رساله مجموعه فرهنگی شمس تبریزی 125 صفحه + 27 اسلاید + کلیه نقشه ها و فایل های max
بخشی از مطالب:
مقدمه:
همانطور كه از نام موضوع مشخص است مجموعه فرهنگي را مي توان مكاني براي تجمع جوانان و تحقيق و مبادله اطلاعات فرهنگي و هنري و ادبی، به طوركلي جايگاهي رفيع، براي ارتقاء سطح فرهنگي و علم و دانش تودة جوان دانست.
محلي كه علاوه بر گذراندن اوقات فراغت و سرگرمي در سنين مختلف مي تواند به نوعي تجلي گاه فرهنگ و هنر گذشتگان و تغيير و رشد آن در حال حاضر باشد.
علل مختلف انتخاب موضوع براي سايت مورد نظر به شرح زير است.
• جبران كمبودهاي فرهنگي و تعالي سطح دانش و اطلاعات هنري در اين زمينه
• پوشش اوقات فراغت و برنامه ريزي صحيح براي اين زمانها (مخصوصاً براي جوانان)
• آشنايي مردم با هنر و هنرمندان و بالا بردن سطح دانش و اطلاعات مردم منطقه از هنر معاصر
شمس تبریزی:
«شمس تبريزي» کيست؟ فرشتهاي در هيأت انسان و يا انساني در چهار چوب بستهي تن با همهي ضعفها، حسدها و پوياييها و شکوفاييها. آيا ميتوان انسان آسماني را در گسترهي خاک سراغ گرفت؟ و اگر سراغ چنين انساني را بگيريم، آيا حکايت از ساده نگري و يکدست انديشي ما ندارد؟
شمس تبریزی کیست که این چنین مولانا را آشفته و بیدل و دستار می نماید؟ و مولوی را بر آن می دارد که دیوان شعری بسیار با ارزش و فاخر به نام شمس بسراید و به وی تقدیم کند.
شمس الدين محمد پسر علي پسر ملک داد تبريزي از عارفان مشهور قرن هفتم هجري است، که مولانا جلال الدين بلخي مجذوب او شده و بيشتر غزليات خود را بنام وي سروده است.
برای توضیحات بیشتر و دریافت رساله به ادامه مطلب مراجعه نمائید…
در واقع ما شمس را بیشتر از طریق مولانا و از پنجره سروده ها و غزل های شوریده ی وی است که می شناسیم و آنچه روشن است اثری است که شمس بر مولوی می گذارد و زندگی مولوی را مملو از عشق و عرفان و وارستگی می نماید و او همچون صوفی صاف شده ای تولدی دیگر می یابد.
پرداخت به گوشه ای از زندگی شمس تبریزی نه تنها به معنی فراموش کردن مولانا نیست بلکه این پرداخت، چراغی بر مجموعه ی زندگی مولای روم می تاباند که یکی از چهره های عمیق ادبیات ماست. بزرگی مولانا و مراد او شمس تبریزی در آن است که با وجود زمینی بودن و با وجود داشتن همه ی ضعف های انسانی، چنان پوینده و چنان بزرگند که تاریخ فرهنگ و ادب ایران وجهان نمی تواند زایندگی ها و تآثیر ژرف اندیشه های آنها را بر نسل های انسانی ندیده بگیرد.
بيان مسئله:
تاثير فرهنگ بر هنر، هنر بر فرهنگ، فرهنگ بر معماری، بخصوص درقرن حاضر، صد چندان شده است. اين تاثير به حدي است كه نفوذ هركدام از حوزه هاي يادشده در ديگري درپاره اي موارد باعث تغييرات بنيادي شده است و از طرف ديگر نمي توان يك هنرمند يا فيلسوف يا عالم را به تنهايي در حوزه خودش مورد مطالعه قرار داد. گاه يك هنرمند با اثر هنري خود سخني فيلسوفانه و يا عالمانه مي گويد و يا كار فيلسوف، رابطه گفتارها و انديشههاي وي با مردم و درك آنها از جانب ايشان، ميتواند هنر باشد. اما وجود اين تعاملات نيازمند ايجاد فضاي مناسب براي هنرمندان، ادیبان و عارفان درهر شهري مي باشد، شهرهايي چون شهر تبریز نيز با توجه به سابقه فرهنگي و تاریخی خود نيازمند اينچنين فضاهايي هستند.
هنر، سرچشمه ی فرهنگ
هر فرهنگ بازتاب سیستم ارزشی یک نظام اجتماعی است. در مفهوم جامع می توان گفت که دانش و هنر مظاهر این بازنمایی هستند. در حالی که دانش در جهتی شدیداً عقلانی گام بر می دارد و تنها با شعور انسان سروکار دارد، هنر چیزی است ادراکی که با احساس سروکار دارد که این جنبه ی غیرعقلانی و احساسی فرهنگ همانند جنبه ی علمی آن، قدمتی طولانی دارد.
