معماری سیال، تئوری مارکوس نواک

________________________________________
شاید بتوان مارکوس نواک را به عنوان پیشکسوتی معرفی کرد که در باب سایبر اسپیس پژوهش کرد.او معماری در حوزه دیجیتال را تعریف کرد و تئوری معماری سیال را مطرح نمود.نواک خود را به عنوان یک معمار ایده آلیست مطرح می کند به این علت که طرح های معماری او با کامپیوتر زاده می شوند و برای یک حوزه مجازی طراحی شده اند.مدل های خلاقانه او در مقابل واکنش های قابل انتقال بیننده پاسخ گو هستند.در معماری سیال ،نواک معماری را پیشنهاد می کند که از پذیرش فرم های منطقی،پرسپکتیو و قانون جاذبه خودداری می کند.او ایده هایش را به عنوان یک بیان از بعد چهارم می داند که زمان را با فضا و عناصر سازنده اش ملحق می کند.انحنا ها ، چرخش ها و تغییرات معماری سیال نواک در واکنش به تصویر العمل شخصی است که در آن فضا قرار گرفته است،لذا انسان است که در درجه اول اهمیت است.معماری سیال نه تنها در پی سیالت فرم است بلکه در عملکرد نیز آن را می جوید.در معماری سیال علم،هنر،مادیت و معنویت،متغیر و ثابت در یک فضای شاعرانه تحت پوشش قرار گرفته اند. مارکوس نواک می گوید:«معماری سیال در فضای سایبر یک معماری فاقد ماده است.معماری است که با عناصر انتزاعی اش مدام در حال تغییر است و معماری ای است که به موسیقی گرایش دارد.معماری سایبر یک سمفونی در فضاست در طول زمان؛اما یک سمفونی که هرگز تکرار نمی شود و ممتد نیست تا کامل شود

مقاله در مورد معماری معاصر,مقاله در مورد معماری دیجیتال,مقاله در مورد معماری سیال,تحقیق در مورد معماری معاصر,تحقیق در مورد معماری سیال,تحقیق در مورد معماری دیجیتال,تاریخچه معماری معاصر,معماری دیجیتال,معماری سیال,معماری معاصر

 غیرخطی چیست؟

از دهه 90 میلادی به این طرف، شاهد ظهور و پیدایش فرم های عجیب و غریب قارچی شکلروی صفحات مجلات معتبر (معماری) هستیم فرمهایی که معماری دیکانستراکشن (ساختارشکن) که زمانی سروصدای زیادی به پا کرده بود در مقابل آنها به یک اسباب بازی شکسته و بچگانه می ماند و انسان با مشاهده آنها بی اختیار از خود می پرسد: آیا اینها واقعا معماری به حساب می آیند؟

برای مشاهده کامل مقاله به ادامه مطلب مراجعه نمائید…..

با این همه مدتی بعد از پیدایش این ایده های عجیب و غریب و تخیلی، که زمانی غیرواقعی و غیرممکن به نظر می رسیدند اکنون روزی نیست که تصویرهای شکل ساخته شده و نهایی این ساختمانها و جزئیات نقشه های اجرایی آنها در مجلات و کتابهای مختلف به چاپ نرسند.
از سوی دیگر به نظر می رسد معماران از ناشناخته ترین تا مشهورترین آنها دچار این اپیدمی واگیر شده اند و از معماران رویا پرداز جوان گرفته تا افرادی نظیر فیلیپ جانسون، همگی با استفاده از نرم افزارهای گرافیکی و کامپیوتری مشغول خلق حجم های حباب مانند و توپولوژیک هستند.
منتقدان معماری نظر چندان خوشی نسبت به این نوع معمار یو ساختمانهایی که براساس آن ساخته شده اند ندارندو معمولا از آنها به عنوان سیب زمینی یا معماری آبکی نام می بنرد.

شاید بهترین و مناسب ترین تعریف برای این نوع معماری را چارلز جنکس پدر پست مدرنیسم ارائه کرده باشد که با ظرافت و زیرکی از شکلهای بی سروته تولید شده توسط کامپیوتر با عنوان اشکال غیرخطی یاد کرد و بلافاصله بعد از این تعریف ویرایش بعدی کتاب پر فروش خود را با عنوان پارادایم تازه در معماری منتشر کرد.
شاید هنوز خیلی زود باشد که بتوان از معماری غیرخطی به عنوان یک سبک یا روش در معماری نام برد. به احتمال زیاد معماری غیر خطی تنها یک مد گذراست و طراحی و ساخت آن به اندازه ای مشکل و پیچیده است که شاید نتوان در دراز مدت آن را ادامه داد.
حقیقتا چه عاملی باعث ظهور این گونه معماری و ساختمانهایی با این فرم های عجیب و غریب شده است؟
غیر خطی بودن با کدام هندسه تعریف می شود؟
می توان به طور خیلی مختصر یک رویه غیر خطی را این گونه تعریف کرد: رویه ای که در راستاهای مختلف به شدت خمیدگی پیدا کرده است. مقدار انحنای این گونه رویه ها به مقدار قابل ملاحظه ای از انحنای شکلهای شناخته شده معماری (مثل هذلولیهای سهمیوار یا اشکالی نظیر فرمهای زین اسبی که فلیکس کاندلا به کرات در طراحیهای خود به کار برده) بیشتر است.
وررفتن به چنین شکلهایی تنها به کمک نرم افزارهای قدرتمند رایانه ای امکان پذیر است و معمولا برای خلق کردن آنها نرم افزارهایی به کار برده می شوند که هیچ گونه ارتباطی با معماری ندارند به عنوان مثال طراحی موزه بیلبائو اثر فرانکه گه ری. بانرم افزار CATIA انجام شد که در اصل برای استفاده در صنایع هوا- فضا طراحی شده است. علاوه بر اینها نرم افزارهای گرافیکی و تولید انیمیشن در مقیاس گسترده ای در معماری غیرخطی به کار برده می شوند.
در واقع خمها و منحنیها مدتها پیش از پیدایش نرم افزارهای رایانه ای، در معماری معاصر وجود داشته اند. به عنوان مثال می توان از فرودگاه مشهور نیویورک اثر سارینن یا اپرای سیدنی اثر اوتزن نام برد. بنابراین قبل از ادامه بحث لازم است تفاوتهای میان پروژه های بالا و پروژه های غیر خطی مشخص شود.

 

