباً بدون استثناء مردان میانسال و متفاوت با مشتریان پاساژهای بورس کامپیوترند. جلو پاساژها محل تجمع موتوری های مسافربر یا چارچرخ و باربر است. همه در هم می لولند اما همه عجله دارند که هر چه زودتر از معرکه کثیف و پرگرد و خاک فرار کنند.
پاساژ را نباید با آنچه در فرهنگ آمریکایی «مال (Mall) » گفته می شود اشتباه گرفت. مال مجتمعی است در مقیاس بسیار گسترده تر، جایی که فضای باز، خصوصاً برای پارکینگ وجود داشته باشد و مشتریان آن حومه نشینان اند. از نظر عملکرد، مال همان پاساژ است اما جدا از بافت شهر ساخته می شود. کیفیت طراحی و ساخت مال هم مانند پاساژهای ایرانی و اوپایی بازتابی از قدرت خرید مردم ناحیه است. در آمریکا مالها به صورت B,A و C درجه بندی می شوند که A برای ثروتمندترین قشر و در محله های مردم مرفه ساخته می شود. شیک ترین و گران ترین مارک ها در این مال ها عرضه می شوند. به تدریج که به درجه C می رسیم کیفیت کالاها پایین تر می آید و قیمت ها ارزان تر می شود. نظیر این مقایسه را می توان در مورد پاساژهای خیابان مولوی، میدان شوش و خیابان میرداماد، و خیابان های شمال غرب میدان ونک و بالای شهر انجام داد. چرا ویژگی های فرهنگی و اجتماعی پاساژهای اروپایی تقریباً دست نخورده باقی مانده ولی پاساژها در ایران ماهیتاً تحول یافته و به صورت امروزی درآمده اند؟
پاسخ این سوال در وهله اول این است که جوامع غربی در یکصد سال اخیر و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم آرامش نسبی خود را تقریباً حفظ کرده اند و از التهابات ناشی از افزایش جمعیت، دگرگونی ساختار اقتصاد ملی و مصرف گرایی به دور بوده اند، اگرچه جنبه هایی از این التهاب در آنجا نیز دیده می شود. زمانی که رم، پانصد هزار نفر جمعیت داشت، جمعیت تهران از یکصد هزار نفر تجاوز نمی کرد. اما امروز که رم دو میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت دارد، جمعیت تهران به مرز ده میلیون نفر رسیده است. این جمعیت نمی توان انتظار داشت که همان وقار و متنانت و آرامش و دلپسندی که در مراکز خرید اروپایی دیده می شود در تهران و دیگر شهرهای ایران دیده شود.
احساس ناخوشایند نسبت به بافت شهری منحصر به پاساژ و مراکز خرید نسبت بلکه کل بافت شهری در ایران چون هیزم نیم سوخته ای است که از آن دود بلند می شود. در چنین شرایطی مقایسه دو فرهنگ اروپایی و ایرانی درست نیست.
پاساژ در ایران معاصر یک هسته اجتماعی و محل برخورد مردم از همه طبقات نیست و بیشتر به انگیزه سود سریع از سرمایه گذاری ساخته می شود. انگیزه ای که نه بر پایه یک طرح خوب و مشتری محور و نه بر اساس مدیریت درست و مسئولانه و بلند مدت است. سرمایه گذار تلاش می کند با حداقل سرمایه گذاری و بدون توجه به نیازهای اجتماعی و فیزیکی مشتریان، بیشترین فضاهای قابل واگذاری (از طریق فروش سرقفلی یا سرقفلی و ملک) را بسازد. سازنده تا زمانی که همه واحدها واگذار نشده اند در محل حضور دارد اما از بیم مراجعه خریداران و متصرفان و ناله های آنان به دلیل کمبودهای پاساژ، به محض فروش آخرین واحد از صحنه ناپدید می شود و اداره و نگهداری آن را به متصرفانی می سپارد که هیچ آشنایی قبلی با هم ندارند و از تعهدات هزینه بردار اجتناب می کنند.
