نقشه برداري زميني و زيرزميني 55 صفحه + 40 اسلاید – پروژه نقشه برداری معماری
نقشه برداري زير زميني:
نقشه برداري زير زميني كه در غرب آن را با كلمه لاتين UNDER ground surveying ميشناسند، شاخه اي از رشته مهندسي نقشه برداري است كه شامل طراحي تونل، عملياتهاي اجرا و هدايت ، حفاري و بلاخره برداشت فضاهاي موجود طبيعي و مصنوعي زير زمين به منظور تهيه نقشه از آنها با توجه به شرايط خاص نقشه برداري در زير زمين مي باشد. در اهميت نقشه برداري و پيشرفتهاي آن مي توان به ايجاد تونل زميني در زير دريايي دانش كه ارتباط بين پاريس و لندن را بر قرار كند اشاره كرد.
در کل منظور از نقشه برداری زیر زمینی کلیه عملیات و محاسبات نقشه برداریست که برای تعیین موقعیت و حدود و مشخصات عوارض در زیر سطح زمین به کار می روند.عوارضی که موضوع این برداشت قرار می گیرند عبارتند از : چاه ها ، دالان ها یا راهروهای زیرزمینی – غارهای زیرزمینی که ممکن است به صورت انبار یا پناهگاه مورد استفاده قرار گیرند – تونل ها- معادن و منابع زیرزمینی و غیره. برای دسترسی به منابع در معدن غالباً باید به وسیله چاه ها و راهروها از سطح زمین به محل آن ها دست یافت. برای عبور کابل های برق و آبرسانی نیز از راهروهای زیرزمینی استفاده می شود.
برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه نمائید……
نقشه برداري زير زميني شامل موارد زير مي باشد:
1-. طراحي (deign) در مرحله شروع پروژه
2-اجراي عمليات حفاري (unearth control) هدايت تونل را بر عهده دارد.
3-تهيه نقشه برداري از زير زمين
اصطلاحات نقشه برداري زير زميني:
1- زير زمين (UNDER ground): در اصطلاح عام به عوارض قابل دسترسي و يا طبيعي در داخل زمين مي گويند.
2-معدن (MINE): مجموعه تاسيسات زميني و دانالهاي زير زمين كه به منظور هدف خاصي احداث شده را معدن گويند. اصطلاحا به محل تجمع مواد معدني نيز معدن مي گويند.
3-گالري( Gallery ): به دانالهاي افقي زير زميني كه از يك طرف به منظور خاصي مسدود است و خود يكي از راههاي ورود به زير زمين به شمار مي رود گالري مي گويند كه به سه نوع (اكتشافي، آماده سازي، اصلي و فرعي )وجود دارد.
4- تونل (tunnel ): دالان عبوري عريضي است كه از دو طرف باز مي شود و به انواع (افقي، مايل، مارپيچ، موجود مي باشد.
5- چاه (shaft): گالري قائمي كه از راههاي ورود به زير زمين به شمار مي رود و مقطع آن ممكن است دايره كه در اروپا و آسيا مرسوم است )و يا مستطيل كه در آمريكا مرسوم است باشد.
6- رمپ (Ramp):رمپ يا شيب گذر، تونل شيب داري است كه براي اتصال بين طبقات مختلف معدن به كار مي رود اصطلاحا به آن بالارو يا پايين رو (دوبل ) نيز مي گويند.
7- گمانه (soundage): عبارت است از چاه كم قطر و عميقي كه براي نمونه برداري از لايه هاي زمين و جهت دادن به امتداد حفاري از آن استفاده مي شود و در نوع (اكتشافي، و راهنما) موجود مي باشد.
8- حفاري: پيشروي در امر گود برداري زير زمين كه به وسيله ماشينهاي حفاري و يا اكتشافي انجام مي شود را گويند.
شرايط خاص نقشه برداري در زير زمين:
1- تاريكي و عدم نور كافي و محدوديت در استفاده از وسايل روشنايي براي معادني كه گازهاي اشتعالزا توليد مي كنند.