خمها و انحناهای چشم نواز موجود در پروژه های ذکر شده اولا تابع روابط خشک و غیرقابل انعطاف سازه ای و ساختمانی هستند و از قانون گرانیش (زمین) پیروی می کنند. ثانیا در هر یک از آنها نوعی ارتباط استعاره ای بین شکل پروژه و دنیایی که در ان زندگی می کنیم مشاهده می شود. مانند گل جزیر کشتی (اپرای سیدنی) یا پرنده بلند پرواز (فرودگان نیویورک)
رویه های غیرخطی، کاملا با مفاهیم معمول ساختمانی بیگانه اند: اگر فرودگاه پرونده سارنین به آرامی از روی زمین اوج می گیرد و در هر لحظه تحت تاثیر نیروی جاذبه قرار دراد ماهی یا معده اثر فرانک گه ری در خلا و به دور از اثرات نیروی جاذبه قرار می گیرد.
فرمهای غیرخطی محتوای دقیق استعاره ای ندارند. آنها یادآور ابرهای آسمان هستندکه هر کس می تواند تعداد زیادی شکل متفاوت در آنها ببیند. جالب است بدانیم یکی از اولین پروژه های غیرخطی که به وسیله کوپ هیلمبلاو ارائه شد دارای این عنوان بود «ابر شماره 9» نوعی وداع با یک پست مدرنیست. آخرین استعاره.
مجله طراحی معماری (AD) از این پروژه با این عنوان نام می برد ساختمانی که نمی خواهد یک ساختمان باشد یعنی ساختمانی که نمی خواهد رد مقایسه با کلیه ساختمانهایی که در تاریخ معماری ساخته شده اند به عنوان تجسم فرمها و سبکهای مرسوم معماری در نظر گرفته شود.
این اشتیاق در خلق فرمهای نامتعارف بدون شک نشانه تمایل شدید به پیشتاز بودن در طراحی است. در واقع طرفداری از معماری غیر خطی بیانگر درک معماران غیر خطی از فضای مدرن است گویی که قبلا هیچ سبک معماری وجود نداشته است. آنها از به کار بردن علایم ، نشانه ها و نامگذاریها به صورتی که رمسوم است خودداری می کنند بنابراین شاه کلید همه فن حریف جنکس (استدلالهایی مانند این (معماری) به چه چیزی شبیه است؟ یا این (معماری چه چیزی را برای ما تداعی می کند؟) برای توصیف ساختمانهای دارای معماری غیرخطی کاربرد ندارد. با وجودی که معماری غیر خطی برای نظریه پردازان و فرهنگ شناسان معماری هنوز یک موضوع قابل بحث و جدل تلقی می شود هیچ گونه ایدئولوژی خاصی را به معماران ارائه نمی کند.
معماری غیرخطی نمی تواند به عنوان ایسم بعدی یا زبان (معماری) اینده شناخته شود بلکه تنها می توان آن را نوعی تغیر د درک و بینش نسبت به فضای پیرامونی دانست.
بنابراین برای درک معماری غیرخطی لازم است نظرات پایه گذاران این سبک معماری مورد بررسی و موشکافی بیشتر قرار بگیرند.
پل ویریلیو: دیگر چیزی به نام فضا وجود ندارد
یکی از رایدکال ترین توصیفها درباره جهان پیرامون ما توسط پل ویریلیو رئیس مدرسه تخصصی معماری در پاریس ارائه شده است به گفته او در عصر حاضر وسایل ارتباطی با امواج الکترومغناطیسی سروکار دارند و این امواج می توانند علائم خبری را با سرعتی نزدیک به سرعت نور منتقل کنند. در مقایسه با آنها فواصل و اندازه ها در سیاره ما (با محیطی در حدودچهل هزار کیلومتر) بسیار کوچک اند. با امکان پذیر بودن ارسال آنی پیامها و اخبار، هر فاصله ای در روی زمین کوتاه جلوه می کند.
ویریلیو شرایط حاضر را به کمک مفهوم همزمانی این گونه بیان می کند همزمان بودن به مفهوم حضور داشتن در هر اتفاق و حادثه ای است که در نقطه ای بسیرا دور از شما اتفاق می افتد. مکانی که ممکن است از لحاظ موقعیت شب وروز درست در نقطه مقابل مکان شما باشد به عبارت دیگر همزمانی عبارت است از حضور در یک نقطه در همان لحظه ای که یک اتفاق در آنجا به وقع می پیوندد ویریلیو برای مثال از جنگ اول خلیج فارس به عنوان اولین جنگ انجام گرفته با خصوصیت همزمانی نام می برد چون همه برخوردهای متقابل و نیز مسیر همه موشکهای شلیک شده از یک مرکز رایانه در آتلانتای جورجیا کنترل می شد. با وجود این طی یک دهه و اندی که از طوفان صحرا می گذرد فن آوریهای دارای مشخصه همزمانی به تدریج جزئی از زندگی روزانه عده زیادی از مردم دنیا شده اند و این موضوع بدون شک در نحوه تعریف ودرک آنها زا فضا خود را نشان می دهد.
پخش زنده در تلویزیون یعنی مامی توانیم ناظر یا تاثیرگذار بر اتفاقاتی باشیم که صدها کیلومتر دورتر از ما رخ می دهند. به عبارت دیگر فاصله فیزیک تقریبا معنی خود را از دست داده است با چنین عباراتی ویریلیو بر این نکته تاکید دارد فضا به جایی رسیده است که دیگر نمی تواند وجود داشته باشد.
این عبارت دلهره آور به نحو مایوس کننده ای در تعریف مفهوم فضا ناتوان است و چیز زیادی را توضیح نمی دهد.
عبارت دقیق تر و کاملتر آن محدوده شکنی است که اثرات فن آوری اطلاع رسانی بر فضای معماری را بررسی می کنند و به صورت گسترده توسط منتقدان معماری به کار گرفته می شود.

پیشوند DE در این کلمه بیانگر از بین بردن حد و مرز و از بین بردن فرم ها و قالب های مرسوم و معمول است. این عبارت بر نفوذپذیری یعنی شفافیت فضا دلالت دارد که از انتقال لحظه ای تصاویر حاصل می شود.
محدوده شکنی جابه جایی مرزهای پیشینی است که با سرعت حرکت یک جسم تعریف شده اند موقعیت جدیدی که در آن سوالهایی مانند «کجا و به چه فاصله» بدون پاسخ باقی می مانند.
شاید بهتر باشد به جای صحبت از کوچک شدن فضا تعبیر ارزش شکنی مفهوم مکان به کار گرفته شود هنگامی که یک مکان دارای مرزهای مشخص و محدوده از یپش تعیین شده در معرض نفوذ و تخریب محدوده های دیگر قرار می گیرد گویی آنها زا میان محدوده مزبور جوانه می زنند و سبز می شوند.
فضای محدوده شکنی شده به گونه ای است که گویی جزء جزء شده و سپس از نو بنا شده است و ساکنان آن این موضوع را با احساس حکمرما بودن شرایطی کاملا ناپایدار بر آن تجربه می کنند ویریلیو به وضوح احساسات آنها را توصیف می کند زمین بعد از این نقش یک محافظ را ایفا نخواهد کرد و به یک فضای خطرناک غیرقابل اعتماد بی شکل و نامحدود مشابه سطح اقیانوس تبدیل خواهد شد از نظر معماری برای توصیف این محیط یک محدوده بسته که استعاره سلول محافظ است برای آن تغییر مناسبی به نظر می رسد.
چون محیط اطراف سلول محافظ خشن ودائماً در حال تغییر است در نتیجه سلول به هیچ نقطه ای متصل نیست. هیچ پایه و تکیه گاهی ندارد و تنها یک حجم شناور است هدف نهایی در فرم آن ایفای نقش محافظ برای ساکنان داخل آن است سلول محافظ به وسیله یک صفحه محافظ که در تمام جهات امتداد یافته پوشانده می شود. در واقع سلول محافظ در یک فضای همگن و در حالت بی وزنی قرار دارد جایی که در آن بالا یا پایینی وجود ندارد.
این نوع معماری کاملا در تضاد با فرم های کلاسیک تقارن و روابط ثابت از پیش تعریف شده است. پایه و اساس آن ایجاد یک پوسته برای محافظت (محتوای داخلی آن) در برابر اثرات خارجی است اما در اینجا با یک پارادوکس مواجه می شویم. همین تصویر ارائه شده از معماری غیرخطی نیز گاهی به فرم های قابل تغییر دیگر تبدیل می شود گاهی به شکل منظره گایه به شکل نوعی ساختار زمین شناسی و زمانی نیز به صورت یک پناهگاه حیات وحش متجلی می شود. در حقیقت، سلول محافظ بازتابی از محیط اطراف خود یا محیطی است که خودش به وجود می آورد.

مارکوس نوواک معماری سیال
اما معماری نباید صرفا نقش محافظ را ایفا کند بلکه باید براساس قوانین موجود در جهان پیرامون ما شکل و فرم خود را انتخاب کند. با این تفاسیر در جهان امروز که جهان اطلاعات و داده های ناپیوسته است فرم یک ساختمان باید چگونه باشد؟ مارکوس نوواک استاد دانشگاه UCLA آمریکا Tran architect معروف و از پیشگامان نظریه دنیای مجازی عقیده دارد که این معماری باید سیال و آبگونه باشد.
عبارت معماری سیال که این روزها بسیار متداول است از همان آغاز عصر الکترونیک و در سال 1985 میلادی به وجود آمد. این ایده حاصل ارتباط متقابل دو نوع سیستم کاربردی موجود در آن زمان بود: نرم افزارهای کاربردی ساده برای ترسیم و چاپ دو بعدی اطلاعات و نرم افزارهای قوی تر که قادر به انجام عملیات مختلف در فضای سه بعدی بودند. به کمک این نرم افزارها، نواک در فضای مجازی، اشیای سه بعدی جالبی خلق کرد و برای ارتباط دادن متقابل تناظر بین آنها الگوی خاصی ارائه داد.
الگوی تعری فشده دارای این خاصیت بود که ایجاد هرگونه تغییر در پارامترهای آن باعث دگرگون شدن همه اشای داخل فضا می شد این امر سنگ بنای چیزی شد که ده سال بعد به طراحی پارامتری مشهور شد. نوواک این مفهوم را با ترتیبات به کار گرفته شده در اسختمانهای باستانی مقایسه می کند به عنوان مثال کل تناسبهای موجود در یک معبد به اندازه شعاع ستونهای آن وابسته بود و بزرگ یا کوچک شدن شعاع ستون به صورت خودکار باعث ایجاد تغییراتی در کل اندازه ها و تناسبهای معبد می شد.
الگوریتم های پیچیده معماری سیال این امکان را فراهم می کنند که بتوان در یک لحظه کل طرح و حالت ساخته شده آن را در فضای مجازی و همزمان تغییر داد.
با گسترش رایانه در دنیای امروز، نقش معمار و ارتباط او با پروژه اش دچار دگرگونی شده است. از این پس خلق کننده یک طرح تغییرات لازم را شخصا در طرح اعمال نمی کند بلکه ساختمان خود راسا تغییرات لازم را در خودش اعمال می کند و معمار فقط پارامترهای لازم برای انجام این تغییرات را تتنظیم می کند.
استفان پرلا: ابر سطح یا فضای مجازی؟
تقریبا در همان ایامی که نوواک مشغول توسعه و بسط نظریه خود بود یک آمریکایی به نام ویلیام گیبسن کتاب خود را که رمانی تخیلی به نام Neruromancer بود منتشر کرد و در آن دنیای مجازی را به صورت خیلی واضح به تصویر کشید یک نمایش تصویری از داده های ذخیره شده در کلیه رایانه های موجود در دنیا خیلی زود این اصطلاح فریبنده در زمینه های مختلف علمی و ادبی رواج پیدا کرد و این گونه بود که اختلاف عمیق بین واقعی و مجازی آشکار شد.