فرهنگ مدیریت اصولی مجتمع های چند مالکی هنوز چنان که باید در ایران جا نیفتاده است. در این میان آن کس که سرش بی کلاه می ماند «مشتری» است : نه جایی تمیز و درست و حسابی هست که بنشیند، نه سرویس بهداشتی در خور دارد و نه جایی که در آن بتوان تبادل اجتماعی کرد. مشتری باید تنها برای خرید وارد پاساژ شود، چند مغازه را از نظر کیفیت و قیمت مقایسه کند، تصمیم به خرید یا نخریدن بگیرد و از پاساژ خارج شود. حتی جایی هم برای پارک ماشین خود ندارد و این به رغم آن است که شهردای در زمان صدور پروانه ساختمان، سازنده را مجبور می کند مطابق ظرفیت پاساژ پارکینگ در نظر بگیرد.
این پارکینگ ها چه می شوند؟ مالک فروشگاهی در یک پاساژ می گوید شهرداری صدور پروانه ساختمان را منوط به تصرف طبقات بالا و پاکینگ ها توسط شهرداری می کند. پس از تصرف، واحدهای غیرتجاری بالای پاساژ را همراه با پارکینگ ها می فروشد و به سود خود می رسد. در این میان نه صاحبان مغازه ها حق دارند از پارکینگ استفاده و نه مشتریان و مراجعه کنندگان. درنتیجه مکانی که برای تأمین نیازهای مردم طراحی و ساخته شده، به کابوسی برای همسایگان تبدیل می شود و نبود پارکینگ و ازدحام بیش از حد در محله، آسایش اهالی محل را سلب می کند.
نقش شهرداری در ایران
در محلی که پاساژ ساخته می شود – با فرض اینکه در داخل بافت و در راسته خیابان قرار گیرد – به جز باریکه بر خیابان، بقیه زمین عموماً کاربرد غیرتجاری دارد. شهرداری پس از موافقت با ساخت پاساژ یا مجتمع، پول بسیار هنگفتی تحت عنوان پذیره تغییر کاربری زمین پشت و احداث مجتمع از سازنده می گیرد و با صدور جواز و انجام تشریفات نظارت بر ساخت و صدور پایان کار وظیفه خود را انجام شده تلقی می کند، در حالی که ای بسا بهره برداری از پروژه موجد مشکلات فراوانی برای شهر و شهروندان و هزینه های اجتماعی شود.
ضابطه سوددهی و بازگشت سرمایه، اگرچه مهم و تعیین کننده است، چشم سازنده و مغازه داران را بر دیگر الزامات یا پاساژسازی بسته است. نتیجه اینکه پاساژ سازی نیز مانند دیگر اقدامات در توسعه شهری فاقد متولی و هر کس به دنبال سود خود است. امید است نسل تازه مهندسان معمار با تعهد بیشتری به طراحی این گونه مجتمع ها بپدازند و در طرح خود علاوه بر زیبایی و دلپسندی بنا به نکاتی که اشاره شد، نیز توجه کنند.
پیش نیازهای طرح اصولی یک پاساژ موفق
1- ارائه خدمات خوب :
نخستین اصل در طرح یک پاساژ موفق ایجاد رابطه میان خواسته های سرمایه گذار و نیازهای مشتریان است. سرمایه گذار سود می خواهد و مشتری خدمات. ارائه این خدمات با کمک مختصری از طرف هر یک از فروشگاه ها ممکن می شود و تجربه چندین ساله اخیر نشان می دهد که ارائه سرویس خوب سودآور است. این نکته در رشد فزاینده رستوران های خوب در سال های اخیر قابل مشاهده است. مردم برای سرویس خوب و بهداشتی و آسایش خود پول خرج می کنند. از جمله تسهیلات مورد نیاز، سرویس های بهداشتی در خور مشتری – خصوصاً بانوان و کودکان است. اغلب سرویس های بهداشتی پاساژها کثیف و آلوده اند و بسیاری از مردم ترجیح می دهند از آنها استفاده نکنند.