هنر که ارنست کریز آن را رؤیاهای زیباشناختی می نامد، به نظر فروید نیز سرآغاز فرهنگ است. به این ترتیب هنر در گذشته ی دور به تعبیر امروز نیز استحاله ی ترفیعی اعمال و رفتار آئینی با محتوای نمادین بوده و هست، هنر چیز مستقلی نبوده است، بلکه جزئی از ساختار اجتماعی- اخلاقی بوده است.
ارتباط هنر و فرهنگ و تأثیر آن بر زندگی:
هر قوم و ملتی یا هر فردی به طریقی می اندیشد، می نگرد و به شکلی استنباط می کند، به عبارت دیگر دارای هدفی است. آداب و رسوم، سنتها و… بیانگر نگرش خاص به هستی و نشانی است از نحوه ی نگرش به آرمان ها. از اینجاست که فرهنگ هر قومی شکل می گیرد و در زندگی کارایی پیدا می کند. فرهنگ عامل هم بستگی قومی است و عامل تفاهم. تفاهم به معنای کامل کلمه و به معنی ” فهم از دو طرف” و این نقطه ی تلاقی هنر و فرهنگ است.
معماری به عنوان بستر فرهنگ:
هر جامعه ای با هر سیستمی اداره شود و هر نوع ایدئولوژی که بر آن حاکم باشد دارای اهداف و آرمان های خاص خود می باشد. وظیفه ی اصلی فرهنگ، نمایش این ایده های ذهنی است به وسیله ی نمود اشکال عینی. در فرآیند این استحاله، معماری نقش اساسی به عهده دارد.
هرمان موتسیوس که از اولین نظریه پردازان در ورک بوند آلمان در سال 1911 میلادی چنین می نویسد:
” معماری وسیله ی واقعی سنجش فرهنگ یک ملت بوده و هست. هنگامی که ملتی می تواند مبل ها و لوسترهای زیبا بسازد، اما هر روز بدترین ساختمان ها را می سازد، دلالت بر اوضاع نابسامان و تاریک آن جامعه دارد. اوضاعی که در مجموع، بی نظمی و عدم سازماندهی آن ملت را به ثبات می رساند هر بنایی به عنوان جزئی از فرهنگ معماری این وظیفه را دارد که یک اندیشه ی ذهنی را از طریق فرم ظاهری خود، عینیت بخشد و به این ترتیب نمودی خواهد بود برای سنجش این فرهنگ.”
در جوامع رو به رشد و در حال توسعه، لزوم بازنگری به ارزش ها و عناصر فرهنگی، نابسامانی اقتصادی و هرج و مرج های رفتاری، همه و همه باعث گردیده است تا لزوم عرصه هایی کالبدی که بتواند مجموعه ای مدون از آموزش های غیر رسمی را خارج از نظام آموزشی رسمی ارائه نماید، بیش از پیش حس می گردد.
در نظر گرفتن مسئله زمان و مكان درهمه رويدادها امري عاقلانه است درعصري كه تبليغات به شكل گسترده همه جنبه هاي زندگي انساني را در بر گرفته است و ديگر راههاي برقراري ارتباط و انتقال پيام متفاوت شده اند، آيا وجود فضاهاي فرهنگی كه پايگاهي براي اشاعه هنر و فرهنگ در جامعه باشد و بتواند روحيه ادبی و هنری بشر را زنده نگهدارد، ضروري نيست؟
گروه هدف عامه مردم به صورت عام و قشرادبی به ویژه ادبا و عرفا و در مطالعه موردي ادیبان شهر تبریز به صورت خاص خواهند بود. مکان پروژه شهرتبریز (انتخاب سايت بر اساس توانمندي منطقه و تطابق آن با رويكرد پروژه صورت خواهد گرفت.) و مکان ارائه پروژه، دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی مشهد خواهد بود.
مسلما نمود عيني بخش نظري، بخش طراحي خواهد بود كه در واقع نمايشگر خواسته هاي نظري است و مي تواند به عنوان پيشنهاد در جهت طراحي مجتمع فرهنگی شمس تبریزی مطرح گردد وبا داشتن مجموعه اي از فضاهاي هنري و فرهنگي، نياز هنرمندان و قشر وسيع هنردوستان و ادیبان وعارفان استان آذربایجان شرقی را براورده سازد.
اهداف پروژه:
هدف کلی :
طراحي مجتمع فرهنگی شمس تبریزی
هدف كلان :
توجه به فرهنگ و نقش و تأثیر آن بر معماری و طراحی فضاها در راستای هویت بخشی به فضاهای ادبی و عرفانی در جهت هماهنگی با روحیه ادبا و عرفا.