ایده گیبسن، مفهوم دیگری را در بر دارد که کاملا معمارانه است: مدل فضایی چیزی که مبنای آن خواست بشر برای تجسم اطلاعات به صورت یک ماده فیزیکی است به گونه ای که بتوان آن را به فرم و شکل دلخواه درآورد تا درک آن آسان تر باشد.
نظریه ابر سطح که فیلسوف معروف استنفان پرلا مطرح کرد گزینه ای مناسب برای این مدل است این نظریه تضاد میان واقعی و مجازی در قالب دو جهان مختلف را کنار می گذارد در واقع مدل واقعیت مجازی از تعدادی فرضیه منطقی ناشی می شود.
به عنوان مثال این نظریه ابتدا سعی دارد به درک چگونگی اتصال دو فضای مختلف به وسیله یک فضای سوم نائل شود سپس این ادراک برای فهم وضعیت یک سیستم به کار گرفته می شود که از تصاویر ایجاد شده به کمک ابزار بصری تشکیل شده است به گفته پرلا چنین کاربرد عملی ضعیفی از نظریه فوق به این دلیل است که آگاهی ما آن قدر نیست که بتواند از عهده (درک) اختلاف موجود بین دو دنیای مجزا برآید: دنیای فنی تخصصی اجسام (دستگاههای مختلف داده های اطلاعاتی) و دنیای بصری (دنیای تصاویر و امور حسی).

نظریه ابرسطح به دنیای مجازی به مثابه فضایی در کنار فضای واقعی نگاه نمی کند بلکه آن را بازتابی از یک کمیت متعالی می داند که به طور ذاتی در اشیای فیزیکی وجود دارد همان چیزی که حضور ان در معماری نیز بازتاب پیدا می کند.
برای تعریف این معماری ابرسطح گونه، پرلا به جمله ای تویوایتو معمار مشهور ژاپنی متوسل می شود پیدایش فن آوریهای مختلف ارتباطی به زندگی ما قدری «سیالیت» بخشیده است هر قدر معماری و فضاهای شهری بیشتر تحت تاثیر فن آوری ارتباطی قرار بگیرند تحرک و جنبش بشتری در انها ایجاد می شود. از طرف دیگر ما انسان هستیم. ساز و کاری ابتدایی و قدیمی که هوا و آب مصرف می کند اما بعد دیگر یدر انسان وجود دارد که اطلاعات و داده ها را جذب می کند و از طریق وسایل ارتباطی با دنیا در ارتباط است. این امر ما را وا می دارد درباره این موضوع فکر کنیم که چگونه می توان از نظر معماری این دو بعد انسان را با هم ترکیب کرد و به ی بعد سوم مشترک دست یابت.
پروژه مدول فضایی اثر معمار هلندی kas Oosterhuis می تواند مثالی از معماری ابرسحط باشد. این پروژه نمایانگر نوعی معماری و ساخت غیرساکن است به گونه ای که پوسته پروژه از یکسو نسبت به رفتار افراد داخل ساختمان تصویر العمل نشان می دهد و از سوی دیگر پرده ای برای انتقال تصاویر است.

یادمان گرایی بی وزن: تجسمی از سلول محافظ
در همه نظریه های ذکر شده سعی بر توصیف دنیای امروز است که معماری غیرخطی رادر خود پرورانده است.
اما از این نظیه ها که بگذریم جهان امروز شاهد برپایی ساختمانهایی است که معماری آنها را می توان غیرخطی نامید. بسیاری از طراها و تصاویر خیالی. مانند مدل Airilo به صورت ساختمانهای ساخته شده تجسم عینی پیدا کرده اند.
سلول محافظ Airilo شبیه به یک قطره آب است، یک شکل بسته با حجم منحنی که آزادانه در فضا حرکت می کند.این قطره با دستگاه مختصاد دکارتی معمولی بیگانه است و نمی توان بالا یا پایینی برای ان متصور شد بلکه تنها یک حجم است که نسبت به نیروهای اعمال شده بیرونی واکنش نشان می دهد.همین مفهوم به صورت عینی تر در پروژه دفاتر بانک ملی هلند در بوداپست، اثر اریک ون اگرات قابل مشاهده است. حجم سالن کنفرانس (که روی یک پرتگاه قرار گرفته) به داخل حفره میانی وارد می وشد. فرم آن فاقد زوایای قائمه است و هیچ گونه شباهتی با ساختمانهای معمولی ندارد. قسمتی از این حجم در داخل ساختمان قرار دارد و قسمت دیگر آن روی سقف ساختمان بنا شده است. بنابراین به نظر می رسد این قطره ساختان را شکافته و به داخل آن وارد شده و به این طریق مرزهای جداکننده فضای خارجی و داخلی را از بین برده است.
مفهوم قطره به معنای یک فضای بی شکل و پویا (دینامیک) در طراحیهای گرگ لین (معمار آمریکایی) نیز تجسم عینی پیدا می کند لین با استفاده از تکینیک که آن را Blob Modeling می نامند فرم یک ساختمان را مستقیما روی رایانه ایجاد می کند این کار را می توان با استفاده از نرم افزارهای ایجاد انیمیشن برای مدلهای سه بعدی نیز انجام داد. به کمک انها مجموعه ای از شکلهای قطره ای ایجاد می شوند که متناظر با اجزای اصلی ساختمان هستند با توجه به وظایف عملکردی مورد انتظار از ساختمان این مجموعه حبابها می توانند مرتبا تغیری پیدا کنند و این کار ان قدر ادامه پیدا کند تا ایده کلی طرح ساختمان مشخص شود. با استفاده از همین استراتژی بود که لین طرح معروف بازسازی کلیسای کره ایها در نیویورک را خلق کرد.

معماری سیال: فن آوری طراحی به صورت پارامتری
شاید فن آوری طراحی به صورت پارامتری که گروه طراحی dECOL تحت سرپرستی مارک گالتورپ ارتئه کرده به بهترین وجه بتواند ایده معماری سیال را که از بحثها و تجربیات نوواک حاصل می شود بیان کند.
در یک مسابقه معماری برای طراحی ورودی مرکز فرهنگی بانک جنوبی در لندن dECOL توانست با استفاده از یک الگوریتم خاص نوعی پارامرف ایجاد کند این کلمه را معماران از علم کانی شناسی به عاریت گرفته اند که در ان ارامرفیسم به معنی تبدیل یک کانی به کانی دیگر است بدون اینکه ترکیبات شیمیایی آن تغیر کند معنی مشابه تعریف فوق را می توان در علم الکتریسیته پیدا کرد: ممکن است دو پارامرف به رغم اینکه از لحظا برداری یکسان اند و از یک فرمول حاصل شده اند کاملا متفاوت به نظر برسند.
استفاده از چنین تاکتیکهایی در طراحی به معماران این امکان را می دهد که از CAD (طراحی به کمک رایانه) به شیوه کاملا جدیدی استفاده کنند. معماران بیشتر وقت خود را صرف امکانات مختلف برای ایجاد و توسعه یک فرم می کنند نه صرف خود فرم.
فرم منحنی شکل پارامرف براساس مفهوم حرکت ایجاد شده است. یک نوار فلزی «کند» شهری را به فضای سریع السیر شاهران متصل می کند. فرم نهایی پروژه به گونه ای است که سرعت یان دو فضا را به معرض نمایش می گذارد. د رنهایت فرم معماری پروژه بازتابی از وضعیت یک شهر است. وضعیتی که می توان آن را حس کرد اما همواره ناپایدار و بی ثبات (مجازی) باقی خواهد ماند.
گرگ لین ایده طراحی پارامتری را بیشتر توسعه داد از جمله کارهای او که با استفاده از این ایده انجام شده می توان به پروژه خانه سازی استاندارد شده جهانی اشاره کرد که طراحی ان به کمک نرم افزارهای تولید انیمیشن انجام گرفته است.

