مقدمه
مفهوم فضاي سبز
فضاي سبز بر خلاف معنايي كه ممكن است در ذهن ايجاد كند تنها محلي داراي درخت و گياه نيست بلكه نماد سمبلي از تفكرات فرهنگي و اجتماعي يك جامعه است. .مكان ظهور فضاي سبز تنها پاركها را در بر نمي گيرد بلكه باغها،باغچه هاي خصوصي،نوار سبز حاشيه شهر ها و حتي خيابانها و گورستانها را نيز شامل مي شود. همين طور فضاهاي سبز اماكن فرهنگي (كتابخانه ،تاتر،سينما،..)، اماكن مذهبي ،محلي براي انواع بازيها و ورزشهاي مختلف ، محلي براي الهام گرفتن از طبيعت جهت سرودن شعر ،نقاشي ،عكاسي ،… را نيز شامل مي شود.در واقع طراحي سبز يك مفهوم كلي در مبحث طراحي است كه دامنه گسترده اي را شامل مي شود و در اواخر دهه 80 ظهور كرده است.در حقيقت انديشه سبز يك موج بين المللي به طرفداري از موضوعات زيست محيطي است كه از فجايع مختلف انساني مانند نشت راديو اكتيو و مواردي از اين قبيل گرفته شده است.

محوطه سازی در معماری,مقاله در مورد محوطه سازی در معماری,محوطه سازی,تحقیق در مورد محوطه سازی,محوطه سازی و معماری,معماری,دانلود مقاله در مورد محوطه سازی,مفهوم فضاي سبز, رابطه انسان و طبيعت,مباني نظري طراحي سايت, ساختمان هاي درون گرا با حياط مركزي,كالبد شهري و روستایی,اقلیم معتدل و مرطوب,اقلیم گرم و خشك,عنصر آب در منظر و فضای سبز,عنصر گیاه در فضای سبز, تاثير و نقش درختان در فضای سبز و منظر شهري ,معماری منطقه گرم و خشك,
در اين بين روند طراحي فضاي سبز همواره مسئله اي بوده است كه ذهن معماران را به خود مشغول داشته است.گروهي ارزشهاي فلسفي و آزاديخواهي خود را به ميدان طراحي آوردند و نقاشيهاي روي بوم و مجسمه سازي را به قلمرو زمين كشاندند و باز گروهي كه غالب معماران را نيز شامل مي شود هندسه را در كار خود دخيل داده و نيز گروه ديگري با عقايدي بر خواسته از طبيعت. بر اين باورند كه ايده هاي خود را از طبيعت الهام بگيرند و در كار خود از نمونه هاي طبيعت الگو برداري كنند.
به هر حال كيفيت طراحي فضاي سبز چه از معماري ريشه بگيرد و چه كيفيتي ذاتي داشته باشد اين دو مقوله نمي توانند جدا از يكديگر وجود داشته باشند.فضاي سبز اجزاي زنده اي را شامل مي شود كه پيوسته تغيير مي كنند و دوره انتقالي آنان نيز بايد به عنوان عامل مهمي در طراحي در نظر گرفته شود.

برای مشاهده کامل مقاله به ادامه مطلب مراجعه نمائید…


آهنگ زمان ،چرخه حيات ، تاريكي ، روشنايي ،باد و هوا همه بايد در طراحي انعكاس پيدا كنند. تحت فشار قرار دادن گياهان و نگهداري آنها در شرايط غير طبيعي عاقلانه نيست .
توجه به عواملي از قبيل عوارض زمين ،توپوگرافي،پستي ،بلندي،شيب ،لطافت و گاه نيز خشونت ان تيز به طور حتم در طراحي هاي سبز حائز اهميت اند.
لزوم و اهميت محوطه سازي
رابطه انسان و طبيعت
به طور حتم رابطه محكم انسان با طبيعت بر هيچ كس پوشيده نيست.انسان نمي تواند جدايي از طبيعت زندگي كند.نياز مادي و به ويژه روحي او به طبيعت همچون نياز طفل به مادر است.بشر اوليه از همان اغاز بدو زندگي تمامي نيازهاي خود را از محيط پيرامون خود فراهم نموده است و تا به حال كه به پيشرفتهاي زيادي نيز دست پيدا كرده است نيز باز نيازهاي خود را در طبيعت جستجو مي كند.
تلاشهاي انسان در ادوار گذشته مبني بر استفاده صحيح از طبيعت و حفظ خود در مقابل حوادث ناشي از آن نيز باعث شده است كه به تدريج دانش اندوخته خود را بالا برده و در مراحل اوليه توجه به درخت و گياه را در ساخت پناهگاه و يا سرپناههاي اوليه خود مورد نظر داشته باشد . نحوه كاشت درخت و نظم دادن به آن در هر چه بهتر فراهم كردن آسايش خويش باعث شده است كه طي ادوار گذشته گرايشهايي در زمينه شاخه هاي متنوعي از علوم طبيعي و زيست محيطي نيز شكل گيرد و همواره اهميت طراحي فضاي سبز به عنوان يك عامل مهم در طراحي هاي خود از جنبه هاي مختلف چه ساختاريي و چه از جنبه هاي زيبايي آن مورد توجه خود قرار دهند.
فضاي سبز به عنوان يك محيط جذاب و روحبخش
علاوه بر آنچه تا كنون ذكر شده است يكي از مهمترين جنبه هاي طراحي فضاي سبز ايجاد محيط هاي باز شهري و مناسب آب و هوايي و همچنين جاذب مي باشد.به طور يقين تمايل افراد به قرارگيري در محيط هايي با فضاي سبز بيشتر از محيط هاي مصنوعي امروز است .به عنوان مثال وجود فضاي سبز در يك واحد صنفي (فروشگاه،بازار،رستوران،مجتمع تجاري …)به يقين تاثير شگرفي بر روند اقتصادي آن محيط خواهد گذاشت و اين امر بر همگان نيز واضح و آشكار است.
فضاي سبز محيطي براي گذران اوقات فراغت
مطالعات شهري نشان مي دهد با پيدايش كا نونهاي جمعيتي خيلي بزرگ يا كلان شهرها ،نياز هاي فراغتي انسان ديگر مثل گذشته به طور طبيعي و خود به خود ارضا نمي شود.يعني امور ساده اي مثل قدم زدن در قهوه خانه ،نشستن و با ديگران صحبت كردن ،شنيدن صداي آب رود خانه ،گشتي در باغ و نظايري از اينها به طور عادي براي شهروندان در دسترس نيست .اين وضعيت ايجاب ميكند كه اقدام آگاهانه در اين زمينه صورت گيرد.روستايي و يا عشايري نياز به برنامه ريزي فراغت ندارد چرا كه خود زندگي اش گذران فراغت است . آهنگ زندگي ،فضاي كار و نوع فعاليتي كه دارد به طور متعادل آميخته از كار و فراغت است .هر چه ميزان شهرنشيني بالاتر ميرود فاصله بين محل كار و مسكن و همچنين فاصله بين انسان و محيط طبيعي نيز افزايش پيدا مي يابد و ضرورتا موجب تنش و نا آرامي مي شود ،زيرا همه احساس مي كنيم يا كاري اجباري انجام مي دهيم يا در رفت و آمد گرفتار هستيم و در خانه فضاي كافي براي فعاليت آزاد و استراحت و رفع خستگي نداريم .بدين جهت برنامه ريزي براي گذران مناسب فراغت ضرورت مي يابد كه از عهده فرد خارج است و به اقدام آگاهانه و جمعي نياز دارد.
توريسم
يكي از منابع بالفوه در آمد كشورهاي در حال توسعه سود سرشار حاصل از جلب سياح است .بالاخص شهر و يا كشورهايي كه از جنبه هاي خاص(سياحتي ،تاريخي،زيارتي،…)مورد بازديد قرار مي گيرند لزوم و ضرورت وجود فضاهاي جاذب و زيباي شهري را بيشتر آشكار مي سازد.از اين رو حفظ محيطهاي جاذب طبيعي و همچنين طراحي فضاهاي مناسب شهري مي تواند در روند اقتصادي يك جامعه بسيار موثر باشد.
فصل اول
مباني نظري طراحي سايت
با توجه به اهميت طراحي فضاهاي شهري يكسري فاكتورهاي اصلي در طراحي سايت و در واقع نماي شهر حائز اهميت هستند كه همواره به عنوان مبنا و منبعي اصلي در طراحي سايت مد نظر طراحان قرار مي گيرد.
توجه به فاكتور هايي از قبيل ديد پي در پي در سايت،فضاهاي باز و بسته ،محصور و نيمه محصور ،نقاط عطف،پيوندها ،…و همچنين عوامل ديگري از قبيل پيش آمدگي و عقب رفتگي در يك نقطه ،حركت ها و منظر درون و برون مي تواند كمك موثري در طراحيهاي ما داشته باشد.لازم به توضيح است كه در روند طراحي سايت توجه به شرايط محيطي نيز از فاكتورهاي مهم در طراحي به شمار مي آيد. عواملي از قبيل شريانهاي حركتي، موقعيت سايت، عوامل فرهنگي اجتماعي و موارد مشابه همواره از اكتورهاي مهه در طراحي سايت عنوان شده اند.
نظر به اهميت موارد ياد شده در اين اجمال سعي شده است نگاهي كوتاه به بخش مباني نظري طراحي منظر، شده باشد.
الف) انواع فضاهاي بوجود آمده در يك پلاز شهري
1-فضاي بسته
فضاي بسته در اصطلاح نقطه پاياني براي ادامه حركت گامها و چرخها خواهد بود .در خارج اين فضا ارتباطات غير انساني با سرعت زياد در حال رفت و آمد است .ولي مكاني در اين فضاها ندارد ودر داخل آرامش و سكون بر قرار است .اين فضاها در مقابل فضاهايي با شلوغي و ترافيك شهري بوجود مي آيند و مشخصا اين گونه مكانها محصول غائي ترافيك به شمار مي آيند. بدون فضاي بسته ترافيك بدون معني و مفهوم خواهد بود .

2-فضاي نيمه محصور
فضاي محصور و يا فضاي دروني باز به فضايي اطلاق مي شود كه امكان دسترسي آن با فضاي پيرامن خود به صورت آزاد و مسقيم بوده و فضايي با قابليت دسترسي بدور از جريان اصلي رفت و آمدهاست. در اين نوع فضاها همواره باز تاب صداها از نقاط مختلف آرامتر شنيده مي شود و بدور از صداي ترافيك و عواملي از اين دست قرار مي گيرد و البته از نظر موقعيت مكاني امن و در اصطلاح قوي دانسته مي شود.
3-فضاهاي غير واقعي (واهي)
با بر چيدن ديوارهاي يك فضاي بسته كه مي تواند در فرمهاي حائل،آيينه و اين قبيل تبلور كند يك فضاي غير محسوس بوجود مي آيد كه به نظر مي رسد داراي خصوصيت عقب رفتگي مي باشد. به مثابه فردي است كه به جلو مي رود و فضاي پشت سر خود را مي بندد. احساس از فضاي پوشيده و ديوارهاي محصور كننده آن تحقق پيدا نمي كند بلكه اين احساس به صورت رايحه اي در سراسر فضا وجود دارد كه در يك مكان مخصوص در حال پر زدن است. شايد اين دقيق ترين اظهار از اين نيروي بر انگيزنده باشد.
4-تعريف فضا
گاهي اوقات تعجب انگيز خواهد بود كه چگونه ابزاري شكننده و غير قابل دوام نظير يك قطعه سيمي كه از ديواري به ديواري كشيده شده و يا چراغهايي كه بالاي سرمان در چهار ضلع يك چهار وجهي قرار گرفته اند خود ايجاد فضا نموده اند تنها جداره ها نيستند كه مي توانند فضاهايي با تعاريفي متفاوت ايجاد كنند و بعضا شكستن ديوارها و حصارها باعث يكپارچه شدن دو فضا نمي شود.