اهداف خرد :
1- توجه به توسعه و ترويج انديشه فرهنگی و ادبی به عنوان هدف اصلي يك مركز فرهنگی
2- ايجاد فضاي مناسب جهت برگزاري نشست هاي ادبی بين ادبا و عرفا
3- ايجاد فضاي مناسب جهت برپايي سمينارو جشنواره ادبی و فرهنگی در راستاي اهداف آموزشي پژوهشي و اطلاع رساني
4- هدايت مجموعه در جهت ارتباط با مراكز فرهنگي و هنري در داخل و خارج از كشورو ايجاد شبكه هاي اطلاعاتي
5- وجود فضاي مناسب جهت جمع آوري و نگهداري منابع خاص اطلاعاتي
1- چکیده تحقیق :
پيوند هايي كه در يك گروه كوچك و تحت نظارت به دست و پاي فرد بسته شده بود، حال براي هميشه پاره شده اند. او در ميان توده اي از انسان هايي كه با اصل و نسب مختلف در شهرها دور هم جمع شده و موجوديت غيرقابل انكاري دارند، گم مي شود. مردم زيادي در اطراف شخص هستند كه او فقط گذري با آنها روبرو مي شودو از اين رو با هيچ يك از آنان نمي تواند از نزديك آشنا شود. عواطف اجتماعي مي توانند فقط در يك دايره ي كوچك و ثابت از انسان هايي كه زندگي خود را با يكديگر تقسيم مي كنند، رشد كند. وقتي كه چهره ها و شخصيت هاي بيگانه در اطراف بلاانقطاع عوض مي شوند، روح انسان براي اين كه خود را از سرگرداني حفظ كند، به انزوا پناه مي برد. بنابراين آزادي به بهاي انزوا پرداخت شده است. صرفنظر از محيط خانوادگي هركس به حال خود گذاشته شده است.
اینجاست که باید او را دریافت، درد نهان او را فهمید و به شیوه ای که پسندیده و مطلوب باشد، سلامت روان را به او بازگرداند.
با توجه به ويژگيهاي امروزي زندگي شهرنشيني و تبعات آن براي قشرادبی، لزوم به وجود آمدن فضايي كه امكان حضور سازنده ادیبان و عارفان را در عرصه جامعه هنري فراهم آورده احساس مي شود. براي رسيدن به چنين منظوري ايجاد فضايي براي ظهور و فعاليت تخصصي ادیبان و هنرمندان در شاخه هاي مختلف ادبی كه آن هنرمندان در شاخه هاي مختلف بتوانند نيازهاي خود را براي حضور در اجتماع فرهنگی و ادبی برآورده كرده و موجب تبادل انديشه و اطلاعات ایشان بشود، احساس مي شود.
توسعه و ترويج انديشه هنري و فرهنگی و ادبی، برگزاري نشست هاي ادبی بين ادبا و عرفا، برپايي سمينارو جشنواره، ارتباط با مراكز فرهنگي و هنري در داخل و خارج از كشور، جمع آوري و نگهداري منابع خاص اطلاعاتي،ايجاد شبكه هاي اطلاعاتي با ديگر مراكز فرهنگي را مي توان از اهداف این مجموعه فرهنگی برشمرد كه در سه قسمت اهداف پژوهشي، اهداف اطلاع رساني تخصصي واهداف آموزشهاي تخصصي خلاصه مي شود.
منظورازانتخاب اين عنوان تنها طراحي يك فضا نيست، بلكه بررسي نقش و تاثيرعوامل طراحي دو بعدي در طراحي هاي سه بعدي است، به عبارت ديگر بررسي عواملي كه بتوانند معماري را در جايگاه هنري و فرهنگی آن ياري رسانند.
چنانچه شناخت نسبت به اين حوزه مفاهيم پايه هنري و ادبی كامل صورت بپذيرد، درك معنا، انتقال پيام، مفهوم فضا بهتر دريافت مي گردد و در خلق فضاهاي بهينه، مي توان كارآمدتر عمل نمود، لذا اين رساله به دنبال شناخت اين اصول و پايه ها ومفاهيم حركت مي نمايد تا در رابطه با طراحي فضاهاي معماري بتوان كارآمدتر عمل نمود. هدف در اين ميان پيدا كردن و تركيب عناصرو كيفيتهايي مي باشد كه بتوانند دريك سيستم به وحدت لازم برسند و كيفيت مورد انتظار را براي برطرف كردن نيازهاي مخاطبان مجموعه ايجاد كنند.
بخش اول:مطالعات
فصل اول: تعاریف عملیاتی
در اين فصل واژه هايي كه در روند پروژه تأثير گذارند،مورد بررسي قرار مي گيرد.
عنوان تحقیق: طراحی مجموعه فرهنگی شمس تبریزی با رویکرد ادراک فضا
این واژگان شامل فرهنگ، مجموعه فرهنگی، شمس تبریزی، فضا و ادراک فضا است که در زیر به آن ها پرداخته شده است.
1-1- فرهنگ:
فرهنگ تکنیک واقعیتی ارزنده و تاریخی است که دگرگونی ویژه ای در صنعت پدید آورده، زیرا اگر چه بدون تردید در افزایش و تکامل ابزار تولید مؤثر بوده و حتی در جهان، نظری سود جویانه افکنده و حقایق را در جهان از یاد برده است در عوض توانسته است تغییرات قابل ملاحظه ای را به وجود آورد.