مبنای طراحی این خانه های جنین گونه سیستمی از یک سلسله محدودیتهای هندسی بوده که در چارچوب ان خلق بی نهایت فرم متفاوت امکان پذیر است. بنابراین به رغم اینکه شایای داخل این سیستم به یکدیگر شباهتی ندارند همگی به نحوی با یکدیگر ارتباط دارند.
لین بر این عقیده است که در دنیای امروز که بازارهای جهانی مرتبا بسط بیشتر پیدا می کنند چنین طرحی کاملا بجاو معنی دار است:
هر شیء واحد دارای فرم و شکل مخصوص به خود است ولی در عین حال به عنوان یک نشانه و بخشی از یک مجموعه قابل تشخیص است با این روش فردیت و تکرارپذیری باهم ترکیب می شود. امری که برای یک پروژه استاندارد و معمولی غیر منتظره است علاوه بر این هر کی از فرمها می تواند از لحاظ مصالح به کار رفته در ان نیازهای عملکردی شرایط آب و هوای محل ساخت و حتی روش طراحی متغیر باشد و می توان تعداد زیادی فرم یک شکل با خصوصیات متفاوت فیزیکی و عملردی به وجود آورد. به عنوان مثال لین در پروژه فوق شش نمونه مختلف به کاربرد که هر کدام به گونه ای متفاوت از بقیه نیازهای زیبایی شناسی و عملکردی را برآورده می کنند. هیچ کدام از این نمونه ها در مقایسه با بقیه برتری ندارد. هر کدام از آنها از نظر تحول و دگرگونی که در مقایسه با بقهی نمونه ها در ان وجود دارد کامل است. در هر یک از این طرح ها، اندازه ها و بخش هایی از ساختمان که اجزای اولیه تشکیل دهنده ایده طراحی بوده اند قابل تغییر هستند.
لین این استراتژی طراحی را به عنوان روشی در مقابل روش طراحی مدرنیستی به کار می برد که اساس ان بر سوار کردن قطعات روی یکدیگر استوار است.
او به جای روش سوار کردن اجزا توسط طراح، روش تکاملی جنینی را که انعطاف پذیری بیشتری دارد به کار می برد.
در طرح لین، هر کدام از جنینها از 2048 پانل، 9 تیرفولادی و 72 تیر آلومینیومی تشکیل شده است. تمام این اجزا به هم متصل شده اند و یک فضای قابل تغییر ایجاد کرده اند هر کدام از این اعضا دارای اندازه های متفاوت اند و فرم هر یک منحصر به فرد است. تغییر اعمال دشه در هر پانل به صورت خودکار به سایر پانلها منتقل و باعث تغییر در شکل و چیدمان آنها می شود با استفاده از روشهای ساخت و ساز مدرن، که در صنعت اتومبیل سازی و ساخت کشتیها و هواپیماها به کار می روند این امکان وجود دارد که بتوان ساختمانهایی نسبتا ساده و کاملا متفاوت با یکدیگر را در مقیاس انبوه ساخت.در کارگاه تولید قطعات ساخت یک سطح منحنی شکل با استفاده از یک سری نقاط کلیدی انجام می شود. مجموعه این نقاط کلیدی در بالای سحط مورد نظر قرار دارند و با سافتاده از آنها دقیقا می توان فمر های دلخواه را ایجاد کرد. درها و پنجره ها نیز مستقمیا از برش سطح ایجاد نمی شوند بلکه به همین روش روی سطح اجرا می شوند. سپس مدل دیجیتالی اصل از طریق یک دستگاه پیشرفته که به رایانه متصل است دقیقا با مشخصات مورد نظر ساخته می شود بنابراین بنا به گفته لین ساخت خانه های مشابه به رغم متفاوت بودن طرح هر یک از آنها هم از نظر تکنیکی ساده است و هم توجیه اقتصادی دارد.

ابر سطح: معماری دارای اثر متقابل
از معروفترین پروزه هایی که در انها از دستاوردهای فن آوری اطلاعات برای ایجاد یک فضای معماری جدید استفاده شده می توان به پاویونهای نمایشگاه H2O eXPO در هلند با عنوان آب شیرین و آب شور اشاره کرد که معماران هلندی Lars Spuybroek و اوستر هویس، طراحی کرده اند لزوم طراحی فضاهای نمایشگاهی برای موزه آب طراحان ار بر ان داشت تا ایده های مارکوس نواک را در مورد معماری سیال مورد بررسی قرار دهند. در نتیجه مبنای پروژه ب راین ساسا پایه ریزی شد که ساختمان به مثابه یک سیستم پویا (دینامیک) به معرض نمایش گذارده شود. البته هر یک از معماران پروژه این ایده را به صورت دلخواه خود تفسیر می کردند.
اوسترهویس سعی کرد مفهومی را که از ساختان در ذهن دارد به صورت یک ارگانیسم زنده که در یک فضای اطلاعاتی واقع شده است تجسم عینی ببخشد پاوین طراحی شده او که قسمتی از ان روی زمین و قسمت دیگری از آن روی آب واقع شده یک پوسته محافظ را تداعی می کند که در داخل آن یک اسفنج قرار دارد یک فرم تندیس گون پیچیده که شمای قسمت داخلی آن مرتبا در حال تغیر است در اینجا فضای واقعی با تصاویر یک دنیای سه بعدی مجازی که روی سطح داخلی پاوین نقش می بندد ترکیب شده است بازدیدکنندگان از پاویون می توانند با این تصاویر ارتباط برقرار کنند و حتی کنترل انها را در دست بگیرند گویی در داخل یک فضای موهوم و فریبنده در حال حرکت هستند به علاوه ساختمان به گونه ای است که تغییراتی را که در شرایط محیطی ان به وقوع می پیوندند احساس می کند مرکز هواشناسی واقع در داخل ساختمان یافته ها و یپش بینی وضعیت آب و هوا را به گونه ای جالب توجه به نغمه های موسیقی و پالسهای نوری تبدیل می کند که فضای داخلی ساختمان را کاملا دگرگون می سازند. و آن را به محیطی جذاب تبدیل می کنند.
نوع دیگر برخورد با ایده دینامیک بودن ساختمان را می توان در طرح پاویون آب شیرین مشاهده کرد که طراح آن به بررسی اثر متقابل بین یک ساختان و افراد داخل آن پرداخته است. در این پروژه، رنگ شدت و سایر پارامترهای مربوط به نور و همچنین ریتم و طنین اصوات همگی با رفتار افراد داخل ساختمان و تعداد آنها تعیین می شوند در حقیقت این بازدیدکندگان هستند که آهنگ حیاتی ساختان را تعیین می کنند سیستمهای ارتباط جمعی به کار رفته در ساختمان آن قدر پیچیده و متنوع است که هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند یک لحظه بعد فضای داخلی ساختمان به چه شکلی خواهد بود این امر باعث می شود ساختمان صرفا محل جذب بازدیدکنندگانی با امکانات محدود نباشد بلکه محیطی باشد که در آن اشیای واقعی و داده های اطلاعاتی به طور فعال در ارتباط متقابل قرار دارند.
فرم پاویون مشابه یک کریدور طولانی یا یک لوله از ریخت افتاده است. فضای داخل آن جهت دار و قابل تغیر و مانند نهرآبی است که تماشاچی به هرماه آن حرکت می کند هندسه داخلی ساختمان به نوعی خلق کننده تصاویر مجازی است: سقف و کف ساختمان موازی هم نیستند. در اینجا دیگر مفهومی به نام دیوار وجود ندارد زیرا فضای داخلی ساختمان به تنها به وسیله یک سطح ایجاد شده است که تصویری از یک فضای همگن و غیر جهت دار را به نمایش می گذارد.
فن آوری رایانه باعث شده روند طراحی (معماری) از تنوع پذیری، انعطاف و نامحدود بودن تعداد فرم هایی که می توانند مورد استفاده قرار بگیرند برخوردار شود.
به نظر می رسد معماری حاصل از این روش تجسم واقعی آن چیزی است که کولهاوس آن را یک جلد و یک پوست می نامد. معماری غیرخطی و فضای مفیدی که در داخل ساختمانهای دارای این معماری ایجاد می شود حاصل تامل فراوان نیست بلکه به روشی نیمه خودکار و به کمک ماشین به وجود می آیند. شکل شبح گونه ساختمانهای دارای معماری غیرخطی تعریف مشخصی را در ذهن تداعی نمی کند. معماران خلق کننده این معماری از اینکه به یک شیء (اعم از ساختمان و …) با دید ساختمانی برای زندگی کردن نگاه کنند بسیار فاصله دارند به عبارت دیگر به نظر می رسد آنها فضا را سازمان دهی و م تب نیم کند بلکه آن را در هم برهم می کنند.
پروژه موزه گوگنهایم گه ری می تواند مصداقی از این طرز تفکر باشد دراین پروژه سطوح منحنی شکل ساختمان که با ورقهای فلزی پوشیده شده به اینه های منحنی شکل و عظیم الجثه ای تبدیل شده اندکه در آنها تکه هایی از دنیای اطراف به صورت کاملا تصادفی دیده می شوند تصاویری که به نظر می رسد در حال لغزیدن روی یکدیگرند.
معماری غیرخطی بازتاب جهان اطراف ماست، جهان لایه لایه ای که نقاط مختلف آن با فن آوری ارتباط از راه دور به یکدیگر متصل شده اند.