دومین نکته ایجاد فضای امن، دلپذیر و استراحتگاهی در راهروی پاساژ است. مردم باید بتوانند بدون نگرانی از مزاحمت افراد ناباب در گوشه و کنار فضای مرکزی پاساژ استراحت کنند. این نیاز برای افراد مسن و کودکان بیش از افراد میانسال است.

2- تنوع در فروشگاه ها :
تخصصی شدن همیشه یک پدیده مبارک نیست. تنوع فروشگاه ها در یک پاساژ به جذابیت آن و رشد فرهنگ اجتماعی کمک می کند.
3- تنوع فصلی :
بهتر است در فضای مشترک – راهروی اصلی – مکانی برای دکه های موقت تبلیغات، فروش آثار هنری، نقاشی در محل، گل فروشی و غیره در جشن های ملی ایجاد کرد. هر چه فضای عمومی بیشتر باشد امکان ارائه خدمات جانبی بیشتر است.
4- ایمنی :
پاساژ جای امنی است که هم فروشندگان و هم مراجعان باید از هر گونه بی نظمی، تعرض، افراد ناباب و مزاحم در امان باشند. در اروپا و آمریکا علاوه بر استفاده از نگهبان (گاهی مسلح) از تلویزیون های مدار بسته برای کنترل رفت و آمد مردم و جلوگیری از سرقت و جیب بری استفاده می کنند.
5- خدمات متفرقه :
در ساده ترین حالت، طبقه همکف خیابان مرغوب ترین فضا برای فروشگاه هاست، زیرا مردم باال و پایین رفتن از پلکان های متعدد را دوست ندارند. طبقات بالا و پایین طبقه همکف هم نسبتاً مرغوب اند و سطح مرغوبیت آنها به تسهیلات پیش بینی شده همچون شیبراهه، پله برقی و آسانسور بستگی دارد. به همین دلیل قیمت یا اجاره بهای طبقات یک و زیرزمین بلافصل با طبقه همکف پایین تر از طبقه همکف است. در مرکز کامپیوتر پایتخت در خیابان میرداماد قیمت هر متر مبع از مغازه های طبقه همکف بین پنجاه تا شصت میلیون تومان و اجاره بهای هر متر مربع همان مغازه ها حدود پانصد هزار تومان در ماه است. همین قیمت و اجاره بها در طبقات سوم و چهارم به نصف می رسد.
در بسیاری از پاساژها طبقات بالاتر از طبقه یک به خدمات مربوط به فروشگاه های پساژ اختصاص می یابند. متداول ترین این خدمات تعمیرگاه های همسنخ با فروشگاه ها هستند ( در پاساژهای وسایل الکترونیکی، تعمیرات این وسایل؛ در طلا فروشی ها، تعمیرات زیور آلات و غیره). ترکیب این خدمات با دفاتر خدمات حقوقی و آژانس مسکن یا دفترخانه نیز متداول است. وجود دکه های فروش مواد خوراکی مانند چایخانه، بستنی و آب میوه و حتی ساندویچ فروشی به رونق پاساژ می افزاید، مشروط بر اینکه نظافت و سرویس متناسب با طبقه اجتماعی و اقتصادی مشتریان باشد. در غیر این صورت تأثیر منفی بر مراجعه کننده خواهد گذاشت.

6- تسهیلات :
الزامی ترین تسهیلات یک پاساژ خوب عبارت اند از :
• تهویه مطبوع و گرمایش برای حفظ حرارت مطلوب در تمام سال.
• نوررسانی کافی. پاساژهای فاقد روشنایی کافی مشتری را دفع می کنند.
تزئین مغازه ها به نورپردازی نیاز دارد و ظرفیت فشار نیروی برق باید متناسب با این نیازها باشد. وجود برق اضطراری نیز ضروری است.
• دوستانه کردن محیط پاساژ. در قدیم به دلیل کوچکی شهرها، فروشندگان تقریبا همه مشتریان خود را می شناختند و از حال هم با خبر بودند و این به صمیمیت و مراوده میان مردم. ایجاد دوستی و نوع پرستی. مشارکت در غم و شادی هم کمک می کرد. امروز محیط پاساژها عموماً بیگانه است، مگر برای مشتریان آشنا.