فرهنگ مانند سرزمين، مانند خردمندي و شادي و خوشبختي، نه وارد كردني است نه خريدني. فرهنگ و خردمندي به تدريج و با تلاش مستمر نسل ها، مثقال مثقال به وجود مي آيند، اما حفظ آنها –به خصوص در چنين روز و روزگاري– به تلاشي مضاعف نياز دارد، وگرنه خروار خروار از دست مي روند!
1-1-1- مفهوم شناسی فرهنگ و ویژگی های آن:
فرهنگ جوهر اساسی حیات انسانی و فصل ممیز بین انسان و حیوان است. در نگاهی کلان فرهنگ، روح، هویت و موجودیت هر جامعه است که در قالب های ویژه ای بروز و ظهور می یابد، فرهنگ هر جامعه، مهم ترین شاخص برای معرفی سیمای آن جامعه است، اصولاً تصور جامعه ای عاری از فرهنگ غیر ممکن می نماید. اساس جامعه و محور واقعی آن فرهنگ است.
اصطلاح فرهنگ (Culture) به عنوان فرآورده ی اجتماع بشری در حوزه های مختلف علوم اجتماعی، تعریف های گوناگونی یافته و برداشت وسیع، گسترده و همه جانبه ای از این واژه به عمل آمده است. تعاریف متعدد از سوی صاحب نظران عرصه های مختلف علوم، بیانگر دیدگاه متنوع فکری و فرهنگی در این باره است. چرا چنین است؟
فرهنگ با انسان سروکار دارد، می توان آن را نقطه تمایز بین انسان و حیوان دانست، انسان ها هم حقیقتی تودرتو و ضمیری لایه لایه دارند، وقتی که اصطلاح فرهنگ در مورد انسان به کار می رود، با توجه به تعاریف متعدد انسان و نیز حقیقت پیچیده و تو در توی آدمی، احتمال توافق بر سر چندوچون فرهنگ، بسیار کم می شود.
فرهنگ واژه ای فارسی و مرکب از دو جزء است، فر به معنای جلو، بالا، بر و پیش آمده است و هنگ نیز از ریشه ی اوستایی تنگا به معنای کشیدن و سنگینی وزن است.
در واقع به طور ساده، فرهنگ هوایی است که در آن نفس می کشیم و زندگی می کنیم. در تعریفی ساده، فرهنگ چیزی است که به زندگی ارزشی حیاتی می بخشد. یعنی جوهر زندگی است و برای آن معنا ارائه می کند. به عبارت دیگر، پاسخگویی دغدغه های بشری و مسایل اساسی اوست که بدون آنها زندگی انسان، معنا و مفهوم بنیادی خود را از دست می دهد. برخی آن را مجموعه نگرش ها، ارزش ها و هنجارها می دانند و بعضی هم آن را مجموعه علم، هنر و معنویات یک جامعه تلقی می کنند. عده ای قایلند که مفهوم فرهنگ اطلاق می شود بر منظومه ی فکری تصریح شده یا حتی صیقل ناخورده ای که حدود، ثغور، حریم، میزان و مرزهای رفتاری را در جامعه تعریف می کند و به همان دلیل، الگوی رفتاری خاص و همخون با نظام ارزشی حاکم بر رفتار جمعی ارایه می کند. بعضی دیگر معتقدند مجموعه آداب، اندیشه ها، دیدگاه ها، اعتقادات و ارزش های یک قوم را که اولاً برخوردار از وحدت تألیفی باشد و ثانیاً اقیانوس دوار آن قوم را فرا گرفته باشد و ثالثاً آدمیان غافلانه و غیر مختارانه در آن غوطه ور باشند، فرهنگ می نامند. در یک تعریف آن را مجموعه ی پیچیده ای متضمن معلومات، معتقدات، هنرها، اخلاق، قوانین، آداب، رسوم و تمامی تمایلات، قابلیت ها و عادات مکتسبه، که آدمی در حالت عضویت در یک اجتماع حاصل می نماید دانسته اند و به اعتقاد برخی دیگر فرهنگ شامل مجموعه سنت ها، باورها، آداب و اخلاق فردی یا خانوادگی یا اقوامی است که پایبندی ایشان به مفاهیم، اسباب تمایزشان را نسبت به سایر اقوام دیگر رفتارهای آدمیان در هر جامعه، دارای قالبی است که می توان آن را فرهنگ نامید.
مرحوم جلال آل احمد فرهنگ را تحویل بار مرده ها به زنده ها تعریف کرده اند.
پارسونز فرهنگ را الگویی می داند که به رفتار فرآورده های عمل بشری مربوط است و می تواند به ارث برسد.
1-1-2- ویژگی های فرهنگی:
با توجه به تعریف های مزبور و دیگر تعاریفی که از فرهنگ شده، نکات زیر شایان توجه است:
1. ویژگی مهم فرهنگ سیالیت و قدرت قابل انتقال بودن آن از عصری به عصر دیگر است. نسل ها آینده وارث نسل پیشین از حیث باورهای فرهنگی هستند. اصولاً قوام و پایداری فرهنگ با انتقال آن از نسلی به نسل دیگر صورت می گیرد. قابلیت انتقال فرهنگ از طریق اجتماعی شدن و توسط نهادها صورت می گیرد.