سازه غیرخطی
معماری غیرخطی هر چه که باشد چیزی است که در حال حاضر در دنیا به صورت عینی وجود داردو مثالهای متعددی از ا« را می توان در گوشه و کنار جهان مشاهده کرد.
با دقت در سیستم سازه ای این پروژه ها یک نکته بسیار مهم مشخص می شود و آن اینکه در اغلب موارد سازه به کار رفته با معماری آن هیچ سنخیتی ندارد گویی سازه و معماری را به زحمت به هم پیوند زده اند. منظور از سنخیت در اینجا اولا جور بودن و به هم آمدن سازه و معماری است و ثانیا هزینه های گزافی که باید برای ایجاد سازه پروژه مصرف شود. به طوری که انسان بی اختیار از خود می پرسد: آیا راه بهتری برای این کار وجود ندارد؟
به عنوان مثال، یک استادیوم بزرگ ورزشی را در نظر بگیریم. در بسیاری از موارد برای پوشاندن سطح استادیوم از سازه های کابلی استفاده می شود. فرم کابل، تطابق آن با رویه پوشاننده استادیوم و جلوه ظاهری که ایجاد می کند به گونه ای است که انسان با مشاهده آن احساس می کند گویی کابل صرفا برای استفاده در این پروژه اختراع شده است و هیچ گونه عدم تجچانسی بین رویه (معماری) و کابل (سازه) مشاهده نمی کند. بر تصویر در پروژه ای مثل پروژه گوگنهایم گه ری یا کنسرت هال والت دیسنی او، به محض اینکه رویه ساختمان

کنار زده می شود به انبوهی از تیر و ستونهای کج و معوج و بسیار پیچیده برخورد می کنیم
که به صورت درهم و برهم در کنار یکدیگر قرار گرفته اند تا بتوانند با شکل رویه سازگار باشند.

استفاده از عناصر خطی کلاسیک (تیر وستون) در این پروژه خیلی هوشمندان به نظر نمی رسد به زغم اینکه اجرای سازه این پروژه با استفاده از تکنیکهای منحصر به فرد و تلاشی باور نکردنی ممکن شده است نمی توان آن را نشانه ای از نبوغ دانست. سیستم های سازه ای فعلی (تیر و ستون، سازه های خرپایی، سازه های پوسته ای و کابلها) شاید در آینده غیرخطی نباشند دلیل این امر هم عدم تجانس بین این سیستم ها با فرمهای پیچیده و توپولوژیک ساختمانهای غیرخطی است. شاید بتوان فرمهایی را شبیه به آنچه در ساختمانهای غیرخطی به کار می روند در طبیعیت یافت: در صخره ها، صدفها و …

 

ولی تفاوت آنها با این نمونه ها این است که نمونه های طبیعی غالبا توپر و صلب هستند و به همین دلیل، پایدار باقی می مانند در صورتی که ساختمانهای غیرخطی بایستی توخالی باشند و درعین حال فرم خود را حفظ کنند.

بنابراین در حرکت از سطح بیرونی یک حجم به داخل آن باید به گونه ای عمل شود که با استفاده از حداقل اعضای داخلی دست و پا گیر و مزاحم دید بصری و حداکثر اعضا در رویه (اعم از اعضای گسسته مانند تیرو ستون یا اعضای پیوسته مانند پوسته ها) فرم نهایی ساختمان را ایجاد کرد. این مطلب می تواند موضوع تحقیق و بررسی دانشمندان و مهندسان سازه قرار گیرد تا با ارائه ایده های جدید فاصله موجود بین آن هنگام بهترین راه برای انتخاب سیستم سازه ای یک پروژه خاص بررسی همه جانبه و عمیق فرم آن و به کارگیری یک دید «هنری» برای یافتن سازه ای هماهنگ با معماری آن است.

مقدمه
دهه هاي پاياني قرن بيستم و سالهاي آغازين هزاره سوم، بدون ترديد، دوران حساسي در تاريخ بشر بوده و خواهدبود. سرعت تغييرات و شتاب تحولاتي كه در اين زمانه رخ داده و مي دهد بسي شگفت انگيز است. گستره و سيطره رايانه و پديده اينترنت، تاثيري شگرف بر مسير و چگونگي حيات فردي، اجتماعي، اقتصادي و كاري انسان نهاده است. جلوه تمامي اين دگرگونيها در فناوري اطلاعات و ارتباطات نمايان است و به همين جهت است كه عصر حاضر را با عناوين و مفاهيمي همچون دانايي، اطلاعات، ارتباطات، ديجيتال، مجازي و مانند آن توصيف مي كنند. ازطرف ديگر، تاسيس شركتهايي كه در حوزه كسب و كار راههاي جديد گشوده اند و تحولات ژرف آفريده اند از ويژگيهاي قرن بيستم محسوب مي شود. تاثير گسترده حضور و فعاليت اين شركتها تنها كاركنان و سهامداران را دربرنمي گيرد بلكه مي توان گفت يك «نهاد اجتماعي جديد» پديد آمده كه در همه عرصه هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، صنعتي و انساني نقش مهمي ايفا كرده است. نگاهي به گردش مالي و ميزان درآمد و سود و ترازنامه مالي نمونه هايي از اين شركتها به خوبي نشان مي دهد كه با وجود حجم كوچك، اثر اقتصادي گسترده تر از چند كشور دارند. بسياري دانشها و ايده ها ازطريق آنها به فناوري و توليد محصول منجر شده و سطح استاندارد زندگي بشر را تغيير داده است.

در شكل گيري بنيانهاي اين عصر و شتاب بخشيدن به گذار بشر از وضعيت پيشين به موقعيت متحول كنوني، عوامل و ابزارهاي گوناگوني دخالت داشته اند. سهم عمده در اين فرايند متعلق به انسانهاي فرهيخته اي است كه با درك نيازها و فهم مسير تحولات، عزم و همت خويش را درجهت تحقق انديشه هاي ناب و اهداف والاي خود به كار گرفته اند. تاثير عيني اين بزرگان در حوزه هاي مختلف نرم افزاري و سخت افزاري دنياي اطلاعات و ارتباطات نمايان است و خوشبختانه برجستگاني از آنان به عرضه آثار مكتوب، تجارب علمي و عملي، خود را در معرض استفاده همگان قرار داده اند.

«با معماران عصر ديجيتال» به ارائه نظرات و انديشه هاي برخي از بنيانگذاران و رهبران موفق دنياي كسب و كار در عرصه فناوري اطلاعات و ارتباطات و دنياي سخت افزار و نرم افزار و صنايع مبتني بر فناوري برتر مي پردازد. مروري بر انديشه هاي معماران عصر ديجيتال فرصتي است براي توجه به نكته هاي بسياري كه دغدغه آنان بوده و زمينه هاي متعدد و حوزه هاي گوناگوني نظير نحوه تشكيل و مديريت شركت، آرمانها و چالشهاي پيش رو، رسالت سازمانها، تلاش براي بهبود، مسائل خانوادگي، اخلاق مديريتي، جايگاه منابع انساني، مديريت دانش، فناوري اطلاعات، نحوه برخورد با تغييرات و رويــــــارويي با موفقيتها و شكستها را دربرمي گيرد. سبك و سياقي كه براي طرح و تدوين و عرضه اين مجموعه درنظرگرفته شده قالب «مصاحبه گونه» است كه البته هيچگاه بدين شكل روي نداده و تماما از آثار مكتوب و منتشر شده آنان اخذ شده است.