• مدیریت مطلوب پاساژ. در کشورهای غربی مالکیت یا اجازه مغازه های یک مجتمع، اعم از اینکه در یک پاساژ باشند یا مرکز خرید (Shopping center) از کنترل متصرف خارج است. سرقفلی به مفهوم ایران وجود ندارد. مراکز خرید با سرمایه گذاری شرکت های تخصصی ساخته می شوند. فروشگاه ها و کل مجتمع در مالکیت شرکت سرمایه گذار یا شرکتی که بعداً آن را می خرد باقی می ماند و اگر معامله ای صورت گیرد روی تمام یا بخشی از سهام مجموعه است. فروشگاه ها به مدت معینی به افرادی واگذار می شوند که اولا سوء پیشینه نداشته باشند، ثانیاً توانایی پرداخت هزینه های فروشگاه را که اجازه ماهیانه مهم ترین بخش آن است، برای حداقل یک مدت معین ( مثلا 3 سال) داشته باشند و از عهده پرداخت شارژ ساختمان برآیند، مدیریت پاساژها را موسسات حرفه ای، بر اساس قرارداد با شرکت مالک مجموعه به عهده می گیرند. نپرداختن اجاره بها یا شارژ ساختمان پس از مدت معینی به فسخ قرارداد اجاره و اخراج مستأجر می انجامد. به دلیل وحدت مدیریت، پاساژها و مراکز خرید و فروش منظم اند. خدمات و تعمیرات آنها به موقع انجام می شود. امنیت از سوی مدیریت مجتمع تأمین می شود. پاساژ در ساعت معینی به وی صاحبان فروشگاه ها و در ساعت معین دیگری به روی مشتریان از می شود. اداره مشاعات شامل فضاهای عمومی، پارکینگ ها، انبارها، نظافت، تعمیرات و خدمات دیگر از جمله تزئینات فصلی پیمانکاران جزء صورت می گیرد.
در ایران ساخت مجمع ها و پاساژها نوعی سرمایه گذاری کوتاه مدت است و واحدهای فروشگاهی و مغازه ها به صورت سرقفلی و مالکیت به مردم فروخته می شود. موضوع پارکینگ کاملا لوث می شود و احتمالا واگذاری سرقفلی و اجاره واحدها به اشخاص دیگر بدون نظر مدیریت ساختمان (اگر وجود داشته باشد) صورت می گیرد.
• اندازه متناسب پاساژ. اندازه پاساژ باید تابع امکانات محیط اطراف و ارائه خدمات باشد. نمی توان با داشتن یا خریدن یکی دو مغازه در راسته خیابان و یک زمین بزرگ پشت آنها یک مجتمع خرید وسیع ساخت. حتی اگر در زیرزمین پاساژ پارکینگ ایجاد شود، حجم ترافیک در یک منطقه می تواند موجب ازدحام شود. از سوی دیگر، مجتمع های فروشگاهی بزرگ در یک نقطه از خیابان، فعالیت فروشگاه های اطراف را مختل می کنند و موجب کاهش درآمد آنها می شوند. به همین دلیل، در فرانسه قوانین موسوم به Royer و Raffarin که ناظر بر رقابت محلی هستند ایجاد فروشگاه های بزرگتر از 300 مترمربع را موکول به انجام بررسی های خاص کرده اند.