2. ویژگی دیگر فرهنگ اکتسابی بودن و فراگرفتنی بودن آن است، روش آموزش و نیز پذیرش ارزش ها و باورهای فرهنگی، روشی غیر مستقیم، غیر استدلالی، غیرمختارانه و به عبارت دیگر القای غیر مستقیم است.
3. بیشتر مردم باید باورهای فرهنگی را پذیرفته باشند به تعبیر دیگر مشترک بودن و عموم پسندی ویژگی همه ی فرهنگ هاست. فرهنگ باید در بین بیشتر مردم رایج باشد، چه مفهوم فرهنگ در ارتباط با کل جامعه معنای جدید می یابد، البته خرده فر هنگ ها که خاص گروه های ویژه ای است از این امر مستثنی است، ضمن اینکه خرده فرهنگ ها، دیگر به عنوان فرهنگ عمومی جامعه شناخته شده نیستند.
4. فرهنگ زمان بردار است و شکل گیری آن به زمان نسبتاً طولانی نیاز دارد، ایستایی نمی پذیرد و البته با گذشت زمان نیز متحول خواهد شد. از بین بردن برخی باورهای فرهنگی در زمان کوتاه ممکن است، اما ایجاد باورهای فرهنگی تازه به صورت ریشه ای و عمیق در میان مردم، در کوتاه مدت به سادگی امکان پذیر نیست. در یک برهه ی خاص، برخی باورهای فرهنگی به صورت محورعمل می کنند و برخی ضعیف تر، که علل و دلایل متفاوتی می تواند داشته باشد که در جای خود قابل بررسی و تأمل است.
5. فرهنگ اجتماعی است و خاستگاه آن اجتماع بشری است، یعنی هر فرهنگی در جامعه شکل گرفته، باور شده و معنا و مفهوم یافته است. از طرف دیگر فرهنگ ها مهم ترین و اصلی ترین وسیله و ابزار حفظ جامعه است، چرا که عناصر مختلف اجتماع از طریق بستر فرهنگی به هم پیوند می خورند.
6. انتقال و سیلان فرهنگی از نسلی به نسل دیگر نیازمند ابزار و وسایل است تا به صورتی علمی و اصولی روابط فرهنگی نسل های جدید با نسل های پیشین حاصل آید، مجموعه عواملی همچون خانواده، رسانه، مدارس و دانشگاه ها و جامعه، ارزش های فرهنگی و راه و روش زندگی با قالب فرهنگی آن را منتقل می نمایند. زبان، ادبیات، آموزش در سطوح مختلف، هنر با تمام ابعاد آن، هنرمند، آداب، رسوم، تعلقات، باورها، اندیشه ها، رفتارهای سیاسی و اجتماعی، تبلیغات و رسانه هایی مثل مطبوعات، کتب، صدا و سیما، فیلم، تئاتر، شعر، موسیقی و بسیاری دیگر از این جمله اند. بعضی مانند هنر، آموزش و رسانه ها در انتقال نسل به نسل فرهنگ جامعه، نقش اساسی تری به عهده دارند.
1-1-3- نماي شماتيك فرهنگ:
فرهنگ، اساس هويت جامعه است. فرهنگ اعم از مظاهر فرهنگي مانند زبان و خط و امثال اينها و آنچه باطن و اصل تشكيل دهنده پيكره فرهنگ ملي است مثل : عقايد، آداب اجتماعي، مواريث ملي، خصلت هاي بومي و قومي اينها اركان و مصالح تشكيل دهنده فرهنگ يك ملت است.
فرهنگ به مثابه روح جامعه، ضمن تأثیر گذاری بر تمامی امور جامعه، خود ممکن است تحت تأثیر همین امور قرار گیرد.
فرهنگ امري ثابت و تغييرناپذير نيست.
فرهنگ، بر تمامي ابعاد جامعه تاثير مستقيم دارد. كليه فعاليت هاي اجتماعي از برنامه ريزيهاي كلي و سياستهاي كلان كشور گرفته تا امور جزئي تر جامعه ، بطوركامل در ارتباط مستقيم با امور فرهنگي قرار دارند.
فرهنگ، سازنده ذهنيت يكايك افراد و تعيين كنندة رفتار عمومي است.
فرهنگ، همواره بايد تحت نظارت و حمايت قرار داشته باشد. فرهنگ كشور به يك نظم، جهت گيري، جهت يابي و انسجام بخشهاي دولتي و غيردولتي در باب فرهنگ احتياج دارد.
انواع فرهنگ عبارتند از: فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي، فرهنگ تخصصي، فرهنگ سازماني.