بيل گيتس: اولين نفري است كه به معرفي انديشه هاي او پرداخته شده است. مرد خودساخته اي كه در 19 سالگي دانشگاه را رها كرد تا شركتي تاسيس كند كه امروزه غول نرم افزاري جهان محسوب مي شود و خود با تصاحب بيشترين ثروت در دنيا بيش از هر فرد ديگري در تاريخ نيز ثروت و افراد ثروتمند آفريده است.او اطلاعات را ابزار جديد كسب و كار مي داند كه مي تواند به سرعت انديشه جابه جا شود. شركتهاي موفق درنظر او آناني هستند كه اطلاعات به آساني در آنها جريان دارد. گيتس سعي كرده سيستمي را پديد آورد كه متكي به فرد نباشد و كاركنان دارايي حقيقي شركت باشند. او بر نقش جذب و به كارگيري افراد نخبه و باهوش كه متناسب با فرهنگ سازماني باشند تاكيد دارد. رؤياي گيتس، رايانه شخصي است كه بدون نقص كار كند و ببيند، بشنود و ياد بگيرد و روي هر ميز و در هر خانه باشد. او معتقد است تا تحقق اين رؤيا فاصله داريم و بنابراين، بايد بيش از پيش كار كرد و همواره راجع به چالشهاي پيش رو سخن گفت و نه چيزي كه در آن موفقيت كسب شده است. او بر اين باور است كه در برابر تغييرات نبايد بي تفاوت كنار نشست زيرا در اين صورت جنبه هاي منفي دگرگونيها به ما خواهد رسيد، بلكه بايد فعالانه در اين راه گام برداشت تا حتي بتوان جنبه هاي منفي را به جنبه هاي مثبت مبدل كرد.

مايكل دل: جوانترين مديرعامل 500 شركت برتر دنياست كه به دليل روحيه خلاق و كارآفرين خود رشته پزشكي دانشگاه را رها ساخت و با سرمايه 100 دلاري شركت «دل» را تاسيس كرد كه اكنون عنوان بزرگترين فروشنده مستقيم سيستم هاي رايانه را در دنيا داراست. او راهبرد فروش بي واسطه را مطرح مي سازد و معتقداست توليد برپايه خواست واقعي مشتريان بسيار بهتر از انديشيدن به جاي آنها و ساخت چيزهايي است كه گمان مي كنيم مورد درخواست باشد. او شغل و هدف خود را صرف كسب درآمد و پيش رفتن نمي داند بلكه مراقبت از مشتري و شادمان ساختن او را هدف قرار مي دهد. از نشست هاي دفاع از مشتري مي گويد كه نه تنها همه كاركنان شركت را بلكه مشتريان را نيز در فرايند شريك مي سازد. مزيت رقابتي شركت نزد او كاركنان متعهد و هوشمند است، كساني كه همواره خواهان يادگيريهاي تازه هستند. او بر اين باور است كه هيچ راهي پيش پاي شركتها وجود ندارد جزآنكه به پيشواز دگرگونيها بروند و به چشم يك فرصت به آن نگاه كنند.

استيو جابز: مبدع رايانه اپل مكينتاش و مدل جديد رايانه شخصي به نام «آي مك»، شخصي است كه در جواني، رميده از دانشگاه به قصد صفاي باطن به هند مي رود و پس از بازگشت با تاسيس شركت اپل، تيم ماهر و مستعدي را فراهم مي آورد و با عرضه رايانه شخصي منحصر به فرد مكينتاش شانس تغيير جهان را به دست مي آورد. او اولين بار در سراسر كشور سيستم كانال فروشندگان را ايجاد كرد و زمينه تحقق ايده فروش بي واسطه ازسوي مايكل دل را فراهم ساخت. جابز معتقد است كاري كه او انجام داده تنها آن است كه انسانهاي برتر را گردآورده و به كار تيمي پرداخته است. او بر اين باور است كه صرف استخدام افراد هوشمند و برتر كافي نيست بلكه بايد محيطي را فراهم ساخت كه افراد احساس كنند توسط افراد مستعد ديگر احاطه شده اند و كار آنها بزرگتر از خود آنهاست. جابز معتقد است كيفيت را افراد مي سازند و بنابراين اصرار دارد كه انسان بايد هر كاري را به خوبي و بهتر از ديگران انجام دهد. او داشتن زندگي متوازن و متعادل را همواره يك چالش مي داند و مي گويد سعي او بر آن بوده كه اين توازن را حفظ كند.

گوردون مور: مؤسس شركت اينتل و موثر در ابداع ريزپردازنده و گسترش استفاده از آنها و مبدع قانون «مور» يعني دو برابر شدن قدرت تراشه ها در هر سال، كارآفريني است كه هيچگاه از وارد شدن به حوزه هاي بكر و ناشناخته فناوري ترسي به خود راه نداده و از هيچ، همه چيز ساخته است. او از تجربه مديريتي ارزشمند خود در خارج شدن از كسب و كار حافظه و روآوردن به كسب و كار ريزپردازنده مي گويد. او كه زماني، به تعبير خودش در مركز انقلاب ديجيتالي بود اكنون به ظاهر بازنشسته شده اما هفته اي يك روز به اينتل مي آيد تا در جــــريان باشد كه چه مي گذرد. مور معتقد است نوآوري در فضايي رشد مي كند كه موردپذيرش باشد. شكست امسال را فرصت سال آينده و زمينه تلاش بيشتر مي داند. توصيه او به جوانان آن است كه باتوجه به سرعت تغيير فناوري، بايد پس از فراغت از تحصيل نيز به صورت مداوم در جريان امور باشند زيرا بعيد است يك نفر در رشته اي فارغ التحصيل شود و در تمام طول عمر خود به آن مشغول باشد، بنابراين بايد دنبال كارراهه هاي متعدد بود، همانگونه كه خود او دانش آموخته شيمي بود اما راه خود را در نيمه هادي يافت.

اندي گرو: رهبر اينتل و واضع نظريه نقطه چرخش راهبردي، شخصيتي است كه فقيرانه راه مهاجرت را از مجارستان برگزيد و با همت عالي خويش مدارج دانشگاهي و مديريتي را پشت سر گذاشت. شخصيت چندگانه اي كه تعدادي تپنت را در نيمه هادي به نام خود ثبت كرده و در فتح بازارهاي جديد پيشقدم است. او بيش از آنكه به برنامه ريزي راهبردي اهميت دهد براي عمل راهبردي اهميت قائل است. او معتقد است در عصر ديجيتال ديگر كسي مسئول اشتغال شما نيست و حرفه هركس تنها به خودش مربوط است كه بايد از آن نگهداري كند. «گرو» نقطه چرخش راهبردي را زماني مي داند كه بنيانهاي يك شركت در معرض دگرگوني قرار مي گيرد و كسب و كار با توسعه يا سقوط مواجه مي شود. تصميم گيري در اين نقاط وظيفه مدير ارشد است، اما او اعلام خطر مي كند كه در بسياري از سازمانها رهبران آخرين افرادي هستند كه از بروز دگرگونيهاي چشمگير آگاه مي شوند. آنان در برج عاج خود راحت نشسته‌اند و اسير باورهايي هستند كه پيروزيهاي گذشته را به وجود آورده است.

ويليام هيولت و ديويد پكارد: دو شخصيت موثر و مدير موفق قرن بيستم هستند كه با تاسيس شركت HP ، درپي ريزي تحولات و سرعت دادن به روند تغييرات براي ورود به عصر الكترونيك و رايانه جايگاه ويژه دارند. آنان كـــار بزرگ خود را از گاراژ كوچك اجاره اي آغاز كردند كه اكنون به عنوان خاستگاه و نماد تاريخي محل تولد دره سيليكون يعني بزرگترين منطقه فناوري كاليفرنيا و قطب صنعت الكترونيك در دنيا شناخته مي شود. HP درحقيقت اولين شركت دره سيليكون بود. علاوه بر دهها اختراع و ابداع در تجهيزات و ابزار الكترونيكي نظير چاپگر و رايانه هاي شخصي صفحه تماسي، آنان به دليل توانايي در راهبري خوب كاركنان و تاثير مثبت بر اجتماع، مدل موفقي را از مديريت شركت مطرح ساختند كه راه HP نام گرفت و الگوي شركتهاي دره سيليكون شد. اساس اين راه آن است كه اگر شما كاركنان را باور داشته باشيد و به طوركامل از استعدادهاي آنها بهره بگيريد آنها مي توانند كارهاي بزرگي انجام دهند.