عوامل مختلفي خود مي توانند تعريف كننده فضا باشند .اختلاف سطح در يك محوطه ،تغيير كف سازي يك منطقه ،نوع ستون گذاري در يك پلان ،تفاوت در رنگ،تغيير بافت و عواملي از اين دست همواره در دستور معماران قرار گرفته است.

 

5-فضاي محصور
در فضاي بسته چشم نسبت به يك حقيقت كاملا محافط شده واكنش نشان مي دهد .اين واكنش ثابت است .در موقعي ما به يك فضاي محصور وارد مي شويم ،هنگام قدم زدن در درون و تا لحظه خروج از فضا ،يعني وقتي كه يك منظر جديد به طور ناگهاني ظاهر مي شود، منظر بدون تغيير باقي مي ماند .حركت در اين گونه فضاها عنصر شاخصي است و اين خاصه نيز از خصوصيات اصلي فضا كه همان محصور شدن از جداره هاي خود مي باشد نشئت مي گيرد.
6-نقاط عطف
نقطه عطف به عنوان يك قلمرو دست ساز با فضاي بسته پيوند دارد وسمبلي عمودي براي تجمع گراييها به شمار مي رود .مجسمه يادبود ،يك ميدان مهم

،ساختماني با جنبه هاي تاريخي و معماري و يا يك برد بزرگ تبليغاتي در شهر مي توانند نقاطي عطف گونه براي اتصال قسمتهاي مختلف شهري باشند. نقاط شهر در شهرها اكثرا بر گرفته شده از خاطرات و تاريخ آن شهرها بوحود مي آيند كه اغلب در مكانهاي ر رفت و آمد و محلهاي داد و ستد مردم قرار مي گيرند كه بعضا بدليل حركت و جنب و جوش زياد در آن مناطق عمكرد واقعي نقطه عطف از آ ن سلب شده و صرفا كالبدي بي اثر وسيله اي براي ثبت خاطرات آثار نويسان مي شود.

7-چشم انداز از فضاي بسته
وقتي كه ما در يك محيط قرار گرفته ايم در واقع تنها احساس هويت با آن محيط نمي تواند به خودي خود وجود داشته باشد ،و همواره توجه به محيطهاي ديگر كه در اطرافمان قرار گرفتهاند نيز به طور نا خوذ آگاه در ما ايجاد مي شود كه معمولا با دست كاري هنرمندانه معماران اين دو كيفيت (داخل و بيرون ) به نمايش گذاشته مي شود و نمايش فضايي از دو ارتباط ايجاد مي شود كه اين همان مسئلهاي است كه تحت عنوان ديدي بصري داخل به بيرون و يا بيرون به داخل مطرح مي شود به عنوان مثال قاب شدن تكه از ساختمان در يك پنجره و يا قرار گيري يك مجسمه در انتهاي ديد يك خيابان از عواملي هستند كه جذابيت را در طراحيهاي محيطي افزايش مي دهند.
8-حركت موجي
همانطور كه مي دانيم روحياتي كه از طرحهاي گوناگون بدست مي ايد متفاوت است . به عنوان مثال استفاده از حركات ارگانيك و يا موجي شكل در يك طرح معماري تنها ايجاد يك خط متحرك و بي هدف نمي باشد . به طور حتم آثار شروع حركت در آن نمايان است و اغلب با انگيزه هايي از قبيل پويايي و معنا بخشي به زندگي و جنب و جوش را نشان مي دهد . همانطور كه خطوط راست و شكسته روحيات خاص خود را دنبال مي كنند.
9-تغيير سطح
دستكاري هنرمندانه در سطوح خود يك بخش وسيعي از هنر منظر سازي است .تغييزات در سطح زمين مي تواند به عنوان نتيجه اي از شيب زمين مستقيما اتفاق بيفتد و يا بازتابي در جواب به نيازهاي برنامه ريزان باشد.هر مكان مرتبه اطلاعي خودش را دارد و انسان ممكن است در روي ،بالاي و يا زير آن باشد.قرار گرفتن در وراي ماخذ اطلاعاتي ايجاد برتري و امتياز مي كند. پايين بودن با احساس صميميت و حفاظت همراه است اين احساسات يك رابطه مستقيم بين مشاهده گر و محيطش بوجود مي آورد. البته دست كاري ماهرانه در سطوح كاربرد هاي عملكردي خاص خودش را نيز پيدا مي كند. به طور مثال فردي ممكن است فضاي نشستن را از فضاي رفت و آمد در يك پارك يا ميدان از هم مجزا بداند. حال اين كار را چه طور انجام دهيم ؟ آيا با تغيير در سطح با بهترين وجه ممكن از بالا و يا پايين بودن فضا، صورت مي پذيرد؟ آيا يك تغيير در نوع پوشش كف مي تواند راه حل ما باشد و يا روش هاي ديگر…؟
10- عمومي و خصوصي
فضاها از جنبه هاي گوناگون مد نظر طراحان قرار مي گيرد. عمومي و يا خصوصي بودن فضا نيز همواره عامل مهمي در طراحيها است .تاكيد در اختلاف كيفيت هاي فضايي دو مكان وابسته به خصوصياتي محيطي اش مي باشد . رنگ ، مقياس ، خصوصيات كيفي ، بافت و مسايلي از اين دست فاكتورهاي مهمي در طراحي فضا با قابليتهاي عمومي و خصوصي مي باشند.
عناصر مهم در طراحي محوطه
1-درخت
از ميان تمام مساعدت هاي طبيعت به منظر شهري مسلما نقش درخت بيش از ساير عوامل است. اين مفهوم كه درخت نيز مانند بناها داراي ساختارهايي هستند كه منجر به ايجاد و در هم تنيدن يك سبك معماري گياهي مي گردند قبلا پذيرفته شده، اما

امروزه درختان در جايگاه صحيح خود به عنوان يك ارگان زنده تلقي مي شوند كه حضور آنها در ميان فضاي سكونتي ، مطبوع است. به اين طريق روابط جديدي ميان ساختار طبيعي و معماري ارگانيك امكان پذير مي باشد. درخت مي تواند خود به عنوان حصاري براي يك فضا در نظر گرفته شود و گاه به عنوان يك عنصر تزييني عمل مي كنند. علاوه بر اين بعضي گياهان كه خاصيت تنيدن را دارند مي توانند علاوه بر عامل زيباييشان پوششي رار در برابر ديد ايجاد كنند ، كه البته مطالعات بافت و نوع ارگانيك هر گياه مي تواند در بهود بهره وري از آن تاثير بيشتري داشته باشد و شناخت فرمهاي گوناگون آنها در بالارونده، آويزان، هندسي يا نامنظم ، براق و يا مخملي … مي تواند در تركيب بهتر آنها با ساختمان مورد نظر ما تاثير بسزايي داشته باشد.

2-حصارها
عملكرد حصارها محصور كردن است . حال اين كه حصار نيز خود مي تواند عامل تفكيك دو فضا از يكدگر باشد. حصار با قدرت تفكيك بالا از لحاظ بصري و يا حصاري با حد كمتر.گاهي اوقات در طرحها لزوم تفكيك دو فضا به دلايل گوناگون اعم از خطر و يا مسايل خاص طراحي بايد جدا بوده در اين ميان استفاده از حصارهايي با قابيت تفكيك بالا و به اصطلاح محكم و بسيار ملموس را ملزم مي شود و گاه بالعكس وجود رشته طنابي نيز كه هنر آراستن آميخته شده باشد اين عمل را انجام مي دهد.
3- نرده
نرده ها اولين وسيله اي هستند كه در درجه نخست در مكانهايي كه بالقوه داراي خطرند براي ايجاد آگاهي بصري نصب مي شوند و در درجه دوم به عنوان يك مرز فيزيكي به شمار مي آيند. نرده متداولترين و ساده ترين نوع آگاهي است . لزوم استفاده از نرده بر همگان واضح است ولي در اين بين استفاده از انواع خاص آنها در طراحي هاو توجه به شرايط محيطي و سازگار با اقليم منطقه از لحاظ روحيات منطقهاي مي تواند در جهت هماهنگي وياعدم هماهنگي با بافت منطقه متفاوت باشد.
4-پله
پله يكي از عناصر رايج و بسيار مورد استفاده در طراحي هاي محوطه است . لزوم بوجود امدن اختلاف سطح در يك سايت و يا توپوگرافي هر كدام وجود پله را ملزم مي سازد.
5-آب
تجربه نشان مي دهد كه آب همواره در اغلب طرحهاي محيطي و شهري خود را به گونهايي نشان داده است .ساخت و طراحي طبيعت هاي مصنوعي با امكانات وتكنولوژي روز بدون استفاده از عنصر آب امكان پذير نمي باشد. شايد هم تلاشها از ابتدا نيز در زمينه ساخت چنين محيطهايي بدليل جاي دادن آب بوده است . چرا كه تاثيري كه ب يا يك جوي آب بر روحيه افراد مي تواند داشته باشد آنچنان قوي و آشكار است كه گاه نسان با قرارگيري در اين گونه محيطها تولدي نو را در خود احساس مي كند.
حال كه تا حدي با بعضي مباني و فاكتورهاي مهم در طراحي محوطه ها آشنا شديم در اينجا به معرفي يك پروژه تجاري با قابليت هاي خاص فضايي مي پردازيم.

الف)معرفي
Name:sony Berlin GMBH
Location:Berlin-Germany
Design:Meinhard von Gerkan
Asistants:Kai voss,Jens kalkbrenner

 

ب)كاربري
مجتمع مذكور با توجه به قرار گيري در يك منطقه خاص شهري از لحاظ كاربري و ارائه طيف هاي مختلف عملكري از قسمتهاي متنوعي تشكيل شده است . از جمله عملكلرد هاي آن مي توان به كاربريهاي تجاري ،تفريحي، مسكوني و اداري و از جمله ريز فضاها به به بخش هاي رستوران، تك مغازه ها، دفاتر،‌ موزه و فضاي دايرهاي مركزي كه شايد بارز ترين خصوصيت آن به عنوان يك مجموعه تجاري باشد و داراي عملكردهاي همچون كافي شاپ ،تبليغات و محلي براي استراحت مي باشد را نام برد.

ج) ايده هاي اصلي طرح
همانطور كه از كانسبپت طرح مشاهده مي شود مهمترين هدف از به كارگيري چنين كانسبپتي براي مجموعه فوق ، ايجاد يك فضاي شهري در دل مجموعه و با شرايط خاص و در عين حال در جهت اصلي اهداف كارفرما كه همان ارائه و معرفي تازه هاي سوني است ، مي باشد. اگر چه سايت مثلثي آن محدوديت هايي يراي طراحي ايجاد مي كند ولي نحوه برخورد خاص معمار مجموعه با سايت و استفاده وي از يك فرم مركزي در دل مثلث كه موجب شده است علاوه بر بوجود آمدن فضاهاي متنوع شهري ، يك فضاي محصور نيز در دل ترافيك شهر ايجاد آورد كه در عين حال خاصيتي عطف گونه به بيل برد بزرگ تبليغاتي سوني را دارد ، نتنها محدوديت هاي سايت را بر طرف كرده بلكه شرايط خاصي از فضا را در داخل مجموعه بوجود آورد است.
توجه به سطوح نيز در اين فضا قابل روئت است. فضاها تنها بر روي سطح افق ديده نشده اند و مي بينيم كه در همان قسمت مركزي طرح، فضاها در ارتفاع نيز طراحي شده اند.و اين باز نشئت از علل عملكردگرايانه داشته و معمار خواسته است با ايجاد سطوح مختلف جمع بيشتري از مردم را در مقابل بيل برد تبليغات جاي دهد.