1-1-4- شاكله بندي معناشناختي فرهنگ:
برای واژه ی فرهنگ تعاریف متعددی ارائه شده است. ریشه ی لاتین این واژه (culture) به معنی کشت و کار و آباد کردن و کاشتن زمین و بارور ساختن آن بوده است. که به تدریج مفهوم آن در ادبیات و علوم راه یافت و در قرن 18 میلادی نویسندگان آن را به معنی پرورش رانی و معنوی به کار بردند. فرهنگ به مجموعه ی آگاهی ها، گرایش ها، عادات و رفتارهای غالب در اکثریت مردم یک جامعه که در تنظیم مناسبات فرد با خداوند، با خویشتن، با دیگران و با طبیعت تجلی پیدا می کند، اطلاق می گردد. نظام فرهنگی یک جامعه یکی از 4 نظام (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) کلان جامعه است. فرهنگ در تعامل با دیگر مؤلفه های قدرت ملی، به عنوان یک زیرساخت با تعیین هویت و جهت مؤلفه های سیاسی، اجتماعی و دفاعی امنیتی می تواند در روند توسعه ی یک کشور تأثیرگذار و نقش آفرین باشد.
در مورد فرهنگ سه ديدگاه كاركردگرايانه به چشم مي خور د ، عده اي فرهنگ را مقوله اي خيلي ساده مي پنداشتند و فكر مي كردند كه با الزام و اجبار مي توان فرهنگ جامعه را تغيير داد، اين ديدگاه افراطي است. در مقابل، ديدگاهي تفريطي است كه فرهنگ را امري پيچيده مي داند كه اصلا قابل مديريت نيست و معتقد است كه نبايد به مهندسي و مديريت فرهنگ پرداخت. ديدگاه سومي هم وجود دارد كه ديدگاه متعادل است ، بر اساس اين ديدگاه نه مي توان فرهنگ را رها كرد و نه با الزام و اجبار و دستور مي شود با فرهنگ برخورد كرد . نظريه درست نظريه سوم است. ليبراليسم و فاشيسم در دو طرف افراط و تفريط قرار دارند . فرهنگ ليبراليسم فرهنگ پيرو اميال انساني است، در جامعه ليبرال ارزش ها، باورها، جهان بيني و … نسبي به شمار مي رود. نگاه سوم اعتدالي و معقول و فرهنگ مورد قبول ما و نشات گرفته از منبع وحي است. اين فرهنگ پيشرو و راهنما است، زيرا هم داراي اجزاء و مفروضات ثابت و هم اجزا متغير (كه تحت تاثير فكر و انديشه متفكران، رسوم و شرايط تغيير مي كنند) است .
1-1-5- مجموعه فرهنگی:
معماران گذشته ما انسان هاي چند بعدي بودند كه به همه ي علوم زمان خود از جمله رياضيات،هندسه، نجوم، طب و ساختمان سازي تسلط داشتند و بالطبع از همه دانش خود در جهت ايجاد بنايي كه شايسته زندگي انسان ها باشد، استفاده مي كردند؛ اين بزرگان همواره به اين نكته توجه داشتند كه معماري و ساختمان سازي بايد مطابق با هويت و اصالت و سنت هاي غني ايرن زمين باشد.
از همان زماني كه معماري جدا از فرهنگ و سنت جامعه و كشوري بررسي و اجرا گردد، انحطاط معماري آغاز خواهد شد.
در كشور ما نيز متأسفانه با آن همه سوابق درخشان فرهنگي، انحطاط در معماري مصادف با شروع انقلاب صنعتي در غرب آغاز گشت.تبادل فرهنگي بين ايران و غرب و تقليد سبك هاي غربي در جامعه تأثيرات خود را در همه شئون به نحو مطلوبي به جاي گذاشت به گونه اي كه بر معماري، اين ظريف ترين هنر انساني هم اثرات خود را عيان ساخت.
معماري ايران دچار گسست فرهنگي گرديد و پيشرفت سلسله مراتبي هنر ساختمان سازي كشورمان، دستخوش تغييرات و زوال تدريجي شد كه اين جدايي سنت و فرهنگ از معماري تا به امروز باعث انحطاط و انحراف معماري و شهرسازي ايران گشته است. مشخصاً از دوره قاجار بود كه با گسترش تبادلات فرهنگي با غرب و ورود صنعت كه منشأ غربي داشت،سبك هاي تقليدي در سيماي شهر ها نمايان گشت.
در معماري امروز ايران بايد به دنبال راهكاري براي پيوند دوباره و تلفيق فرخنده اين هنر با فرهنگ و سنت از يك سو و علوم نوين و معدن ساختمان از سوي ديگر بود؛ تا ديگر بار نه تنها فن و تكنولوژي بلكه زيبايي و هنر جايگاه خود را در معماري به دست آورند.
با توجه به اینکه رکن اساسی هر جامعه را فرهنگ آن جامعه می سازد و با توجه به این نکته که رشد فرهنگی در جامعه ما چندان شکوفایی نداشته است لذا چنین به نظر می رسد برای جبران این کمبود لازم است مراکزی چند در شهر های مختلف میهن ما ایجاد شود.
محیط فرهنگی از آن زمینه زندگی انسان حکایت دارد که تلاش انسانی واسطه، آفریننده و یا سازمانده آن بوده است و از این رو آمیخته با ارزش های فرهنگی پذیرفته شده است.