مراکز تجـاری
مراکز تجاری قلب شهرهای امروزند. این مجموعه ها کاربری های بسیار متنوعی همچون تجاری، اداری، ورزشی، تفریحی و غیره را در برمی گیرند و هر روز پیچیده تر و وسیع تر می شوند. در دنیای مصرفی امروز مرکز تجاری محلی برای پاسخ گویی به نیازهای اساسی انسان نیست، بیشتر جایی است برای فرو نشاندن عطش مصرف، حتی مصرف تصاویر پشت ویترین، تصویر کالاهایی که لزوما نمی خریم. مرکز تجاری نه فقط به نیاز بلکه به آرزوی انسان امروزی پاسخ می گوید. روزگاری شهرهای باستان با معابد رب النوع ها آراسته می شدند و امروز مرکز تجاری معبدی است که مردم آرزوهای خود را از آن طلب می کنند. از نظر وسعت، نقش شهری و توجه به تجملات و زیبایی نیز، می توان مراکز تجاری را جایگزین معابد باستان در شهر امروزی دانست. جنبه مهم دیگر مراکز تجاری نقش آنها در زندگی اجتماعی شهر است. آلودگی هوا، شرایط نامناسب آب و هوایی (که در اغلب نقاط جهان حداقل در فصل هایی از سال زندگی در فضای باز را دشوار می کند)، عدم امنیت روزافزون خیابان ها، دوری مسیرها، نیاز به تمرکز برای کاهش هزینه ها.
صرفه جویی در وقت و … مراکز تجاری را به فضاهای گذران اوقات فراغت و روابط اجتماعی نیز تبدیل کرده است. مراکز خرید امروز همان نقش و مشخصات مراکز شهرهای گذشته را دارند و با میدان ها (سرپوشیده)، آب نماها، گل و گیاه و درخت، نیمکت و دیگر عناصر شناخته شده مراکز شهری گذشته تزئین می شوند.
مراکز تجاری عموما پذیرای قشر مشخصی از اجتماع هستند و این ویژگی، تبدیل آنها را به پاتوق و محل تجمع و زندگی اجتماعی تقویت می کند. اگرچه در مراکز خرید کاربری ها و فروشگاه های متنوعی به چشم می خورند، همزیستی و تمرکز فعالیت های تجای موجب می شود ضوابط مدون یاقواعد عرفی مشخصی بر این شبه اکوسیستم های کوچک حاکم شود. وارد شدن کاربری ها یا اجناس و خدمات نامتناسب با سطح مرکز تجاری و بی ارتباط با انتظارات مراجعان می تواند به ورشکستگی کل مجموعه بینجامد. مراکز تجاری بزرگ و پیچیده امروزی که سطح زیربنای آنها گاه از صدهزار مترمربع نیز بیشتر است، سیر تحولی طولانی دارند که در زیر به آنها اشاره می شود :
• در اروپا پیشینه مراکز تجاری به اگورای یونانی که نخستین فضای مشخص و متمرکز تجاری یونان قدیم ( 500 ق.م ) است باز می گردد. آگورا درواقع میدان اصلی شهرهای یونانی و تقریبا مستطیل شکل بود و اطراف آن تالارهای ستون داری برای فعالیت های تجاری قرار می گرفت.

 

فهرست مطالب:

طراحی، ساخت و مدیریت پاساژ در ایران
نقش شهرداری در ایران
پیش نیازهای طرح اصولی یک پاساژ موفق
مراکز تجـاری
در ایـران
انواع مراکز خرید
مرکز خرید محله ای (حومه ای)
مراکز خرید متوسط یا اجتماعی
مراکز خرید منطقه ای (حومه ای )
پروژه های نوسازی (مرکز شهر)
ساخت و ساز و تأمین مالی
تیم حرفه ای
بررسی اقتصادی یا تحلیل بازار
انتخاب مکان
طرح ریزی اجمالی
یکپارچگی با محیط اجتماعی
طراحی کلی و معیارهای طرح ریزی
ترکیب مستأجران
مـال ها
تسهیلات رفاهی مال
جلو فروشگاه ها و علایم و نشانه ها در مال
نماهای خارجی
خدمات رسانی
کنترل هوا
پارکینگ و ترافیک
فهرست فروشگاه ها بر اساس مکان آنها
بازار مرکزی بندرعباس
مراکز تجاری شیراز
مراکز تجاری اصفهان
بازار والنسیا، اسپانیا
مرکز خرید فونف هوف، مونیخ
مرکز خرید «مثلث»، انگلستان
مرکز خرید « دالاس گالریا » تگزاس
به همراه تصاویر

 

گروه معماری پارساکد