 

اقلیم سرد و كو هستاني
كليات آب و هوايي اين منطقه به شرح زير مي باشد :

• سرماي شديد در زمستان و هواي معتدل در تابستان

• اختلاف بسيار زياد درجه حرارت هوا بين دماي شب وروز

• بارش برف سنگين

• رطوبت كم هوا

بارش برف در نواحي شمال و شمال غربي منطقه بيش از نواحي جنوب غربي آن است . علي رغم بارندگي فراوان ، رطوبت در اين اقليم كم مي باشد . همچنين سلسله جبال غربي همانند سدي مانع از نفوذ هواي مرطوب مديترانه به داخل فلات ايران مي شوند و رطوبت هوا را تنها در دامنه هاي خود نگاه مي دارند . برخلاف نواحي شمال ايران و سواحل درياي خزر كه غلظت هوا به دليل پستي زمين و بارش زياد است در اقليم سرد ، اين غلظت كمتر بوده و همين امر ميزان استفاده از تهويه طبيعي هوا را كاهش مي دهد .

فرم بنا
برودت بسيار زياد هوا در بخش عمده اي از سال ، در نواحي سرد و كو هستاني باعث شده است تا حداكثر استفاده از تابش آفتاب ، بهره گيري از نوسان روزانه دما ، حفظ حرارتي و جلو گيري از باد سرد زمستاني در فضاهاي مسكوني امري ضروري گردد . لذا فرم بنا در جهت مقابله با سرماي شديد طراحي و اجرا مي شود . در ادامه ، به توضيح خصوصيات كلي فرم بنا در اين اقليم خواهيم پرداخت .

1. ساختمان هاي درون گرا با حياط مركزي
بناهاي سنتي در اقليم سرد مانند نواحي مركزي فلات ايران داراي حياط مركزي بوده و ساير قسمت ها دورتادور اين حياط چيده مي شوند . اتاق هاي واقع در سمت شمال حياط بزرگتر از ساير قسمت ها و تالار يا اتاق اصلي نشيمن خانه نيز در اين سمت حياط واقع شده است تا از تابش مستقيم و حرارت آفتاب در فصل سرد زمستان استفاده كنند . جبهه جنوبي ساختمان به دليل كوتاه و معتدل بودن فصل تابستان كمتر به كار گرفته مي شود . لذا اتاق هاي جنوبي و اتاق هاي شرقي و غربي – در صورت وجود – به عنوان انباري يا فضاهاي خدماتي همچون اتاق خدمه يا سرويس هاي بهداشتي كاربرد دارند .
برخلاف مناطق معتدل و مرطوب سواحل جنوبي درياي خزر ، خانه هاي اين مناطق ، اغلب داراي زير زميني با سقف كوتاه در پائين زمستان نشين هستند كه به علت خنكي هواي آن ، در تابستان براي سكونت و آسايش ساكنان خانه به كار مي رود .

2. استفاده از ايوان و حياط كوچك در بنا
از آنجايي كه در بيشتر روزهاي سال در مناطق كوهستاني سرد ويا بسيار سرد است اكثر فعاليت هاي روزمره در اتاق ها انجام مي پذيرد . لذا ابعاد حياط ها در اين مناطق قدري كوچكتر از نواحي فلات مركزي ايران است .
ساختمان ها در اين اقليم داراي ايوان اند ولي عمق آنها نسبت به ايوان هاي مناطق جنوبي كشور به مراتب كمتر مي باشد و همانند ايوان هاي منطقه خزر ، كاربرد نشيمن ندارند و صرفا جهت حفظ ورودي ها ي بنا از برف و باران استفاده مي شوند .
نكته ديگر پائين بودن كف حياط بناهاي اقليم سرد به اندازه 1 تا 1.5 متر از سطح پياده روهااست تا بتوان آب جاري در نهر ها و جويها را بر باغچه حياط يا آب انبار واقع در زير زمين سوار نمود و از سوي ديگر ، زمين مانند عايق حرارتي اطراف بنا را احاطه كرده ، مانع از تبادل حرارتي بين بنا و محيط پيرامون آن و باعث حفظ حرارت درون ساختمان مي شود .

3. پلان ، فرم بنا و نحوه قرار گيري آن
در حوزه اقليمي سرد و كوهستاني ، بناها داراي پلان و بافت متراكم مي باشند . فرم بنا بايد به گونه اي باشد كه سطح تماس آن را با سرماي خارج كمتر نمايد تا حرارت كمتري از درون به بيرون انتقال يابد . لذا از احجامي نظير مكعب يا مكعب مستطيل استفاده مي نمايند تا نسبت سطح خارجي بنا به حجم داخلي آن كاهش يابد و آن را در حداقل ممكن نگه دارد .

با توجه به شرايط اقليمي منطقه سرد و كوهستاني در ايران به منظور جلوگيري از اتلاف حرارتي و كوران هوا ، بنا ها به صورت متراكم و فشرده و متصل و در كنار هم ساخته مي شوند تا سطح تماس فضاهاي گرم مسكوني با محيط سرد خارج كاهش يابد . همچنين بنا ها طوري كنار هم قرار مي گيرند كه يكديگر را محصور نمايند و فضاهاي شهري تا حد امكان كوچك شوند تا نفوذ جريان باد سرد به داخل فضاهاي شهري كم گردد و تابش حرارت از سطح خارجي ديوارهاي گرم ابنيه به فضاهاي كوچك و محصور شهري ، هواي سرد آنها را تعديل نمايد .

كالبد شهري و روستایی
بافت شهري و روستايي حوزه اقليمي سرد و كوهستاني در جهت مقابله با سرماي شديد شكل گرفته است . ويژگي هاي بافت شهري و روستايي در اين اقليم عبارتند از :
1. بافت متراكم و فشرده
2. فضاهاي كوچك و محصور
3. بهره گيري از جهات آفتاب و زمين ( به عنوان عوامل تعيين كننده ي جهت استقرار و گسترش شهر و روستا و سيماي آنها )

4. معابر باريك به موازات خط تراز زمين
با توجه به شرايط اقليمي منطقه سرد و كوهستاني در ايران به منظور جلوگيري از اتلاف حرارتي و كوران هوا ، بنا ها به صورت متراكم و فشرده و متصل و در كنار هم ساخته مي شوند تا سطح تماس فضاهاي گرم مسكوني با محيط سرد خارج كاهش يابد . همچنين بنا ها طوري كنار هم قرار مي گيرند كه يكديگر را محصور نمايند و فضاهاي شهري تا حد امكان كوچك شوند تا نفوذ جريان باد سرد به داخل فضاهاي شهري كم گردد و تابش حرارت از سطح خارجي ديوارهاي گرم ابنيه به فضاهاي كوچك و محصور شهري ، هواي سرد آنها را تعديل نمايد .

نكته قابل مشاهده ديگر در اين نوع شهرها ، طراحي معابر كم عرض و باريك براي استفاده بهتر از حرارت و جلوگيري از تبادل گرما و سرما است . معمولا در اين نوع اقليم ، مجتمع هاي زيستي در وسط دامنه بلندي ها و رو به جنوب و در داخل زمين يا روي آن به منظور بالا بردن ظرفيت حرارتي ديواره هاي بدنه شمالي و افزايش حجم داخلي نسبت به سطح بيروني ، استقرار مي يابند . در واقع در صورت استقرار روستا در پائين دره اولا خطر سيل خيزي و نابودي روستا وجود خواهد داشت . ثانيا نفوذ هواي سرد سنگين به دره ها باعث افزايش شدت سرما به هنگام شب خواهد شد . ثالثا جبهه شمالي كوه همواره در سايه قرار گرفته و سرد مي باشد در حاليكه روستاها و شهر ها بايد جهت حداكثر استفاده از تابش خورشيد ، رو به دره و در آفتاب بنا گردند . رابعا به علت فزوني ناهمواري هاي زمين و شدت باد در بالاي كوه و دسترسي به منابع آبي و رود خانه ها كه در قسمت پائين ارتفاعات جاري هستند ، استقرار بافت روستايي و شهري بر بالاي كوه صحيح نمي باشد.

1- استفاده از پلانهای ماتراکم و فشرده
2- به حداقل رساندن سطح خارجی در برابر حجم مورد پوشش
3- استفاده از مصالحی با ظرفیت و عایق حرارتی خوب
4- به حداقل رساندن میزان تعویض هوای داخلی و تهویه طبیعی و در نتیجه جلو گیری از ایجاد سوز در راخل و خروج هوای داخل یه خارج از بنا.
ازدياد انعكاس زمين و سطوح بيرون از پنجره هاي مقابل افتاب زمستان.

تابش خورشید که از طریق پنجزه ها وارد می شود ممکن است به صورت مستقیم ، پخش شده و یا انعکاسی از سطوح خارجی باشد . مهمترین این سطوح ، سطح زمین و مصالح اطراف و کنار پنجره ها می باشد .
شكل و نحوه قرارگيري ساختمان به منظور افزايش ميزان
استفاده از خورشيد در زمستان.
دريافت غير مستقيم
تهويه و باد
وزش باد در هرمنطقه نكته اي قابل .اهميت است كه بايستي بر اساس بررسي هايي كه در زمينه تا.ثيرات ان بر ساختمان انجام ميشود و نيز بر مبناي جهت و سرعت باد در ان منطقه د در جهت استفاده بهينه از باد مناسب و كاهش اثرات مخرب باد غالب تدابيري ا نديشيد.
1ـ پايين بردن ساختمان نسبت به سطوح اطراف ان
باعث عبور سهلتر جريان هوا از روي ان ميگردد ودر نتيجه باعث كمتر شدن جريان گردابي در پشت ساختمان و جريان متوقف شده در جلوي ساختمان مي گردد.
2-پله اي كردن وايجاد شيب مصنوعي در سطوحي از ساختمان كه درمسير مستقيم وزش بادمي باشد نيز جريان گردابي را حذف ميكند وجريان متوقف شونده را به حداقل مي رساند .
3-شكل ونحوه قرار گيري ساختمان به منظور كاهش تلاطم باد در زمستان
برگرداندن بنا پشت به باد و استفاده از سطوحي صاف وبدون بازشو در مقابل وزش باد

. ايجادخاكريز و يا حفاظ خاكي يا مانعي در مقابل وزش باد .

فشردگي فرم در پلان و مقطع،اولين قاعده در كم كردن سطح تماس با جريان باد است. جهت قرار گيري نيز به همين اندازه مهم است.پلان (ب)از نظر شكل ابعاد فضا مانند پلان (آ)است با اين وجود چرخش ان به اندازه 45درجه موقعيت سطوح در معرض باد اين پلان را تا حد پلان(ج)افزايش داده.
5-بالا بردن حصاري بلند وطولاني
بالا بردن حفاظي بلند وطولاني كه عمود بر جهت باد باشدهمچنين ايجاد پيش امدگي سايبان در بالاي ساختمان و نيز كشيدن ديواري گرداگرد ساختمان .
يك حصار محكم و استوارمثل ديوار فضايي كوچك نسبتا ارامي درحركت برگشتي باد بوجود مي اورد ولي حصاري كه به ترتيبي داراي خلل وفرج باشد در دراز مدت بهتر عمل خواهد كرد .
6- حفاظت از فضاهاي بيروني از طريق هندسه بنا ازطريق ايجاد نوعي حصار براي بعضي فضاها كه مي بايست جريان هواي كمي در انجا جريان داشته باشد.
7-به طور كلي ساختمانهاي بلند در برابر باد با مشكلات حادي روبرو مي شوند .سرعت طبيعي باد با وزش به بدنه بلند ساختمان با افزايش ارتفاع زياد ميشود وطبقات بالا راتحت تاثير نيروي زيادي قرار ميدهد كه ميتواند نماي ساختمان را از بين ببرد ومستلزم ملاحظاتي براي تقويت ساختمان در برابر بارهاي جانبي است.در سطح زمين، جريان بادهاي نسبتا شديد ،از حركت سريع هواي جانبي
ساختمانكه روبه باد وداراي فشار زياد است، با برخورد با هوايي كه داراي فشار پايين ودر پشت ساختمان جريان دارد به وجود ميايد اگر در زير ساختمان بلند و در سطح زمين فضاي باز مانند راهرو وجود داشته باشد وقتي چفت در خروجي را باز كنيم عبور جريان هوا از ان فضا به قدري سريع خواهد بود كه راه رفتن را مشكل ميكند حتي اگر باد شديد يا ملايم در ان راهرو يا باز نمي شود يا به زور باز مي شود.از مشكلاتي كه باد در سطح زمين به وجود مي اورد مي توان