بازشناسی هویت فرهنگی و تعلقات اجتماعی در محله های شهری یک ضرورت اجتماعی و فرهنگی است و در جهت پیشبرد اهداف استراتژیک مدیریت شهری نقش بسیار مهمی دارد. مجمئعه های فرهنگی می توانند از جنبه های فرهنگی و اجتماعی، به عنوان میراث فرهنگی ارزشمند نیاکان یکی از عوامل اصلی هویت بخش محله های شهری با ارائه جذابیت های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی خود در شناساندن ارزش ها به مردم حتی گردشگران نیز مفید واقع شوند. اماکن تاریخی و فرهنگی هر جامعه ای نشان دهنده ی هنجارها و ارزش های جامعه است و به نوعی هویت فرنگی و اجتماعی (cultural and social identity) در بر گیرنده ی اصل و منشأ فرهنگ هر جامعه ای است. به طوری که کیستی و چیستی هر جامعه ای را به وضوح نشان می دهند. این هویت از خردترین جزء فرهنگی و اجتماعی را در بر می گیرد. میراث فرهنگی در نقش یک عامل هویت ساز بیانگر چیستی و کیستی یک جامعه یا یک شهر و روستاست و چون با زندگی مردم در آمیختگی دارد، پس پدیده ای زنده است.
یک اثر تاریخی و فرهنگی می تواند باعث لذت بردن انسان ها از زیبایی وهنر شود. این نگاهی است که از قدیم وجود داشته است و در زمان فعلی شدت بیشتری گرفته است.
این توجه و شناخت می تواند در توانمند سازی و افزایش ظرفیت ها و ارتقای کیفیت زندگی مؤثر واقع شود. نقش مدیریتی شهری در احیاء، حفظ و توسعه این میراث فرهنگی در شیوه های حفظ و بازسازی مناسبت ها، آیین ها و میراث فرهنگی محله ای و بازتولید سرمایه های فرهنگی دارای کمال اهمیت است.
1-2- شمس تبریزی:
شمس الدين محمد پسر علي پسر ملک داد تبريزي از عارفان مشهور قرن هفتم هجري است، که مولانا جلال الدين بلخي مجذوب او شده و بيشتر غزليات خود را بنام وي سروده است. از جزئيات احوالش اطلاعي در دست نيست؛ همين قدر پيداست که از پيشوايان بزرگ تصوف در عصر خود در آذربايجان و آسياي صغير و از خلفاي رکن الدين سجاسي و پيرو طريقه ضياءالدين ابوالنجيب سهروردي بوده است. برخي ديگر وي را مريد شيخ ابوبکر سلمه باف تبريزي و بعضي مريد باباکمال خجندي دانسته اند. در هر حال سفر بسيار کرده و هميشه نمد سياه مي پوشيده و همه جا در کاروانسرا فرود مي آمد و در بغداد با اوحدالدين کرماني و نيز با فخر الدين عراقي ديدار کرده است. در سال 642 هجري وارد قونيه شده و در خانه شکرريزان فرود آمده و در آن زمان مولانا جلال الدين که فقيه و مفتي شهر بوده به ديدار وي رسيده و مجذوب او شد. در سال 645 هجري شبي که با مولانا خلوت کرده بود، کسي به او اشارت کرد و برخاست و به مولانا گفت مرا براي کشتن مي خواهند؛ و چون بيرون رفت، هفت تن که در کمين ايستاده بودند با کارد به او حمله بردند و وي چنان نعره زد که آن هفت تن بي هوش شدند و يکي از ايشان علاءالدين محمد پسر مولانا بود و چون آن کسان به هوش آمدند از شمس الدين جز چند قطره خون اثري نيافتند و از آن روز ديگر ناپديد شد. درباره ناپديد شدن وي توجيهات ديگر هم کرده اند. به گفته فريدون سپهسالار، شمس تبريزي جامه بازرگانان مي پوشيد و در هر شهري که وارد مي شد مانند بازرگانان در کاروانسراها منزل مي کرد و قفل بزرگي بر در حجره ميزد، چنانکه گويي کالاي گرانبهايي در اندرون آن است و حال آنکه آنجا حصير پاره اي بيش نبود. روزگار خود را به رياضت و جهانگردي مي گذاشت. گاهي
فهرست مطالب مطالعات مجموعه فرهنگی شمس تبریزی
صفحه
مقدمه 1
فصل اول: تعاريف عملياتي
1-1- فرهنگ 8
1-1-1- مفهوم شناسي فرهنگ و ويگي هاي آن 8
1-1-2- ويژگيهاي فرهنگي 10
1-1-3- نماي شماتيك فرهنگي 11