كارلي فيورينا: رهبر سابق HP كه سالها درصدر قدرتمندترين زن جهان در عرصه كسب و كار حضور داشت با حضور چندساله خود در رأس شركت HP و ادغام شركت كمپك با آن، زمينه تبديل شدن HP به بزرگترين توليدكننده رايانه هاي شخصي درجهان را فراهم ساخت. نظرات خانم فيورينا در زمينه هاي كسب و كار، فناوري، تغييرات عصر جديد و مديريت مهم و قابل توجه است. او عصر جديد را آبستن يك رنسانس ديجيتالي مي بيند كه در آن ماهيت شركتها و رهبران دگرگون خواهدشد. مسئوليت رهبران حكومتها و شركتها در اين رنسانس جديد سرمايه گذاري در آزادسازي پتانسيل هاي انساني است. او بر پركردن شكاف ديجيتالي پاي مي فشرد و توجه به اصول و ارزشهاي جاودان، بويژه صداقت را در جلوگيري از بروز رسوائيهاي مالي شركتها گوشزد مي كند.

جك ولش: مديرعامل افسانه اي شركت 120 ساله جنرال الكتريك شخصيتي است كه شورونشاط از درون او مي جوشيد و به ديگران سرايت مي كرد. مديري كه در قيدوبند استقرار در دفتر مركزي محصور نشد، به راه افتاد و همه را به راه آورد. از دگرگوني نهراسيد و به سادگي و بي مرزي انديشه و فعاليت در كسب و كار روآورد. به تفكر كاركنان بها داد. مكتب مديريتي او حاوي نكات بس دقيق و كاراست. او خواستار شركتي بود كه بيشتر مانند قايقي پرشتاب و تند و چابك باشد تا با يك حركت كوچك به چرخش درآيد. آموزش را وسيله بالندگي مي دانست و معتقد بود هر انديشه خوبي ارزش پيگيري و برگرفتن دارد. او امتياز رقابتي شركت را در آموختن شتاب آميز و تبديل آنها به عمل مي دانست. ولش كار خود در سازمان را يافتن انديشه هاي بكر و پخش سريع آن در سازمان تعريف مي كرد، به همين دليل درنظر او بزرگ ترين وظيفه رهبران، جستجو و دستيابي به گنج پربهاي انديشه انسانها و پرورش شخصيت آنها بود.

كونوسوكي ماتسوشيتا: بنيانگذار صنايع الكتريكي ماتسوشيتا شخصيت بلندهمتي است كه در كوچكي همه كسان خود را از دست داد و با اينكه از بيماريهاي طاقت فرسا رنج مي برد و به دليل شرايط سخت معيشتي در 9 سالگي مدرسه را رها ساخته بود اما با شاگردي و اتكا به فطرت پاك و قوه ادراكش شركتي را پديد آورد كه پس از گذشت دهها سال، 200 هزار كارمند در بيش از 100 كشور دنيا دارد. فلسفه مديريتي او براساس چگونگي درك موقعيت انسان به عنوان رأس موجودات هستي پايه ريزي شده است. مفاهيم انسان شناسانه بسياري را مي توان در شيوه نگرش مديريتي او دريافت كه به دليل سادگي و پاكي به فطرت آدميان نزديك است و هنر او در به كارگيري و پياده سازي اين مفاهيم در عرصه عمل نهفته است.او معتقد است موفقيت آدمي درگرو شناختن توانائيهاي ذاتي اوست. ماتسوشيتا روش زندگي و شيوه مديريتي خود را ساده و براساس قوانين طبيعي يعني تبعيت از عقل و وجدان پاك مي دانست. مهمترين اصل مديريت نزد او روح فروتني و پذيرش انتقاد و اقدام براي بهبود و اصلاح عمل است.

اكيتوموريتا: بنيانگذار شركت سوني، شخصيتي است كه بر ويرانه هاي جنگ جهاني دوم در ژاپن شركتي را تاسيس كرد كه دهها ابداع و ابتكار و اختراع نظير ويدئو، فلاپي ديسك، ديسك فشرده، نوارهاي ويدئويي، واكمن، تلويزيون دستي كوچك، دوربينهاي عكاسي و فيلمبرداري را به بشريت عرضه داشته است. درسي كه موريتاي جوان از بمباران هيروشيما آموخت آن بود كه بايد نقشي در آينده ژاپن ايفا كند اما او نمي دانست اين نقش چقدر بزرگ و مهم خواهدبود. او انديشه خلاق بشري، كشف و شهود باطني و رشادت را عوامل موردنياز موفقيت يك سازمان مي دانست و به كاركنان خود مي گفت هر چيزي كه فكر مي كنيد صحيح است انجام دهيد، اگر اشتباه كنيد از آن درسي ياد مي گيريد؛ فقط دوبار مرتكب يك اشتباه نشويد. به نظر او مهمترين ماموريت يك مدير، توسعه روابط سالم با كاركنان و ايجاد اين احساس است كه كاركنان شركت، عضو يك خانواده هستند.

لي كان هي: رهبر شركت سامسونگ طي 20 سال گذشته، توانسته سامسونگ را كه در ابتدا يك فروشگاه بازرگاني بود به رقيب جدي معتبرترين و مطرح ترين پيشتازان فناوري ديجيتالي و توليدكنندگان وسايل صوتي و تصويري الكترونيكي نظير سوني و پاناسونيك تبديل كند. او معتقد است براي باقي ماندن در دنياي رقابتي بايد همه چيز را تغيير داد، يعني از عادتهاي قديمي رهيد و شيوه هاي فكر كردن را عوض كرد. به اين منظور او معتقد است اول بايد خود را تغيير داد، در اين صورت توانايي تغيير ديگران وجود نخواهد داشت. او پاي بندي به اصول اخلاقي را در توليد محصولات با كيفيت دخيل مي داند و اعلام مي كند كه محصولات معيوب دشمن ما هستند و اگر محصول معيوبي را سه مرتبه توليد كنيم بايد عيب آن را در خود ببينيم و استعفا دهيم.

نكات برجسته زندگي و انديشه هاي راهگشاي اين انسانهاي تاثيرگذار و مديران موفق كه برخي از آنها برشمرده شد به تفصيل در اين كتاب آمده است. آشنايي با انديشه و تجارب اين قبيل برجستگان به مسئولان و مديراني كه در سازمانهاي امروزين، مسئوليت هدايت آدميان و رسالت سازمان را برعهده دارند و نيز پژوهندگاني كه حوزه معرفت انساني را وسيع مي بينند و در مرزهاي جغرافيايي محدود نمي دانند و در آينده اين مسئوليتها را بر دوش خواهندگرفت فرض است و اين كتاب قدمي است دراين وادي و گامي است در اين مسير.
خبرگزاري ميراث فرهنگي – گروه بين الملل
ميترا اسدنيا: كنفرانس بين المللي معماري ديجيتال با هدف بررسي شيوه ها و ابزارهاي پيشرفته رايج در معماري، امكانات جديد، تغيير سريع راهكارها و بهره گيري برخي اصول در رشته معماري در سئول كره برگزار مي شود.
در اطلاعيه منتشره از سوي دبيرخانه كنفرانس بين المللي معماري ديجيتال در كره جنوبي آمده است: «معماري ديجيتال حوزه اي ميان رشته اي و كاملا پوياست كه به ويژه از طريق فعاليت‌هاي جاري در دانشكده‌ها و موسسات مختلف معماري و متخصصان و افزايش انواع نرم افزارهاي پيشرفته در جوامع مختلف رو به رشد و توسعه است.»
براساس اين اطلاعيه زمان برگزاري اين كنفرانس از 19 تا 21 سپتامير 2006 (برابر با 28 تا 30 شهريور 1385) است و موضوعاتي نظير تكنولوژي‌هاي اطلاع رساني و ارتباطات، روش ها و نرم افزارهاي ديجيتالي در طراحي و آموزش معماري، چالش ها و فرصت هاي آينده را در جمع متخصصان معماري و فن آوري هاي اطلاعاتي كشورهاي مختلف جهان مورد بحث و بررسي قرار مي دهد.
در اين اطلاعيه همچنين آمده است: «سئول كه از غني ترين شهرهاي جهان از نظر ميراث معماري است ميزبان اين كنفرانس بين المللي خواهد بود. اين كنفرانس از مقالات و پروژه هاي ابتكاري و جديد در رشته معماري ديجيتالي و ساختمان و نيز از هرگونه پژوهش در سطح عالي استقبال مي كند.»
بر اساس ضوابط اعلام شده، رويكرد محققان در مقالات ارائه شده بايد مبتني بر چشم انداز آينده بر اساس درك تجارب گذشته و حال استوار باشد.
پژوهشگران عقيده دارند ابزارهاي طراحي ديجيتالي از اين پس نه تنها در دفاتر و موسسات فعال در زمينه معماري مورد استفاده قرار خواهند گرفت بلكه به ابزارهايي در دسترس براي تمام حرفه ها بدل خواهند شد. علاوه براين فن آوري هاي اطلاع رساني و ارتباطات نيز نيروي محركي براي تسريع روند تغييرات در راهكارهايي شده‌اند كه آموزش و تجسم طرح هاي معماري را در مقياس هاي بزرگ امكان پذير كرده اند به گونه اي كه امروزه حتي تصور آموزش معماري بدون بهره گيري از ابزارها و استفاده از روش هاي معماري ديجيتالي بسيار دشوار شده است.
بر اساس مطالعات انجام شده، روند توليد، عرضه و بازاريابي محصولات ديجيتالي به خوبي نشانگر آن است كه اين محصولات به ابزارهاي قدرتمندي بدل شده‌اند كه معماران را قادر به تجسم و تصوير روندهاي طراحي كرده‌اند. روش هايي كه امروزه سازمان دهي نيروي انساني و شكل گيري الگوهاي جديد كار و انتظام هريك را در مختصات فضا و مكان امكان پذير ساخته اند.
نتايج حاصله از طرفي موجب افزايش مشكلات فراروي پژوهشگران در زمينه اصول پذيرفته شده هستند ولي در عين حال فرصت هاي تازه‌اي هم براي بروز روش‌ها و اصول بنيادين ديگر در اين رشته ارائه كرده اند.

گالری سیال، طرح برگزیده ی لندن 2008

________________________________________
آژانس معماری Arquitectum ، برگزار کننده ی رقابتی موسوم به London 2008 بود و طرحی که مشاهده می کنید به عنوان یکی از طرح های قابل تحسین این رقابت ، کار یک گروه برزیلی است.

چکیده ی کانسپت طرح ، طراحی یک گالری سیال و متحرک است که بتواند در طول رودخانه ی تایمز حرکت کند تا بینندگان در سرتاسر این رودخانه بتوانند از این نمایشگاه متحرک بازدید کنند. این طرح توانست جایزه های متعددی، از جمله طرح برگزیده به انتخاب Architectural Association و نیز طرح برتر برای همین مسابقه را به دست آورد.

کل طرح، از دو المان بیضوی در دو انتها شکل کرفته که به عنوان نمادی برای زندگی پر از جنب و جوش انسان امروزی و غیر قابل پیش بینی بودن آن است ( بیضی ها به صورتی غیر محسوس در دو انتها کاملا” تصویر همدیگر قرار دارند )

علاوه بر این، سبکی سازه ی این طرح ، علاوه بر دادن حس سبکی و شفافیت فوق العاده به بینندگان، پرسپکتیو های گوناگئنی را از نمای شهر لندن و رودخانه ی تایمز به بینندگان می دهد، به طوری که انگار سعی شده تا مرز بین فضای درونی و بیرونی از بین برود.

بر روی این نما هم پوسته ای کشیده شده تا هم به عنوان یک جدا کننده ی سطح خارجی کار کند و هم بتوان بر روی آن به عنوان یک سطح برای تبلیغات دیجیتالی بهره مند شد
ساخت‌ ديوارهايي ‌از ‌جنس ‌آب‌

محققان موسسه فناوري ماساچوست ساختمان‌هاي جديدي را طراحي كرده‌اند كه همه ديوارها‌ي آن از جنس آب هستند. اين بناي ديجيتالي به عنوان برترين نوآوري سال انتخاب شده است. اگرچه اين نخستين‌بار است كه ساختماني با اين ويژگي طراحي شده، اما اين دستاورد بزرگ علمي نشان‌دهنده توانايي بالقوه دانش معماري ديجيتال براي ساخت بناهايي است كه از قابليت تغيير برحسب شرايط برخوردارند. يكي از ويژگي‌هاي مهم اين ساختمان، اين است كه مي‌توان اشكال مختلفي را براي آن در نظر گرفت و تصاوير و نقوش مختلفي را در سطح آن به نمايش درآورد.
محققان بر اين باورند كه دستيابي به اين فناوري نشان‌دهنده چگونگي تبديل مايعات به سازه‌هايي است كه مي‌توان از نظر ساختاري در آنها تغييراتي را ايجاد كرد. از گذشته آب به عنوان يكي از متحرك‌ترين و جذاب‌ترين اجزا براي ساخت مكان‌هاي عمومي شهري انتخاب شده بود و از قرن‌ها پيش، مهندسان معماري از كانال، لوله، فواره‌، دريچه‌ها و پمپ‌هاي مخصوصي براي شكل‌دهي و هدايت آن استفاده كرده‌اند، اما امروزه استفاده از فناوري‌هاي ديجيتالي تغييراتي اساسي در اين زمينه به وجود آورده است. براساس روش‌هاي جديد، مانند سنسورهاي مخصوص و شبكه‌هاي رايانه‌اي، امكان كنترل ويژگي‌ها و خصوصيات مايعاتي مانند آب در مقياسي وسيع فراهم شده است. اين نوع ديوارها كه از آن براي ساختمان‌سازي استفاده مي‌شود، به وسيله دريچه‌هاي سلولوئيدي كه آب بسرعت زيادي در آنها جريان دارد از طريق رايانه تحت كنترل قرار مي‌گيرند و با در نظر گرفتن برنامه‌اي مشخص براي آن مي‌توان ويژگي‌هاي اين نوع ديوار را از نظر نوع حركت در واكنش به داده‌هاي دريافتي از سنسورها تغيير داده و حتي تصاوير يا متون مختلفي را در سطح آن به نمايش درآورد. اين ويژگي به مهندسان معمار اين امكان را مي‌دهد تا بتوانند بسياري از ايده‌هاي جديد مطرح در دانش معماري را نيز مورد بررسي قرار دهند.

________________________________________

تالار کنسرت والت دیسنی از معروف ترین تالارهای کنسرت در آمریکا می باشد. این تالار در شهر لس آنجلس واقع است.
این تالار در آوریل سال ۲۰۰۳ با ۲۳۰۰ نفر گنجایش تکمیل شد وبا هزینه ی 274میلیون دلار ومعمار آن فرانک گهری بوده است.

[right]پروژه000/ 200 فوت مربعی که ابتدا به عنوان شرکت در مسابقه طراحی شد ، اما اکنون عناصر بسیاری از زمان مسابقه توسعه داده شده اند که از میان آنها میتوان از شکل و فرم سالن اصلی ، حذف یک سالن مخصوص استراحت و یک هتل نام برد . سالن کنسرت هم اکنون بنا است که در مرکز منطقه ای ساخته شود که شامل یک بلوک مسکونی ، محوطه ای که عمدتاً اختصاص به باغ داده شده و نه تنها از داخل ساختمان بلکه از خیابانهای نزدیک هم قابل دسترسی است . در عین حال پانلهای شیشه ای بزرگ امکان حداکثر دستیابی به امکانات مختلف را می دهد
طرح فعلی مجموعه شامل سالن کنسرت 2400 نفری است که شکل ظاهری و درون آن یک کشتی بزگ را در ذهن تداعی می کند . نمایش گرافیکی و معماری داخلی سالن بگونه ای است که عناصر صوتی و تصویری را به خوبی تلفیق نموده . یک دستگاه ارگ در مرکز منطقه قرار می گیرد و نور طبیعی که از روزنه های سقف و یک پنجره بزرگ در پشت سالن تابیده می شود ، امکان افزایش مدت زمان کنسرتها را به هنگام روز می دهد
.

تناوب نور طبیعی و نور مصنوعی به همراه ساختار سالن اجتماعات که از شیشه های مواجی ساخته شده ، حرکتی موسیقی وار را نشان می دهد که همگی جلوه ای هارمونیک و هماهنگ با محیط شهری اطراف هستند . در عین حال یک پارکینگ شش طبقه با ظرفیت 2500 اتومبیل در قسمت پائین منطقه ساخته شده که از طریق سه خیابان همجوار قابل دسترسی است تا تماشاچیان بتوانند از داخل پارکینگ بوسیله یک پلکان برقی به سالن اجتماعات دسترسی پیدا کنند .
به هر حال گهری از هر گونه تکنیک فنی ، گرافیکی و کامپیوتری که امروزه قابل دسترسی است استفاده کرده است تا این تجربیات مختلف شکل گرفته و بالاترین سطح کیفی حرفه ای را در این رشته به نمایش بگذارد

 

منبع: پارسا کد – نخستین مرجع تخصصی معماری در ایران