*****

اقلیم معتدل و مرطوب
– داراب دیبا و شهریار یقینی : ایشان در
مطالعات خود به بررسی معماری بومی گیلان «در چارچوب مطالعه معماری سنتی ایران، بر اساس شرایط محیطی» پرداخته و در ابتدا به بررسی طراحی مسكن در خطه گیلان اشاره نموده و با توجه به موقعیت محیط پیرامون بناهای مسكونی چند تیپ از الگوی مسكن را مورد ارزیابی قرار دادهاند. سپس با بررسی فضاهای داخلی خانههای سنتی گیلان، فضای معماری را به سه دسته تقسیم نمودهاند:
الف- فضاهای بسته شامل اتاقها.
ب- فضاهای نیمه باز شامل ایوانها.
ج- فضاهای باز كه شامل محدوده حیاط پیرامون خانه میباشد كه «اهمیتی به اندازه بقیه خانه دارد». ایشان در بخشی دیگر از مطالعه خود هشت ویژگی كلی معماری روستایی گیلان را برشمرده و در نهایت با بیان مشكلات ساختمانهای امروزی، اشاره مینمایند كه «معماری جدید باید حتماً از مصالح رایج در محل استفاده نماید و محدودیتهای اقلیم را به دقت در نظر گیرد».
معماری منطقه معتدل و مرطوب
به منظور بررسی ساخت و ساز در این اقلیم، منطقه گیلان در نظر گرفته شده است. از این رو در ادامه بحث به تحلیل معماری سنتی این منطقه می‎پردازیم.
اقلیم گیلان این منطقه پرباران‎ترین منطقه شمالی ایران است و دارای رطوبت زیاد و گرمای هوا در تابستان باشد، از این رو «باران مداوم و رطوبت نسبی زیاد، عامل اصلی شكل‎گیری معماری در این سرزمین است».
به منظور بررسی ویژگی‎های معماری بومی این منطقه، این بناها از نظر نوع مصالح ساختمانی و تأثیر باد و نور خورشید بر آنها و چگونگی نسبت به این عوامل و ساختار فضائیشان مورد مطالعه قرار خواهند گرفت.

الف) ساختار فضایی بنا: «شكل‎گیری معماری بومی گیلان بر مبنای مدولهایی از مربع می‎باشد كه به صورت خطی در امتداد شرق- غرب و عمود بر جریان باد» توسعه یافته است، این گونه شكل‎گیری نمونه‎ای از معماری برون‎گرا می‎باشد كه از ویژگی‎های آن، داشتن ارتباط بصری و فیزیكی مستقیم با فضای بیرون خانه، نداشتن حیاط و گسترش در ارتفاع می‎باشد كه ما در معماری بومی گیلان شاهد آن می‎باشیم. قابل ذکر است که بناها در فضاهایی باز سبز «گیاهی» قرار می گیرند
ب) تأثیر جریان هوا و نور خورشید بر بنا:
به منظور جلوگیری از نفوذ باران به داخل ساختمان توسط باد، سقف شیب‎دار تا نزدیكی كف زمین در یك یا دو طرف بنا كه در سمت باد قرار دارد ادامه می‎یابد. همچنین به منظور ممانعت از نفوذ رطوبت از سطح زمین به داخل بنا، سطح آن بالاتر از زمین قرار گرفته و در فضای بین كف و زمین جریان هوا موجب تبخیر رطوبت و تهویه هوا شده وسبب خشك و قابل استفاده شدن كف ساختمان می‎شود.
ج) مصالح ساختمانی: ساقه‎های برنج عناصر اصلی تشكیل دهنده پوشش سقف‎های شیب‎دار هستند. اسكلت بنا و در واقع ایستایی ساختمان از چوب می‎باشد كه از آن در بدنه‎ها نیز استفاده می‎شود و پوشش نهایی آن با خشت است و گل‎اندود می‎شود و از مصالح دیگری همچون سنگ، خشت و سفال نیز در كنار ساختمان‎های تماماً چوبی استفاده شده است. همانگونه كه بیان گردید تمامی مصالح بكار رفته در بنا از مصالح موجود در محل می‎باشد كه موجب كاهش انرژی در حمل و نقل مصالح از نقاط دیگر شده است.

ویژگیهای معماری جدید گیلان:
امروزه دیگر ما شاهد معماری بومی و سنتی در این منطقه نمی‎باشیم و در عوض ساختمان‎هایی با سازه فلزی یا بتنی، پوشش آجری و سقف‎های شیب‎دار با فرمهایی به اصطلاح هنرمندانه با پیروی كوركورانه از معماری بیگانگان و تفكیك فضاهای داخلی تنها به منظور پاسخ به نیازسرپناه خانواده، جایگزین ویژگی‎های پیشین بناها گشته‎اند و همین نكات موجب از دست دادن هویت معماری بومی منطبق با محیط شده‎اند كه یكی از پیامهای اصلی شیوه جدید معماری، بالا بودن هزینه ساخت و افزایش استفاده از انرژی‎های غیر قابل تجدید(و یا فسیلی) به منظور گرمایش و سرمایش است كه علت اصلی آن عدم استفاده از مصالح بومی می‎باشد.
انطباق معماری جدید با معماری بومی گیلان:
شاید ایجاد معماری بومی در حال حاضر از نظر استحكام و دوام و همچنین نیازهای امروزی ساكنین پاسخگو نباشد، اما می‎توان با استفاده صحیح از اصول معماری و عوامل تشكیل‎دهنده آن، مصالح بومی، همچون «چوب و (پیش ساخته نمودن) و اجرا دقیق آن در بنا و اتصالات بهتر، عمر این ساختمانها را افزایش داده تا از این طریق اجرای آن آسانتر و سریعتر صورت گیرد و دیگر به هزینه كمتری به منظور ساخت و تعمیر و نگهداری بنا نیاز باشد». از سوی دیگر، در پوشش بناها، استفاده از « ساقه‎های نباتی» به جای سفال می‏تواند موجب دوام و استحكام بیشتر آنها گردد. تمامی این عوامل می‎تواند در پایداری محیط و همچنین ایجاد ساخت و ساز پایدار مؤثر افتد

در داخل اتاق ها، جهت قرارگيري ساختمان ها با توجه به جهت وزش نسيم هاي دريا تعيين شده اند.
براي حفاظت اتاق ها از باران، ايوانك هاي عريض و سرپوشيده در اطراف اتاق ها ساخته اند. اين فضاها در بسياري از ماه هاي سال براي كار و استراحت و در پاره اي موارد براي نگهداري محصولات كشاورزي مورد استفاده قرار مي گيرند. (اقليم و معماري، مرتضي كسمايي) وحيد قباديان، بالاتر بودن سطح ساختمان از زمين، سقف هاي شيب دار و شكل برون گراي ساختمان را نيز از ديگر ويژگي هاي بناهاي كرانه جنوبي درياي خزر بر مي شمارد. وي درباره نوع مصالح به كار رفته در اين منطقه مي گويد: «به دليل حاصل خيزي و وجود كشتزارهاي وسيع در جلگه ها و جنگل هاي انبوه، در نواحي كوهپايه اي و كوهستاني، مصالح ساختماني در اين كناره، اغلب نباتي است.
مهم ترين ويژگي كرانه جنوبي درياي خزر، رطوبت نسبتا زياد در تمام فصول سال، كم بودن اختلاف درجه حرارت بين شب و روز و پوشش وسيع گياهي است. «استفاده از جريان باد در فضاهاي شهري و ايجاد كوران دو طرفه در داخل ساختمان ها» مهم ترين روش ايجاد سايش نسبي در اين مناطق است. «به منظور استفاده هر چه بيشتر از جريان هوا در فضاهاي شهري و همچنين به دليل فراواني آب و امكان دسترسي به آن در هر منطقه، ساختمان ها در اين نواحي به صورت غير متمركز و پراكنده سازمان دهي شده اند. براي استفاده از كوران هوا و تهويه طبيعي آن، پلان ساختمان ها گسترده و باز و فرم كالبدي آنها بيشتر شكل هاي هندسي طويل و باريك است. براي استفاده بيشتر از وزش باد در ايجاد تهويه طبيعي

در تمام ساخاتماننهای این مناطق بدون استثنا از کوران و تهویه طبیعی استفاره می شود. بطور کلی پلانها گسترده و باز و فرم کالبدی انها بیشتر، شکلهای هندسی طویل و باریک است.
به منظور حداکثر استفاده از وزش باد در ایجاد تهویه طبیعی در داخل اتاقها ، جهت قرار گیری ساختمانها با توجه به وزش نسیم های دریا تعیین شده است . در نقاطی که بادهای شدید و طولانی می وزد قسمتهای رو به باد یاخ تمانها کاملا بسته است . به منظور استفاره هر چه بیشتر از جریان هوا، همچنین به دلیل فراوانی اب و امکان دسترسی به ان در هر نقطه ، ساختمانها به صورت غیر متمرکز و پراکنده در مجموعه سارماندهی شده است.
*****

اقلیم گرم و خشك

از كرانه شمالي تا كرانه درياي جنوبي، فلات وسيعي قرار گرفته است كه آب و
هواي بخش گسترده اي از ايران بزرگ را شكل داده است. «آب و هواي گرم و خشك در تابستان و سرد و خشك در زمستان، بارندگي اندك در طول سال، رطوبت كم هوا، پوشش نازك گياهي، اختلاف بسيار درجه حرارت بين شب و روز و وجود بادهاي توام با گرد و غبار در نواحي كويري و حاشيه آن»، ويژگي هاي عمده آب و هوايي اين منطقه محسوب مي شوند
. معماران سنتي و ساكنين قديمي شهرها و روستاهاي خطه مركزي و شرقي ايران، مناطق مسكوني شان را به صورت بافتي متراكم ايجاد كرده اند تا از سايه ها بيشترين بهره را ببرند. كوچه هاي باريك و نامنظم و بعضا پوشيده با طاق، علاوه بر جلوگيري از تابش مداوم آفتاب بر تن لخت خاك و سر برهنه عابرين، بادهاي تند و غبارآلود كويري را نيز منحرف مي سازد. خانه هاي اين منطقه نيز كه به خانه هاي چهار فصل معروفند، به صورتي كاملا درون گرا و محصور ساخته شده اند. كليه بناهاي ساخته شده در اين منطقه به شكل حياط مركزي احداث شده اند و در اغلب آنها، زيرزمين، ايوان و بادگير از اجزاي فراموش نشدني به شمار مي رو
د
. سمت شمالي حياط كه آفتاب مايل زمستان به آن تابيده و گرم تر از ساير بخش هاي بناست، زمستان نشين محسوب مي شده است و اطاق هاي سمت جنوب كه در سايه قرار دارند و خنك تر از ديگر نقاط ساختمان اند، محل سكونت افراد خانواده در تابستان بوده اند. سرداب يا زيرزمين نيز غالبا در همين بخش از سازه بنا مي شود.
كف بناها از سطح معابر اندكي پايين تر قرار دارد. سازه هاي خشتي نااستوار اين منطقه
به اين شكل مقاومت نسبتا بيشتري در برابر نيروي تخريبي زلزله پيدا مي كند.
. خشت ديرتر از هر ماده ديگر گرم مي شود و شب هنگام نيز ديرتر حرارت خود را به محيط اطراف پس مي دهد
. گذشتگان با افزودن نمك طعام به گل، از رويش گياه بر ديواره هاي بنا جلوگيري مي كردند. اين كار مقاومت سازه در برابر بارندگي، رطوبت و يخ زدگي را نيز افزايش مي دهد. قرار دادن خار و خاشاك بر بالاي ديوارها هم مانع از برخورد مستقيم آب باران بر ديواره هاي گلي مي شود
استفاده از حياط هاي داخلي درخت كاري شده و معطوف ساختن فضاهاي زندگي به اين حياط ها، از عمده ترين ويژگي هاي معماري مناطق گرم و خشك است. حياط هاي داخلي كه شامل درخت، حوض و سطح گياه كاري شده است، يكي از موثرترين عوامل ايجاد رطوبت محسوب مي شوند. اتاق ها كه فقط به اين حياط ها باز مي شوند در برابر با دو طوفان شن كه معمولا در مناطق كويري مي وزد، همچنين در برابر بادهاي سرد زمستاني محافظت مي شوند.»
معماری منطقه گرم و خشك:
در بررسی و مطالعه معماری این نوع اقلیم می‎توان به معماری مسكن بسیاری از شهرهای فلات مركزی ایران اشاره نمود كه دارای معماری درون‎گرا هماهنگ با این نوع اقلیم می‎باشند. در این مبحث به بررسی معماری مسكن یزد كه نمونه‎ای از معماری درون‎گرا می‎باشد، خواهیم پرداخت.
ویژگی‎های اقلیمی این منطقه «خشكی، كم آبی، گرمای شدید در تابستان» به همراه طوفانهای شنی در برخی از مواقع سال و وزش باد در جهات مختلف و همچنین «سرمای شدید در زمستان» می‎باشد.
ویژگیهای معماری بومی یزد:
الف- ساختار فضایی بنا: شاخص اصلی معماری بومی یزد، درون‎گرایی آن می‎باشد. این نوع معماری دارای حیاط مركزی بوده و اتاقها معمولاً در چهار سمت آن واقع شده است و به منظور تهویه فضای داخلی، در گوشه‎ای از بنا بادگیر ساخته می‎شود فرم حیاط‎ها معمولاً به صورت گودال باغچه (در برخی موارد مسطح) می‎باشند
ب- تأثیر جریان هوا و نور خورشید: در اقلیم گرم و خشكی همچون یزد كه دارای طوفانهای شدید همراه با شن و گرمای زیاد در تابستان و سرمای شدید در زمستان است، هماهنگی با طبیعت و شرایط محیطی ضرورت بیشتری پیدا می‎كند، به عنوان نمونه در این اقلیم بایستی فرم پلان فشرده باشد تا سطوح كمتری در مقابل نور خورشید قرار گیرند. همانگونه كه توضیح داده شد به علت تابش شدید نور خورشید در تابستان و سرمای زیاد زمستان، جهت قرارگیری ساختمان در سمت جنوب تا جنوب شرقی میباشد تا بیشترین میزان انرژی را در فصل زمستان دریافت كند. همچنین به منظور استفاده از بادهای مناسب، معماران گذشته از بادگیر استفاده میكردند تا بدین شیوه، جریان هوای مطبوع را به داخل اتاقها انتقال دهند و هوای گرم و آلوده به بیرون فرستاده شود. در واقع بادگیر كار مكش را انجام میداده است، اجرای بادگیر در شهرهای مختلف منطقه گرم و خشك با توجه به اوضاع جوی منطقه و جهت وزش باد متفاوت میباشد به عنوان مثال «در یزد به علت وزش باد در جهات مختلف، بادگیری چهار طرفه ساخته میشود و معمولاً دارای ارتفاع زیادی میباشد». با توجه به مطالب یاد شده، معماری مسكن در یزد به شكلی بوده تا از انرژی قابل تجدید همچون جریان هوا و نور خورشید به طرز كاملاً مناسب و بهینهای استفاده شود كه این امر موجب كاهش استفاده از انرژیهای فسیلی شده و بدین طریق پایداری محیط را تضمین كرده است.
ج- مصالح ساختمانی: مصالح ساختمانی در هر شرایط آب و هوایی به نوعی عمل میكند، به طوری كه در آب و هوای گرم و خشك مورد مطالعه نوع مصالح به كار رفته در میزآنراحتی ساكنان در ساختمان تأثیر زیادی دارد. در این اقلیم مصالح ساختمانی به نحوی باید انتخاب شوند كه در مقابل گرما مقاومت فراوانی داشته و از ظرفیت حرارتی بالایی برخوردار باشند. از جمله مصالحی كه سازندگان بنا از آن استفاده میكنند گل و مشتقات آن است و چنانچه سنگ و یا چوب در بناها به كار برده شوند، آنرا با خاك و گل مخلوط مینمایند چرا كه این نوع مصالح با آب و هوای خشك یزد تطابق دارد. شایان ذكر است كه گل مورد نیاز، از خاك همان محل پس از كودبرداری زمین به دست میآید كه این امر موجب میشود تا با استفاده از مصالح محلی، مصرف انرژی كاهش یابد چرا كه دیگر نیازی به صرف انرژی بیشتر به منظور حمل و نقل مصالح از نقاط دیگر به مكان مورد نظر نمیباشد، همچنین ساخت و ساز در هنگام تولید مصالح، استفاده و دورریزی آن تأثیر سویی بر محیط پیرامون نخواهد داشت. نكته حائز اهمیت دیگر در امر ساخت بنا، ضخامت مصالح به كار برده میشود، ضخامت دیوارها باید به گونهای باشد كه بتواند در مقابل تابش طولانی نور خورشید مقاومت كند، همچنین رنگ مصالح به كار برده شده در بنا بایستی روشن باشد تا بتواند مقدار زیادی از انرژی خورشید را منعكس نماید، رنگ روشن خاك بهترین رنگ مصالح انتخابی در منطقه گرم و خشك است.
ویژگیهای معماری جدید یزد:
متأسفانه در كنار چنین معماری آگاهانهای، شاهد ظهور معماری جدیدی هستیم كه كاملاً با شرایط اقلیمی منطقه متناقض میباشد. خانههای ردیفی كه از بتن، آهن و آجر ساخته شدهاند. با حیاطهایی كه به علت كوتاه بودن دیوارهایشان، از یك سو قادر به ایجاد سایه مناسب نمیباشند و نمیتوانند از بنا، در مقابل وزش باد شدید و نور زیاد خورشید محافظت نمایند و شرایط نامساعدی برای ساكنین بوجود میآورند، از سوی دیگر به كارگیری دیوارها و سقفهای با ضخامت كم كه در مقابل موقعیت خاص این منطقه، هیچگونه مقاومتی ندارد و همچنین استفاده از قیر سیاه رنگ بر روی پشت بامها كه به علت تیرگی رنگ موجب افزایش دما در فصل تابستان و به جهت انتقال حرارت از طریق بام موجب کاهش دما در فصل زمستان در داخل خانه میشود و در نهایت به كارگیری وسائل گرم كننده با مصرف انرژی فسیلی و دستگاههای خنك كنندهای كه به علت دمای نامناسب فضاهای داخلی در فصول مختلف مورد استفاده قرار میگیرند، به طور كلی بایستی بیان نمود كه معماری جدید با شیوه ساخت ناهماهنگ با اقلیم از یك سو موجب عدم آسایش ساكنین و از سوی دیگر با استفاده نامناسب از مصالح و افزایش مصرف انرژی فسیلی معماری پایداری را كه در گذشته وجود داشته، مد نظر قرار نداده است.
یكی از پایه های شكل گیری معماری ایرانی، اقلیم می باشد . كه براین اساس معماری مناطق كویری ، گرم ، مرطوب ، سرد هویت وساختار خود را می یافت و بر كالبد آنها معنا می بخشید . اما در جریان معماری به اصطلاح مدرن كه صرفا به قول نیچه رفتاری گله ای بیش نبود. باعث ازدست رفتن گوهر ناب معماری ایرانی كه در قرنها ممارست به ایدآلهای زمان و مكان دست یافته بودند پس زدیم و خودباخته معماری بدون محتوا گشته ایم . حال پس از تاراج معماری در اندیشه انیم تا با عناوینی چون معماری پایدار ، بهینه سازی و غیره كه خود نیز تقلیدی بیش از دیگران نیست، هویت ازدست رفته را به بناها و شهرهایمان بازگردانیم. ولی به قول حسن فتحی شایسته است . قبل از ایجاد یا ارائه ی راه حل های مكانیكی ابتدا باید راه حل های سنتی درمعماری محلی را ارزیابی كرد: آنگاه این روش ها را پذیرفت یا برای تطبیق با ملزمات مدرن و پیشرفته آنها را اصلاح كرد. .. این فرایند می بایست بر پیشرفت های جدید درعلوم انسانی و فیزیك و نیز علوم همچون فن آوری مصالح ، آیرودینامیك ، هواشناسی و فیزیولوژی مبتنی باشد.
در این مقاله سعی كرده ایم برای بیان ارزشهای اقلیمی معماری ایرانی با ارائه چار چوب نظری ؛ به بررسی معماری سنتی دو اقلیم از چهار اقلیم ایران می پردازیم :
– معماری منطقه معتدل و مرطوب : معماری بومی- روستایی گیلان

– معماری منطقه گرم و خشك: معماری بافت مسكونی یزد
عبدالمجید نورتقانی و روح اله رحیمی كارشناسان ارشد معماری ، دانشكده هنر ومعماری ،دانشگاه شیراز
انسان همواره در طول تاریخ سعی مینماید به منظور ایجاد سرپناهی امن برای سكونت، آنرا با محیط پیرامون خود هماهنگ سازد تا بتواند شرایط مناسبی برای ادامه حیات خویش ایجاد كند و در حقیقت شرایط جغرافیایی، اقلیمی نیز در شكلگیری این فضای زیست، دخالت مستقیمی دارد.
در ایران به علت دارا بودن، چهار اقلیم متفاوت گرم و مرطوب، گرم و خشك، معتدل و مرطوب و سرد، معماریهای متفاوتی (به ویژه در طراحی مسكن بومی) هماهنگ با اقلیم بوجود آمده در چنین فضاهای ساخته شدهای، بكارگیری مصالح بومی كه كمترین تأثیر نامطلوب بر محیط را دارند و همچنین كاهش میزان انرژی مصرفی با استفاده از مصالح محلی، موجب پایداری محیط زیست و افزایش دوام بناها گردیدهاند. از این رو در این مبحث، سعی بر آن است تا بتوانیم معماری بومی ایران را در اقلیمهای متفاوت با توجه به پایداری محیط و صرفهجویی در مصرف انرژی بررسی نموده و معایب معماری جدید در هر اقلیم را از نظر مواردی همچون به كارگیری مصالح ناهماهنگ با شرایط منطقه، طراحی نامناسب بنا، عدم صرفهجویی در مصرف انرژی و تخریب محیط به صورت اجمالی مورد ارزیابی قرار دهیم.

چگونگی برخورد با طبیعت و معماری در آن، واكنشی است كه هر انسانی در نقاط مختلف كره زمین داشته و خواهد داشت و معماری با ارزش باقی مانده از دوران گذشته نشان دهنده فائق آمدن او به صورت كامل یا ناقص بر عواملی همچون مسائل اقلیمی، آب و هوا و … میباشد. از اینجاست كه ما شاهد معماری بومی گوناگونی در كشورهای مختلف جهان همخوان با اقلیم وفرهنگ میباشیم كه ویژگیهای خاص منطقه خود را نشان میدهند. در ایران به علت دارا بودن شرایط گوناگون اقلیم و فرهنگ، ویژگی خاصی دارد و معماریهای متفاوتی هماهنگ با اقلیم در آن به وجود آمده است. لذا به منظور بررسی معماری سنتی هر اقلیم، به ویژه طراحی مسكن بومی، نكاتی را مدنظر قرار دادهایم كه شامل موارد ذیل میباشند:الف- خصوصیات اقلیمی هر منطقه چه تأثیری بر معماری آن منطقه خواهد گذاشت؟
ب- نحوه بكارگیری مصالح بومی و انرژیهای قابل تجدید در معماری هر منطقه با توجه به شرایط اقلیمی به چه صورت میباشد؟
ج- آیا در ساخت و سازهای هر منطقه حفظ محیط زیست و صرفهجویی در مصرف انرژی مورد توجه قرار میگیرد؟
مروری بر ادبیات
به منظور ارائه دیدگاه صاحب نظرانی كه در زمینه بررسی معماری سنتی ایران در ارتباط با میزان انطباق آنها با شرایط اقلیمی و ساخت و ساز پایدار تحقیق كردهاند، گزیدهای از نظرات را انتخاب نمودهایم كه پس از ارائه مطالب، در این بخش در مبحث چارچوب نظری، موضوعات مطرح شده را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.
– داراب دیبا و شهریار یقینی : ایشان در مطالعات خود به بررسی معماری بومی گیلان «در چارچوب مطالعه معماری سنتی ایران، بر اساس شرایط محیطی» پرداخته و در ابتدا به بررسی طراحی مسكن در خطه گیلان اشاره نموده و با توجه به موقعیت محیط پیرامون بناهای مسكونی چند تیپ از الگوی مسكن را مورد ارزیابی قرار دادهاند. سپس با بررسی فضاهای داخلی خانههای سنتی گیلان، فضای معماری را به سه دسته تقسیم نمودهاند:
الف- فضاهای بسته شامل اتاقها.
ب- فضاهای نیمه باز شامل ایوانها.

ج- فضاهای باز كه شامل محدوده حیاط پیرامون خانه میباشد كه «اهمیتی به اندازه بقیه خانه دارد». ایشان در بخشی دیگر از مطالعه خود هشت ویژگی كلی معماری روستایی گیلان را برشمرده و در نهایت با بیان مشكلات ساختمانهای امروزی، اشاره مینمایند كه «معماری جدید باید حتماً از مصالح رایج در محل استفاده نماید و محدودیتهای اقلیم را به دقت در نظر گیرد».
چار چوب نظری
با در نظر گرفتن تحقیقات متعددی كه در زمینه طراحی بنا با توجه به شرایط اقلیمی صورت گرفته بایستی به این نكته اشاره نمود كه در مطالعات انجام شده، مبحث ساخت و ساز پایدار در ارتباط با بناهای سنتی ایران به صورت موضوعی خاص مدنظر قرار نگرفته و همواره به چگونگی ساخت بناهای گذشته در تطابق با شرایط اقلیمی پیرامون آنها در مناطق مختلف پرداخته شده است. در برخی از مطالعات نیز به اهمیت مسئله انرژی در بنا و چگونگی به كارگیری انرژی‎های قابل تجدید و عدم استفاده از انرژی‎های فناپذیر اشاره شده و یا به طور اخص به این نكته پرداخته شده است. از این رو در این تحقیق تمامی نظرات و مطالعات جمع‎آوری شده و در قالب دو اقلیم از چهار اقلیم متفاوت ایران با توجه به نمونه‎های موردی در شهرها، ویژگی‎های معماری سنتی ایران در ارتباط با مقوله پایداری مورد بررسی قرار گرفته است.

استفاده از ناهمواري هاي روي زمين،ساختمان هاي مجاور
و گياهان براي ايجاد سايه در تابستان.
درختان بلند در سمت جنوب جهت سايه اندازي روي ديوار و سقف مناسب مي باشند.
در سمت غرب از گياهان زياد ،بوته ها و پرچين ها استفاده كنيد تا مانعي در
مقابل افتاب بعد از ظهر باشد.

اضافه كردن داربست سايه باني از چند جهت ميتواند مفيد باشد .نه تنها اين سايه
بان روي ديوار سايه مي اندازد بلكه مانع انعكاس نور از سطح زمين به ديوار مي
شود.
4ـگياهان براي سايه در تابستان.
درختان برگ پهن بهترين نوع سايبان هستند.زيرا ساختمان را در تابستان
محافظت ميكند. و در زمستان با از دست دادن برگ هايشان امكان استفاده از
خورشيد را مي دهند.
در طرف جنوب بايد درختان بلند انتخاب شوند. در ختان انبوه و كوتاه قد و
همچنين بوته هاي بلند در قسمت غربي ساختمان مناسب هستند .درختان هميشه
سبز براي ايجاد سايه روي ديوار هاي غربي مي تواند مناسب باشد،خصوصا اگر
جهت باد زمستاني از قسمت غرب و شمال غرب باشد عملكرد اين دو درختان دو
چندان ميشود

استفاده از لوله های اب فشان روی دیوارهای فضای مرکزی
حیاط افتابگیر هوا را گرم کرده و ان را به سوی بالا هدایت می کند در نتبجه هوار خنک برای جایگزینی ان به داخل خانه کشیده می شود.حیاط واقع در سابه با اثر خنک سازی به کمک تبخیر مانند یک مخزن هوای خنک عمل می کتد.

*****
اقلیم گرم و مرطوب
جنوب ايران نيز به دليل مجاورت با دريا بايد تشابه نسبي آب و هوايي با مناطق شمالي داشته باشد. اما فرم ساختمان سازي و فضاهاي شهري در اين منطقه تفاوت هاي آشكاري با كناره شمالي كشور دارد. بافت روستاها همانند روستاها و شهرهاي شمال كشور باز نيستند. اين تراكم در فضاهاي شهري بيشتر ديده مي شود. مسيل هاي بزرگ و اغلب خشك نيز سيماي شهرها را ويژگي منحصر به فردي بخشيده اند. فرم ساختمان ها به صورت حياط مركزي و نيمه درون گراست.
: «به سبب مجاورت با دريا، رطوبت اين كناره بسيار زياد است، ولي به علت قلت بارندگي، خاك جنوب، فاقد پوشش گياهي به جز نخلستان ها و كشتزارهاي محدود است. همچنين خاك اكثر اين نواحي نيز آهكي است و اين موضوع به همراه پوشش اندك گياهي باعث عدم نفوذ آب در زمين مي شود. از همين رو هم هست كه اندك باراني كه در منطقه مي بارد، به سيل بدل مي شود.»

. طاق هاي كاهگلي مسطح، بهترين مكان براي خواب شب ساكنين كناره خليج فارس و درياي عمان است.
-كاهش انعكاس زمين و سطوح بيرون از پنجره هاي رو به
افتاب تابستان.

سطح نا منظم يا خشن بوته كاري به جلوگيري از تابش افتاب كمك مي كند

و باعث انعكاس كمتري حتي از يك سطح گياهي مانند چمن مي شود.

رطوبت ودما
ايجاد فضايي بالايي براي جمع اوري وخروج گرما

امكان بالا رفتن و خروج گرما

بيشترين گشودگي براي جذب باد مؤثر

پلكاني كردن طبقات براي پرهيز از نور مستقيم افتاب استفاده مؤثر از نسيم به عنوان عامل خنك كننده
استفاده از نا همواري هاي روي زمين،ساختمانهاي مجاور و گياهان جهت بهره گيري بيشتر از نسيم تابستان.
سد كردن جريان باد به صورت ممتد

 

 

****
-عنصر گیاه در فضای سبز:
تاثير و نقش درختان در فضای سبز و منظر شهري :
مي‌توان به فضاهاي سبز موجود در شهرها اشاره كرد كه نقش بسزايي در خلق منظر شهري متفاوت دارند.در ميان عناصر طبيعي تاثير‌گذار در منظر شهري، درختان به خاطر ساختار و بافت ويژه‌اي كه دارند اهميتي دو چندان پيدا مي‌كنند.(كارمان،2003،249) در ختان نيزهمانند بناها داراي ساختارهايي هستند كه منجر به ايجاد يك سبك معماري گياهي مي‌گردند. متناسب با تغيير و تحول شهرها در دوره‌هاي مختلف، معيار‌هاي انتخاب در‌ختان نيز دستخوش تغيير شده است.(سيمونيك،2006)از سوي ديگر، اصولاً شهرها با يك نسبت بالايي از فضاي باز روبرو هستند كه هر كدام از آنها وضعيت فيزيكي خاصي را دارند. از جمله‌ي اين فضاها، مي توان به خيابان‌ها، ميادين و فضاهاي اطراف پاركينگ‌ها اشاره كرد كه ملاك انتخاب درخت و پوشش گياهي براي هر‌كدام متفاوت است.( همان) در اين زمينه معمار منظر شهري وظيفه انتخاب گياهان مناسب و سازگار با محيط را بر عهده دارد.(كارمان،2003،81)
در ختان از روي اندازه، شكل، تركيبات رنگيشان و يا تباين با عناصر ديگر و حتي به خاطر بافت يا عطرشان بر‌گزيده ‌مي‌شوند، زمان تشكيل يا افتادن برگها، نوع سايه يا اندازه تاج درخت بر انتخاب آن تاثير دارد. اوضاع زيست محيطي در محيط‌هاي شهري متغيرتر از ديگر محيط‌هاي انسان ساخت است، سايه ساختمان‌ها، وضعيت نور، باد، دما و خاك از محلي به محل ديگر متفاوت است.(آرنولد،1980،50) در بين عوامل اقليمي، نور خورشيد به دليل تأثير مستقيم بر رشد درختان، نقش مهمي در انتخاب محل كاشت درختان دارد. درختان هر جا كه رشد كنند بايد در فصل رويش حداقل 3 تا 4 ساعت نور مستقيم خورشد داشته باشند، بنابراين جهت خيابان‌ با توجه به ارتفاع ساختمان ‌ها و ساعات تابش نور نقش مهمي در تعيين محل كاشت دارد. حتي درختان بايد 10ـ8 فوت از ديوار ساختمانها فاصله داشته باشند تا سايه ‌ساختمانها مانع تابش نور نباشد. (آرنولد،1980،51)
فضا در اطراف خانه‌ها، پارك‌هاي عمومي و زمين‌هاي مدرسه به سهولت يافت مي‌شود، اما دربخش‌هاي پاركينگ و در امتداد خيابان‌ها فضاي كافي در صورتي كه در طول طراحي براي آن فضايي در نظر گرفته شده باشد، در اختيار خواهد بود.(استنفورد،2000،4) فضا براي درختان بايد در سراسر محيط سنگفرش شده پراكنده شود، چنين فضاهايي بايد به حدي بزرگ باشند كه وقتي درختان رشد مي‌كنند، سايه‌ي خود را روي ماشين‌هاي پارك شده بيندازند. محيطي كه با سنگفرش احاطه شده بايد فضايي ميدان مانند به طول 6 پا در كنار خود داشته باشد.(آرنولد،1980،54)
كاشت درختان نابالغ يكي از موثرترين و اقتصادي‌ترين راه‌هاي تلطيف محيط شهري است، جايگزيني درختان جديد به جاي قديمي، كاشت گياهان روي پشت بام، ديوارها، پياده‌روها، باعث ارتقاء محيط زيست شهري و تلطيف محيط مي‌شود.
درختان براي ايجاد تغيير در هويت بصري شهر بايد به اندازه كافي بزرگ و تعدادشان زياد باشد تا قادر به ايجاد جلوه‌ي خاصي در سيماي شهر شود . بهترين مقياس براي تاثير بصري درختان حجم شاخه و برگ آنهاست. كاشت درختان نزديك جداول شكل بهم پيوسته‌اي از شاخه‌ها را ايجاد مي‌كند كه همچون پرده اي سبز و عمودي باعث تقويت فضاي پياده مي‌شود.از اين رو استفاده از درختان كوتاه براي فضاي خيابان مناسب به نظر نمي‌رسد چون فضاي خيابان را قطعه قطعه كرده و نيازهاي توازن براي فضاي شهري را رفع نمي‌كند. اگر درختان خيلي دور از هم قرار گيرند، هردرخت يك ساختار متراكم‌تر با شاخه‌هاي نزديك به زمين ايجاد مي‌كند كه اين فاصله تضاد نور و سايه را ايجاد كرده و باعث تأكيد بر روي درخت منفرد مي‌شود(آرنولد،1980،53)

نتيجه در هر حال يك پياده‌روي شهري (جلوه‌اي از فضاي‌شهري) بدون درخت مثل يك ساختمان بدون سقف است.بنابراين درختان در شهرهاي امروزي وايجاد منظر مناسب شهري نقش بسزايي دارند، حتي اگر فاقد ارزش كاربردي باشند.در حقيقت درختان يك فرصت براي خلق تركيبات بديع شهري با تركيب هنر، مجسمه‌سازي و معماري در توازن و وحدت بصري شهري به دست مي‌دهند.در شهرهاي سيمان زده امروزي كه نگاه آدمي در پس ديوارهاي بلند محصور مانده است،درختان نقش حائل ميان انسان و محيط انساني ساخت را ايفا مي كنند و مفاهيمي چون تاكيد ، تكرار و تضاد و ………را بدون استفاده از ساختارهاي مصنوعي و با تاكيد بر ويژگي هاي طبيعيشان در محيط هاي شهري القا كرده و در نهايت به وحدت بصري شهري امروزي ياري مي رسانند.
انتخاب گیاه برای فضای سبز :
درطراحی فضای سبز و معماری منظر یکی از ارکان اصلی آشنایی با گیاهان متنوع و خصوصیات آنها برای منظورهای خاص میباشد .در ايجاد تنوع گياهي در فضاي سبز شهري همواره محدوديت هاي هوا و اقليم،خشکي باد ، تابش بيش از حد خورشيد و غيره وجود دارد که همين امر باعث کاهش تنوع مي گردد انتخاب گونه هاي جديد در انتخاب و بررسي انواع گونه هاي جديد موارد ذيل ، بايستي مد نظر باشد:
الف) سازگاري گونه معرفي شده با خصوصيات آب و هوائي منطقه اين امر باعث بالا رفتن قدرت رشد، تکثير و در نهايت بقاي گونه مي گردد.
ب)زيبايي و ظاهر آراسته گونه جديد گياه به نحوي که شکل و ظاهر گياه مناسب محل مورد نظر باشد ، که در اين رابطه ديدگاه و نظر کارشناس فضاي سبز از اهميت ويژه اي برخوردار است عدم استفاد ه مناسب از يک گونه گياه در محل مورد نظر، باعث کاهش زيبايي محوطه گرديده ضمن آنکه گاهي ممکن است باعث بروز مشکلاتي گردد به عنوان نمونه چنانچه از گياهان انبوه در حواشي معابر و پياده رو استفاده گردد، باعث کاهش ديد رانندگان و ممانعت از توجه آنها به عابرين پياده که در انتظار عبور از خيابان هستند، مي گردد و همين امر باعث بروز حوادثي مي شود.
ج) خصوصيات فيزيولوژيک و مرفولوژيک گياه گاهي صمغ تانن و ساير اسانس هاي موجود در بخش هاي مختلف انواع گياهان باعث وارد گرديدن لطماتي به اقشار مختلف بخصوص کودکان مي گردد زيرا کودکان از روي کنجکاوي و يا بازيهاي کودکانه در تماس با اين پيکره هاي گياهي بوده و حتي بخشي از برگ و غيره را در طي بازيهاي کودکانه تناول مي نمايند که در آنها ايجاد مسموميت مي نمايد ، لذا توجه به ايمني اقشار مختلف اين موضوع داراي اهميت به سزائي است سالها است که فضای سبز شهری سطح مالامال از درختان صنعتی،جنگلی چون چنار، نارون ، زبان گنجشک گردیده است و سالها است که مهمترین پوشش سطح زمین در پارکها ، مبادین و بلوارها چمن است، حال آنکه مشخص گردیده است که بیشترین آلرژی از طرف گیاهان فوق حادث می گردد و چمن نیز با توجه به وضعیت خشکسالی ها و کمبود آب و همچنین هزینه های بالای نگهداری ، حداقل در پاره ای از مناطق که امکانات و بودجه وسیع و کلان در دسترس نیست ، کاملا از چرخه کشت و فضای سبز خارج گردیده است.لذا ايجاد تنوع اوري ضروري و رويكردي الزامي براي بهبود فضاي زندگي انسان ماشين زده امروزي است.
دربخش گیاهشناسی سایت به صورت جامع به شناخت گونه های گیاهی فضای سبز پرداخته شده است.
در اینجا نیز اجمالاً به تعدادی از گیاهانی که برای طراحی مناسب می باشند اشاره میشود:
درختان مقاوم به گرد و خاک: عرعر-زالزالک-ژینکو-چنار-لیلکی امریکایی-ماگنولیا-بیدمجنون-اقاقیا-داغداغان
گیاهان جاذب پرنده:یاس وحشی –زیتون-زغال اخته – امین الدوله- پیروکانتا- خاس-اسپیره –یاس خوشه ای – انگور زینتی
درختان دارای بافت خشن : عرعر-ماگنولیا-انجیر –خرمالو-نخل زینتی –شاه بلوط هندی
درختان دارای بافت نرم: ابریشم – لیلکی- ابریشم مصری- بید
گیاهان معطر: سرو ناز-برگ بو –گل یخ – سنجد-یاس خوشه ای- اقاقیا-نمدار- پائولونیا-ماگنولیاو…
گیاهان دارای رشد کم: کریپتومریا- زیتون معمولی – ماگنولیا – برگ بو- انجیر – زالزالک- سوفورا
درختان سریع الرشد:سرو نقره ای-عرعر-دم موشی- زیتون تلخ-چنار-سدروس-افرا سیاه-اقاقیا-پائولونیا-توت امریکایی-لاله-ابریشم
گیاهانی که در زمستان جلوه دارند: بید مرجانی- بید فری- فندق- گیلاس- سوزنی برگان مانند سرو کوهی رونده – سرو سیمین – یاسمن زمستانی انواع کاجها و سروها پهن برگان همیشه سبز مانند ماگنولیا تابستانه -آکاسیا- گل یخ
درختان بر گ قرمز: افرای ژاپنی-افرای چناری برگ قرمز- گوجه گل- فندق – زرشک – انجیلی در پاییز- توری در پاییز و …
گیاهان الوان : ارغوان – سیب گل – میموزا – طاووسی – توری- ماگنولیا زمستانه – ماهونیا – پیراکانتا – دوتسیا
درختان مقاوم به سایه:سرخدار- دوگلاس – سکویا – نوئل – ممرز- هدرا – راش – شمشاد خزری
درختان مقاوم به بادهای دریایی و آب شور: کاجها – ایلان – گل ابریشم – زبان گنجشک –توت – صنوبر وسپیدار – اقاقیا – گز
گیاهان مقاوم به سرما:سرو نقره ای- کریپتومریا – چینی – به ژاپنی – ابریشم مصری- ماگنولیا
گیاهان مناسب کاشت در شیبها: ار غوان – سنجد و…
گیاهان مناسب جلوگیری از فرسایش خاک : توسکا قشلاقی- چنار- بید مجنون – اقاقیا – توت امریکایی – سرو نقره ای
درختان آبدوست: چنار – توسکا- بیدمجنون- درخت لاله و…
درختان بادشکن: توت امریکایی – سرو نقره ای – سرو خمره ای- اقاقیا – زالزالک- نمدار- سدروس – گردو
درختان مناسب خاک اهکی:زیتون معمولی – زربین –سروخمره ای – چنار- زبان گنجشک
گیاهان مناسب خاک اسیدی: عرعر- لیلکی امریکایی – توسکا قشلاقی – اقاقیا

انتخاب مصالح :
در هنگام استفاده از مصالح در محوطه سازی پارک ها و باغات نیاز به توجه تکنیکی در این خصوص وجود دارد. مثلا استفاده از کالار سیمان در پارک ها که امروزه رایج شده و بسیاری از جنبه های زیبا شناختی آنها را نابود ساخته است. زیرا سیمان از نظر ساختار بسیار ناپایدار است، هنگامی که اولین برف می بارد بسیار شاداب و پرطراوت به نظر می رسد اما پس از آن کیفیت خود را از دست می دهد. دومین مساله این است که برف سمبل پاکی و عفت است و این درحالی است که سیمان و بتون معنای وحشت و خشونت را به انسان القا می کند. بنابراین از سیمان و بتون می بایست در مکان هایی از پارک که در معرض دید نیستند مورد استفاده قرار گیرد. در مقابل سنگ نشان دهنده استحکام، وحدت و جاودانگی است. سنگ در بسیاری از ادیان مقدس است. مثلا در دین اسلام سنگ سیاهی که در کعبه زائرین ان را می بوسند و معتقدند که از بهشت آمده و در هنگام نزول از آسمان به رنگ سفید بوده اما در اثر گناهانی که بشر مرتکب شده سیاه شده است.

در قدیم دیوار باغها از ملاط ساخته می شدند که بسیار مهربان تر و ملایم تر از سیمان پورتلندی به نظر می رسید. آهک آبی از طریق حرارت دادن گچ و سنگ آهک بمنظور آزاد شدن دی اکسید کربن، بدست می آید. هنگامیکه این مواد دوباره با آب مخلوط شدند و در معرض هوا قرار می گیرند و دوباره با دی اکسد کربن ترکیب شده و به همان حالت شیمیایی اولیه باز می گردد. دی اکسید کربن به استحکام لایه های بیرونی ملاط می افزاید و بهمین دلیل شاید یک قرن بتواند استحکام خود را حفظ کند. این نوع ملاط امروزه از نظرساختمان سازان دور مانده است در صورتیکه هنوز هم می توان از آن در محوطه سازی پارک ها و باغات استفاده کرد.
مثلا امروزه استفاده از آجر و خشت به کلی از مد افتاده تلقی می شود. اما باید بدانیم که دوام این محصول می تواند با توجه به کیفیت آنمناسب باشد. خشت های گلی که شهر باستانی بابل به کار می رفته بوسیله شل دادن به گل مرطوب درست شده است. این بلوک های گلی سپس در مقابل نور آفتاب خشک می شوند و در مکان مناسب مورد استفاده قرار می گرفتند و در ساخت خانه ها کاربرد داشته اند.

حدود 3 هزار سال پیش از میلاد مسیح انسان این مساله را دریافته بود که هنگامی که گل مرطوب خشک شود تبدیل به ماده ای سخت می شود. در آن زمان از گل رس برای ساخت ظروف استفاده می شد. رومی ها مهارت لازم را در ساخت خشت کسب کرده و سپس این هنر را در اختیار مردمان شمال اروپا قراردادند. این خشت ها در قرون وسطی در ساخت دودکش ها و مناره کلیساها مورد استفاده قرار گرفت. البته امکان این نبود که در کوره های آجرپزی ابتدایی این خشت ها در دمای بالایی درست شوند.بعد از 1200 سال پس ازمیلاد مسیح کشورهای سفلی مانند هلند و جنوب انگلستان مبادرت به ساخت این خشت ها ورزیدند. اما در زمان حاضر این خشت ها و در واقع آجر ها به اندازه استاندارد رسیده اند اما در ساخت دیوار باغاها کاربردی ندارند، آجرهای دست ساز از نظر ساختار به گونه ای هستند که هرگز ماشین نمی تواند ان را بسازد؛ آجر های دست ساز را می توان به اندازه مورد نیاز ساخت. این طور به نظر می رسد که آجرهای دست ساز از نظر زیبایی و آذین بندی بهتر از آجرهای کارخانه ای است، البته هزینه دستمزد ساخت آنها از مواد خام بیشتر می شد؛ این مساله هم حل شد و زیبایی حاصله جای خود را به پرداخت هزینه های کلان داد. در دهه سوم قرن بیستم “وینستون چرچیل” به ساخت خشت و آجر و کارگران این حرفه بسیار اهمیت می داد.