1-1-4- شاكله بندي فضاي شناختي فرهنگ 12
1-1-5- مجموعه فرهنگي 13
1-2- شمس تبريزي
1-2-1- سخن شمس : آينه شخصيت او 19
1-2-2- خود پنهان گري و مردم آزمائي 21
1-2-3- پرخاشكري مهربان 22
1-2-4- دشمن تقليد 23
1-2-5- ميزبان بزم خدا 23
1-2-6- آواره اي در جستجوي گمشده 24
1-2-7- سيماي انسان والا در مثنوي مولانا 25
1-3- فضا
1-3-1- مفهوم فضا 29
1-3-2- طراحي فضاي شهري 34
1-3-3- نقش طراحي از ديدگاه ارزشي 34
1-3-4-از نظر اكولوژي 35
1-3-5- از نظر عدالت اجتماعي 35
1-3-6- ادارك فضا 36
1-4- جمع بندي 39
فصل دوم : بيان مسئله صفحه
1-2- هويت 42
2-1-1- هويت و معماري 42
2-1-2- هويت پايدار در معماري 43
2-1-3- هويت ناپايدار در معماري 44
2-1-4- راه حل بحران 44
2-1-5- معماري ، مرگ و جاودانگي 45
2-2- هنر ، سرچشمه ي فرهنگ 47
2-2-1- ارتباط هنر و فرهنگ و تاثير آن بر زندگي 48
2-2-2- معماري به عنوان بستر فرهنگ 48
2-2-3- هماهنگي و سازگاري معماري و طبيعت 49
2-2-4- انسان ، طبيعت ، معماري 50
فصل سوم: بيان اهداف و مباني نظري طرح و بررسي نمونه هاي موجود
3-1- بيان اهداف
3-1-1- هدف كلي 54
3-1-2- هدف كلان 54
3-1-3- اهداف خرد 55
3-1-4- مباني نظر عام طرح 55
3-2- نيازهاي فرهنگي و روان انسان در شهرهاي جديد
3-2-1- ضرورت ايجاد مراكز فرهنگي 56
3-2-2- مراكز فرهنگي در جهان 57
3-2-3- مراكز فرهنگي در ايران 58
3-3- بررسي نمونه هاي مشابه
3-3-1- مركز هنرهاي زيبا و نمايشي دانشگاه فلوريدا 61
3-3-2- مركز فرهنگي و لفسبورگ 62
3-3-3- فرهنگسراي خاوران 64
3-3-4- فرهنگسراي نياوران 66
فصل چهارم : بستر طرح صفحه
4-1- معرفي استان آذربايجان شرقي 70
4-1-1- حدود تبريز 71
4-1-2- بررسي ويژكي هاي طبيعي شهر تبريز 72
4-1-3- آب و هوا و اقليم 73
4-1-4- حرارت 73
4-1-5– بارش 74
4-1-6- وزش باد 75
4-1-7- فشار هوا 76
4-1-8- تابش نور خورشيد 76
4-1-9- زمين شناسي 77
4-1-10- زمين لرزه هاي ثبت شده تبريز 78
4-2- بررسي تاريخي شهر تبريز
4-2-1- جغرافياي تاريخي و فرهنگي 78
4-2-2- تبريز در دوره قاجاريه 79
4-3-2- تبريز در دوره پهلوي 80
فصل پنجم : سايت آناليز
5-1- معرفي سايت 83
5-2- دلايل انتخاب سايت 83
5-3- همجواريها 84
5-4- ديد و منظر 85
5-5- بررسي آلودگي صوتي 85
5-6- يافته هاي بخش مطالعات زمينه 85
5-7-بررسي ويژگيهاي طبيعي شهر تبريز 86
فصل ششم : تاسيسات صفحه
6-1- سيستم هاي گرمايش و سرمايش 91
6-1-1-سالن هاي نمايش 91
6-1-2- سيستم تهويه صحنه 92
6-1-3- كتابخانه و موزه ها 92
6-1-4- فضاهاي آموزش ، اداري و فعاليتهاي مشابه 92
6-1-5- غذاخوري و تريا 92
6-2- سيستم روشنايي 93
6-3- سيستم آتش نشانی 93
فصل هفتم : برنامه فيزيكي
7-1- تحليل 95
7-2- برنامه هاي فيزيكي 96
7-3- مباني برنامه ريزي 100
7-4- طرح جامع فيزيكي 110
7-5- جمع بندي برنامه فيزيكي 114
فصل هشتم : طرح 115
تصاویر فایل ها:
خرید رساله:
در پایان خرید ، لینک دانلود فایل نمایش داده می شود و به ایمیل شما ارسال خواهد شد. راهنمای خرید و دانلود فایل- فرمت رساله: word
- فرمت تصاویر : jpg
- فرمت نقشه ها : dwg – 3ds max
- حجم فایل ها: 46 مگابایت
- برای مشاهده لیست رساله و مطالعات های معماری اینجا را کلیک نمائید.
- سفارش انجام رساله و طرح پذیرفته می شود.
- شماره پشتیبانی و سفارشات معماری : 09037758555 – 10 صبح تا 4 عصر
- ایمیل های پشتیبانی : parsacad.com@gmail.com – info@parsacad.com
- رساله معماری با رساله معماری هم تبادل می شود و نیاز به خرید نیست.
تصویر بعضی از شیت ها:
تصویر بعضی از نقشه ها: