لیست مطالب صفحه اصلی
فرهنگ و معماري هند 19 اسلاید,فشار جانبی خاک و دیوارهای حایل 26 ص,فضاهای نمایشگاهی 27 ص
ضرائب ايمني در پايداري شيروانيها 29 اسلاید,ضوابط ومقررات شهرسازی مشهد38 اسلاید
شیوه آذری 87 اسلاید,شيوه پارتي 48 اسلاید,شيوه معماري آذري 51 اسلاید,شيوه معماري اصفهان 15 اسلاید
مطالعات آرامگاه استاد مهدی آذر یزدی 169 صفحه -نقشه آرامگاه آذر یزدی-تصاویر آرامگاه آذر یزدی-زندگینامه استاد مهدی آذر یزدی
بخشی از مطالب:
پيشگفتار
اين وطن مصر و عراق و شام نيست
اين وطن جايي است کو را نام نيست
(مولانا)
من ملک بودم و فردوس برين جايم بود
آدم آورد در اين دير خراب آبادم
(حافظ)
همه ی اينها شکوه ی دوری از وطن است و همه ی پيامبران نيز تعلق انسان به جهانی ديگر به وی گوشزد کرده اند.بدين سبب انسان معتقد ، همواره به دنبال نشانه هايی است که او را به جهانی ديگر به اثبات برساند. از نشانههای تعلق انسان به جهاني ديگر اينکه، همواره آرزوی چيزهای در دل مي پرورد که در اين جهان نديده است. پس او چنين تجربهای را از کجا آورده است؟ چرا انسان اگر ميل به زيبايي دارد، زيبايی مطلق است؛ و اگر ثروت طلب می کند در نهايت آن هم هنوز گمشدهای دارد. يعنی انسان در جستجوی زيبايی، علم، عزت، قدرت، ثروت وغنا به مفهوم مطلق است. اينجا جهان نسبيات است. پس حتما انسان اين مطلق ها را در جای ديگری تجربه کرده است. حال اين موجود عجيب غريب که انسان نام گرفته چون روزگاری انس با حقييقت و خداوند داشته و اکنون از آنجا دور افتاده است، دچار نسيان شده و موطن خويش را فراموش کرده است، مانند شاهزادهای که تاج و تخت از کف داده و از ديار خويش رانده شده است. پس پاسخ اين ميل درونی را و اين درد دوری از وطن را در کجا بايد جست؟ از اين زمان به حوزه بحث معماری وارد میشويم. معماری يعني پاسخ به نيازی که به عالم ديگر مربوط است و در اين جهان محملی ندارد. مخاطب معماری شاني ديگر از وجود انسان است شانی که سير به باطن عالم می کند اين عالم را وطن خويش نمی بيند و رو به سوی وطنی حقيقتی دارد.اين حالت در وجود انسان منشا ظهور نيازهايی است که با نيازهای طبيعی و معمولی وی متفاوت است. کوتاه سخن اينکه انسان در مرتبه معماری شاني متفاوت با انسان در مرتبه ساختمان سازي و سرپناه سازي دارد. و طبعا نيازها و راه حل هايش هم متفاوتاند. البته مرتبههای ساختمان سازی معماری کاملا جدای هم نيستند، بلکه مراتب طولی دارند. يعنی اگر بنای معماری داشته باشد حتما از لحاظ ساختمان سازش بنای دقيق است. در معماری مثلا معماری ايرانی می بينيم که برای فرد شاکلهای در نظر گرفته شده که اساسا معماری برای پاسخ به ان وارد صحنه می شود، والا مرتبه ساختمان سازی کفايت ميکرد.برمبنای آنچه تاکنون ارائه شد مباحثی چون اقليم ، مصالح و عملکرد در حوزه معماری نيست. يعنی می توان با تفکری واحد در اقليمهای گوناگون با مصالح مختلف، بناهای ساخت که همگی در يک دستگاه نواخته باشند يعنی حکايت از يک معماری بکنند.
برای توضیحات بیشتر و دریافت رساله به ادامه مطلب مراجعه نمائید…
رساله آرامگاه آذر یزدی 169 صفحه -مطالعات آرامگاه آذر یزدی-طرح نهایی آرامگاه آذر یزدی-
بخشی از مطالب:
پيشگفتار
اين وطن مصر و عراق و شام نيست
اين وطن جايي است کو را نام نيست
(مولانا)
من ملک بودم و فردوس برين جايم بود
آدم آورد در اين دير خراب آبادم
(حافظ)
همه ی اينها شکوه ی دوری از وطن است و همه ی پيامبران نيز تعلق انسان به جهانی ديگر به وی گوشزد کرده اند.بدين سبب انسان معتقد ، همواره به دنبال نشانه هايی است که او را به جهانی ديگر به اثبات برساند. از نشانههای تعلق انسان به جهاني ديگر اينکه، همواره آرزوی چيزهای در دل مي پرورد که در اين جهان نديده است. پس او چنين تجربهای را از کجا آورده است؟ چرا انسان اگر ميل به زيبايي دارد، زيبايی مطلق است؛ و اگر ثروت طلب می کند در نهايت آن هم هنوز گمشدهای دارد. يعنی انسان در جستجوی زيبايی، علم، عزت، قدرت، ثروت وغنا به مفهوم مطلق است. اينجا جهان نسبيات است. پس حتما انسان اين مطلق ها را در جای ديگری تجربه کرده است. حال اين موجود عجيب غريب که انسان نام گرفته چون روزگاری انس با حقييقت و خداوند داشته و اکنون از آنجا دور افتاده است، دچار نسيان شده و موطن خويش را فراموش کرده است، مانند شاهزادهای که تاج و تخت از کف داده و از ديار خويش رانده شده است. پس پاسخ اين ميل درونی را و اين درد دوری از وطن را در کجا بايد جست؟ از اين زمان به حوزه بحث معماری وارد میشويم. معماری يعني پاسخ به نيازی که به عالم ديگر مربوط است و در اين جهان محملی ندارد. مخاطب معماری شاني ديگر از وجود انسان است شانی که سير به باطن عالم می کند اين عالم را وطن خويش نمی بيند و رو به سوی وطنی حقيقتی دارد.اين حالت در وجود انسان منشا ظهور نيازهايی است که با نيازهای طبيعی و معمولی وی متفاوت است. کوتاه سخن اينکه انسان در مرتبه معماری شاني متفاوت با انسان در مرتبه ساختمان سازي و سرپناه سازي دارد. و طبعا نيازها و راه حل هايش هم متفاوتاند. البته مرتبههای ساختمان سازی معماری کاملا جدای هم نيستند، بلکه مراتب طولی دارند. يعنی اگر بنای معماری داشته باشد حتما از لحاظ ساختمان سازش بنای دقيق است. در معماری مثلا معماری ايرانی می بينيم که برای فرد شاکلهای در نظر گرفته شده که اساسا معماری برای پاسخ به ان وارد صحنه می شود، والا مرتبه ساختمان سازی کفايت ميکرد.برمبنای آنچه تاکنون ارائه شد مباحثی چون اقليم ، مصالح و عملکرد در حوزه معماری نيست. يعنی می توان با تفکری واحد در اقليمهای گوناگون با مصالح مختلف، بناهای ساخت که همگی در يک دستگاه نواخته باشند يعنی حکايت از يک معماری بکنند.
برای توضیحات بیشتر و دریافت رساله به ادامه مطلب مراجعه نمائید…