سفال هم یکی از مصالح قدیمی است که در امر محوطه سازی باستان اهمیت بسیاری داشته است. سفال همان گل رس است که در دمایی پایین تر از کوره آجرپزی خشک می شود و به رنگ سرخ بسیار زیبایی در می آید و در گذشته بیشتر در ساخت ظرف و ظروف مورد استفاده قرار می گرفت. امروزه بسیاری از کارخانه ها به جای اساتفاده از پلاستیک و بتون استفاده از این ماده را توصیه می کنند. بسیاری از باغهای بر جای مانده از مصر باستان و روم دارای دیوارهای رنگین بوده اند که دلیل آن استفاده از گل رس و سفال بوده است. در زمان برگزاری فستیوال ها برای تزئینات روی دیوارهای پارک ها و باغها می توان از سفال استفاده کرد. هن.ز هم “توسکانی” در ایتالیا در مرکز ساخت سفال قرار دارد.

درخت با ويژگى :
1) زيبايى طبيعى
2) ايجاد فضاهاى خصوصى
3) كاهش شدت نور آفتاب
4) جذب گرد وغبار هوا وتميز كردن آن
5) كنترل وكاهش صدا (درختان انبوه وفشرده )
6) تاثير در وضعيت گرمايى
به عنوان سايبانهاى طبيعى نيز عمل مىكند .
درختان هميشه سبز با تقليل فشار باد بر ساختمان از اتلاف گرماى ساختمان در زمستان جلوگيرى مىكنند . در تابستان نيز با جذب شدن اشعه خورشيد در سطح گياهان و برگ درختان و تبخيرى كه در اين سطوح صورت مىگيرد هواى محيط خنك مىگردد ومهمتر از همه اينكه سايه اى متناسب با فصل ونوع اقليمى كه در آن هستند ايجاد مىنمايند .
بدليل كم بودن زاويه تابش افتاب در صبح وعصر ، درختان بهترين نوع سايبان براىپنجره ها وديوارهاى شرقى ،جنوب شرقى ، جنوب غربى و غربى ساختمانهاى كوتاه يا طبقات پائين ساختمانهاى بلند مىباشند .
4- عنصر آب در منظر و فضای سبز:
آب نما و استخر در باغ‌هاي ايران يكي از ضروري‌ترين عناصر ايجاد باغ بوده است. استخر باغ‌هاي قديمي داراي عمق زياد و چندين فواره بوده‌اند از جمله بزرگترین استخری که برای باغ شاهگلی تبریز در زمان آق قویونلوها و همچنین استخر باغ بزرگ هزار جريب كه در دوره صفويه در اصفهان احداث شد و پانصد فواره داشت.
در ايران باستان آب پيام‌آور روشنايي و پاكي به شمار مي‌رفت و از ارزش زيادي برخوردار بود. شايد به علت اينكه ايران كشوري كم‌آب بوده، اين مايع حياتي بين ايشان قدر و منزلتي والا داشته است. آب در نزد ايرانيان نه تنها براي رفع نيازها مورد استفاده قرار مي‌گرفته، بلكه از لحاظ معنوي و روحي نيز تاثير بسياري داشته است. آب با قابليت‌هاي مختلف خود مانند حيات، تازگي، درخشندگي، پاكيزگي، رونق و رواج روشنايي، سكون و آرامش و تحرك، احساس‌هاي متفاوت در روح و روان انسان گذارده است. به همين دليل همواره در مكان‌هايي كه ساخته دست بشر هستند، به صورت‌هاي مختلف براي خود جا باز كرده است. اين مساله در رابطه با مكان‌هايي مانند پارك يا باغ بيشتر چشمگير است. زيرا عنصر آب به عنوان يكي از زيباترين زمينه‌هاي ديد و يكي از موارد تكميلي فضاي سبز مورد استفاده قرار مي‌گيرد. البته در اين مكان‌ها وجود آب براي پاكيزگي محل و آبياري درختان و گل‌ها يا استفاده براي سرويس‌هاي بهداشتي، ضروري و پراهميت است.
در سده‌هاي گذشته ايرانيان باغ‌ها را بيشتر در زمين‌هاي شيب‌دار احداث مي‌كردند و با ايجاد پلكان در مسير آب، جريان ملايم آب، تند و پر سر و صدا مي‌شد.
اصلي‌ترين عاملي كه همواره به باغ‌هاي ايراني حيات مي‌بخشيد، آب جاري بود كه در چهارباغ‌ها،‌ جويبارها و جوي‌هاي كم‌شيب و مارپيچي به حركت در مي‌آمد و هواي باغ را مطبوع و دلپذير مي‌ساخت. در باغ‌هاي تزييني كه به حوض‌ها مي‌پيوست، جدول ها معمولا با سنگ و آجر ساخته مي‌شد. در كف آب‌نماها و بيشتر جاهايي كه آب در جريان بود، اغلب تخته سنگي با تراش سفيدرنگ يا با طرح‌هاي مختلف كار مي‌گذاشتند كه به موج آب، جلوه زيبايي دهد.
باغ‌هاي قديمي ايران اغلب در مناطق گرم و خشك و كم‌آب ساخته شده‌اند و دليل احداث آنها در چنين مناطقي، وجود چشمه‌هاي طبيعي و يا كاريز است. وسعت هر باغ بستگي به حجم و مقدار آب موجود براي آبياري آن دارد. باغ‌هاي شهرهاي خشك و كويري به علت گرمي هوا در تابستان، همواره اهميت خاصي داشته‌اند كه از آن جمله باغ‌هاي كاشان را مي‌توان نام برد. باغ فين كاشان كه از باغ‌هاي معروف دوره صفويه، زنديه، قاجاريه و هم‌چنين زمان ما است به علت وفور آب چشمه سليماني و حوض و استخر و فواره‌هاي فراوان و درختان كهنسال و عمارت‌هاي تاريخي، همواره جزو معرف ترين و پرجاذبه ترين باغ‌هاي كشور ما بوده است.
در باغ‌هاي ايراني، براي ايجاد محيطي آرام، خنك و پرسايه، چاره‌اي جز احداث جوي‌هاي آب در طول تمام باغ نبوده است و معمولا اين جوي‌ها در تقاطع‌ها به حوضچه تبديل مي‌شدند. آب از جوي‌ها كه اغلب از حوضخانه عمارت باغ آغاز و در فاصله‌هاي منظم با استفاده از شيب طبيعي زمين با تكرار آبشارها به داخل حوضچه‌ها روان مي‌شد.
آب‌نما كه از ضروري‌ترين عناصر ايجاد باغ محسوب مي‌شد، بيشتر در مقابل عمارت باغ احداث مي‌شد و بعد اصلي آن در جهت طول ساختمان و به شكل‌هاي مستطيل، مربع، چند ضلعي و دايره بود. گاهي در داخل عمارت‌هاي باغ‌هاي قديمي نيز آب‌نما ساخته مي‌شد كه در اصطلاح به آن محل، حوضخانه مي‌گفتند. ساكنان باغ در روزهاي گرم تابستان، به ويژه هنگام نيمروز، در كنار آب‌نما به آسايش مي‌پرداختند.
آب و روانشناسي:
انسان مجموعه‌اي است پيچيده از روح و ذهن و جسم. همان‌گونه كه جسم آدمي به غذا نيازمند است، ذهن و روح او نيز طالب عناصري است كه به او آرامش ببخشد. در جامعه شهري كه ساختمان‌هاي بلند و خيابان‌ها و زندگي ماشيني همه جا را احاطه كرده است، جلوه‌هاي زيبايي و هنر، بهترين پناه براي روح خسته و آرامش‌طلب آدمي است.
امروزه در شهرها شاهد عناصري با بافت سخت مثل بتن و … به جاي عناصر طبيعي (پوشش گياهي) هستيم. لذا بايد با به‌كارگيري عناصري كه بافت نرم دارند، گوشه عزلت و زيبايي فراهم كرد تا به روان انسان آرامش بخشيد. اين مكان‌ها مي‌توانند پارك‌ها و باغ‌هاي شهري باشند. آب يكي از اين عناصر به شمار مي‌رود و چه در حالت سكون و چه در حالت حركت نوازش‌دهنده روح انسان است. حركت و موسيقي آب، در جلوه‌گري بيشتر فضاي سبز نقشي در خور توجه دارد. مي‌توان آب را به صورت جويبار و چشمه براي نقاط آرام و بي سر و صدا و به صورت آبشار و فواره‌هاي بزرگ براي نقاط پرازدحام و شلوغ طراحي كرد.
آب و انعكاس:
سطح آب ساكن، با انعكاس نور مانند آينه عمل مي‌كند و پديده هاي اطراف خود را با چرخش 180 درجه نمايش مي‌دهد،‌ هم‌چنين انعكاس پوشش گياهي در آب و تابش نور خورشيد روي گياهان آبزي موجود روي آب، تصوير زيبايي براي بيننده به وجود مي‌آورد. آب در حال حركت نيز منعكس‌كننده امواج نور در فضاست؛ مانند نوري كه از يك جويبار روان روي برگ درختان منعكس مي‌شود.
آب و تاثير آن در كاهش درجه حرارت و افزايش رطوبت:
آب در پارك‌ها و باغ‌ها به هر يك از صور مختلف، خود به نحوي در متعادل كردن درجه حرارت هوا،‌ تامين رطوبت نسبي براي گياهان و ايجاد طراوت، موثر است. مجموعه اين عوامل از يكنواختي و خشكي محيط مي‌كاهد.
طراحي آب در سبك‌هاي مختلف:
جذابيت آب از ديگر عناصر موجود در پارك بيشتر است. آب‌نما عنصري است كه اگر در پارك‌ها خوب و كامل طراحي شود. تركيب مناسبي ايجاد مي‌نمايد و اگر به طور صحيح مورد استفاده قرار نگيرد. باعث ضايع شدن شيوه طراحي خواهد شد. براي احتراز از بروز چنين مشكلاتي بايد با احتياط عمل كرد.آب‌نماها را مي‌توان به دو صورت منظم يا غيرمنظم طراحي كرد.

فواره‌ها:
فواره تنها نمايشي از زيبايي آب نيست، بلكه در روزهاي خشك و گرم تابستان، رطوبت هوا را افزايش مي‌دهد و فضاي دلپذيري فراهم مي‌سازد. خلاف تصور همگان،‌ فواره‌ها الزاما مصرف‌كننده آب نيستند. مي‌توان به وسيله يك پمپ شناور، آب استخر يا حوضچه را به گردش درآورد. فواره‌ها به سه گروه اصلي تقسيم مي‌شوند:
1ـ فواره‌های پرتابی (Spray)
2ـ فواره‌های ریزشی (Spill)
3ـ فواره‌های جهنده (Splash)
در مناطقي كه در معرض وزش باد قرار دارند، استفاده از فواره‌هاي كوتاه و نيرومند مناسب‌تر است. ارتفاع فواره‌ها نبايد بيش از فاصله منبع فواره تا لبه استخر باشد. بر پايه يك قانون تجربي، قطر استخر يا حوضچه آب، بايد دست كم دو برابر ارتفاع آب فواره باشد. اگر سر فواره‌ها پايين‌تر از سطح آب تعبيه شود، زيبايي بيشتري دارد. مگر اينكه از اشكال و مجسمه‌هاي خاصي براي ايجاد فواره استفاده شود.
براي نمايش فواره‌ها در شب از چراغ‌هايي در زير محل ريزش آب استفاده مي‌كنند كه بايستي با اصول نورپردازي در آب مطابقت داشته باشد. تابش نور از پايين به بالا و تنظيم ميزان آن، باعث انعكاس حركات آب در محوطه اطراف و روي شاخ و برگ گياهان مي‌شود و زيبايي خاصي به محيط مي‌بخشد. در صورت وجود گياهان آبزي يا ماهي در استخر، بايد در نصب فواره‌ها دقت شود. براي نيلوفرهاي آبي تلاطم سنگين آب
مضر خواهد بود. اما اكسيژن فراوان حاصل از آب فواره‌هاي بلند براي ماهي‌ها مفيد و مطلوب است

 

منبع: پارسا کد – نخستین مرجع تخصصی معماری در ایران