2- محدوديت فضا و در نتيجه محدود شدن كنترلهاي نقشه برداري و كم شدن درجه آزادي و دقت كار
3- امكان تخريب و ريزش تونل در صورت عدم پوسته گيري در زير زمين
4- امكان سقوط در چاه و يا فرو رفتن در زمينهاي سست
5- وجود گازهاي خفه كننده ناشي از مواد معدني
6- ورود آبهاي سطح الارضي به زيرزمين
7- اختلالات مغناطيسي ناشي از مواد آهني در زير زمين و مشكلات كار با قطب نما
8- وجود جريانات هوا در داخل تونل و به هم زدن تعادل شاقولهاي آويزان در تونل
9- تكانها و لرزشهاي زير زميني ناشي از عمليات حفاري ( آتش كاري) و مشكل به هم خوردن تراز دستگاههاي نقشه برداري
و جا به جا شدن ايستگاهها
10- كار نكردن دستگاههاي مخابراتي مثل بي سيم و موبايل و همچنين گيرنده هاي GPS در زير زمين
11- سختي كار
روشهاي كلي نقشه برداري زير زميني:
1- روشهاي نقشه برداري زميني و ژئودزي كه در 90 درصد پروژه ها از اين روش استفاده مي شود.
2- روشهاي فتوگرامتري( برد كوتاه ) كه در مقطع برداري و كارهاي دقيق از آن استفاده مي شود.
3- روشهاي هيدروگرافي: براي معادن و تونلهاي آبي كه امكان نقشه برداري زميني وجود ندارد.
هماهنگی بین برداشت های زیرزمینی و نقشه برداری سطحی
نقشه برداری در روی زمین یا نقشه برداری سطحی از امکانات زیادی برخوردار است که در زیرزمین وجود ندارد. بنابراین پس از آماده شدن طرح ، باید مختصات نقاط دهانه تونل ها ، راهروها و چاه ها را نسبت به شبکه ای از نقاط کنترل مسطحاتی و ارتفاعی در سطح زمین مشخص نمود. یعنی قبل از اقدام به عملیات در زیرزمین یک نقشه برداری سطحی در حوزه عملیات لازم است و این نقشه برداری سطحی باید شامل نقاط ارتفاعی نیز باشد.
تشکیل شبکه نقاط کنترل سطحی (مسطحاتی و ارتفاعی به همان روش هایی که در برداشت دیدیم (مثلث بندی ، پیمایش و به خصوص از روش های شبیه به آنچه در تقویت طول پایه دیدیم) استفاده می گردد.
برداشت در زیرزمین
منطقه عمل را در زیرزمین معمولاً راهروهای کم عرض – چاه های قائم یا مایل – تونل ها و بلاخره مراکز فعال معدن تشکیل میدهند که معمولاً کم وسعت بوده و وجود ماشین آلات – کابل ها – جریان آب و غیره این محدودیت را زیاد می کند به طوریکه به هیچ وحه نمی توان برای تشکیل کانواهای مسطحاتی یا ارتفاعی از یک مثلث بندی خوب استفاده کرد و معمولاً باید از پیمایش استفاده کنیم.
در نقشه برداری زیرزمینی با 3 نوع اندازه گیری : فاصله ، زاویه و اختلاف ارتفاع سرو کار داریم و محدود بودن دید و کوتاه بودن پهلوهای پیمایش ما را مجبور می کند تا در اندازه گیری ها به دنبال دقت خیلی زیادی برویم و از پیمایش های دقیق و سانتراژهای اجباری استفاده کنیم. به خصوص مسئله توجیه و انتقال امتداد از سطح به عمق یا برتصویر خیلی اهمیت پیدا می کند.
علامت گذاری و میخ کوبی
به واسطه مشکلات بالا و آمد و رفت و حمل مواد ، معمولاً نمی توان از میخ کوبی در کف استفاده کرد و معمولاً باید از میخ های سقفی و دیواری استفاده شود.
اندازه گیری فاصله
برای اندازه گیری فاصله از دو طریق مستقیم و غیرمستقیم استفاده می شود. مترهای معمولی برای کار در زیرزمین مناسب نیستند و امروزه به جای آن ها از فولادهای مخصوص ( فولاد سوئدی ) استفاده می شود که ضد زنگ بوده و روی نوار را با لعاب پلاستیکی سفید یا ورنی پوشانده اند و گذشته از دوام از نظر الکتریکی نیز عایق است.
در پیمایش های دقیق ، کانواهای اصلی ممکن است از مفتول انوار نیز استفاده گردد.
مسیر گالری ها ( دالان های افقی) معمولاً شیب دار و گاهی با عوارض همراه است. در این صورت ، اندازه گیری فاصله با مترکشی افقی همراه شاغول انجام می گیرد و یا چنانچه شیب گالری نسبتاً منظم باشد مترکشی را در امتداد شیب زمین انجام داده و از نظر تبدیل به افق تصحیح می کنیم. این طریقه به خصوص وقتی از میخ های سقفی و دیواری استفاده شده باشد ، جالب خواهد بود. چون فاصله ها غالباً کوتاهند از استادیمتری نیز می توان استفاده کرد و با توجه کافی می توان به دقتی در حدود 1:5000 نیز رسید ولی به علت کوتاهی فاصله ها طریقه های غیرمستقیم دیگر معمول نیستند.
وسايل طول يابي در زير زمين:
1- قرماي معمولي كه مرغوبترين آنها تر و ايشتباخ آلماني مي باشند.
2- مفتولهاي مدرج آويزان و (تراز ياب با تئودوليت ) و شاقولهاي چاه
3- طول يابهاي الكترونيكي (EDM) و وسايل جانبي مخصوص آنها براي كار در زير زمين
اندازه گیری ارتفاع
تعیین ارتفاع در برداشت ها و عملیات زیرزمینی اهمیتی بسیار اساسی دارد و باید از دقت زیادی برخوردار باشد زیرا کمترین اشتباهی در تعیین ارتفاع نتیجه نامطلوبی ببار خواهد آورد نمونه آن را می توان در هدایت گالری هایی مجسم نمود که چاه هایی به فاصله چند کیلومتر را به هم وصل می کند.
در بسیاری از دالان های زیرزمینی شیب با مقاومت ثابت طوری حسای شده که بتوان از حرکت چهارچرخه های پر برای بالا کشیدن چهارچرخه های خالی استفاده کرد و پیاده کردن چنین شیب های دقیقی به عهده نقشه بردار است.
مطالعات ژئوفیزیک و نیز اکتشاف در زیر زمین نیز به ترازیابی های بسیار دقیق احتیاج دارد.به عنوان نمونه از منابع نفتی نام می بریم که غالباً به واسطه فشار خیلی زیادی که دارند حتی از اعماق چندین کیلومتر می توانند باعث بر آمدگی تدریجی زمین بشوند و بنابراین با ترازیابی های بسیار دقیق ، در فاصله زمان های مرتب می توان به اکتشاف این منابع کمک کرد و یا از حرکات تدریجی و خفیف زمین برای شناسایی لایه های زیرین ، از نظر زمین شناسی یا ژئوفیزیک کمک گرفت. به همین جهت روش ها و وسایل دقیق برای تعیین ارتفاع بلافاصله در برداشت های زیرزمینی و اکتشاف ها مورد استفاده قرار می گیرند و مسئله هدایت مسیر و ارتباط بین گالری ها و نظم کار در عملیات زیرزمینی اهمیت بسیاری دارد.
موضوع تعیین ارتفاع در سه حالت مختلف زیر پیش می آید:
– چاه های قائم
– چاه های مایل
– در شیب های کمتر مثل مسیر گالری ها – تونل ها و در محوطه های معدنی
وسايل اندازه گيري زاويه در زير زمين:
1- تئودوليت معمولي
2- تئودوليتهاي آويزان
3- تئودليتهاي ليزري
4- ژيروتئودوليتها
وسايل تراز يابي در زير زمين:
تفاوت دوربين هاي ترازياب در زير زمين در اين است كه اين دوربين ها در برابر سرما، گرما، گرد و غبار، ضربه و…. مقاوم بوده و از دقت بيشتري برخوردارند. اين دوربين ها در فواصل كوتاه نيز مي توانند اندازه گيري كنند.
ترازیابی
برای ترازیابی در زیر زمین از روش های زیر استفاده می گردد:
1- به وسیله نوارها و کابل ها
ممکن است به طول چند صد متر یا کیلومتر به دور قرقره های پیچیده شده باشد و همراه شاغولی به وزن 15-20 کیلوگرم به کار می رود و سرعت باز شدن آن قابل کنترل است. با استفاده از روش های مخصوص مثل روش firminy می توان طول نوار را تحت همان شرایطی تعیین نمود که نوار تحت نیروی وزنه و وزن خود کشیده شود و با این شرایط می توان به دقتی در حدود 1:20000 نیز رسید.گاهی از طناب های مخصوص استخراج برای تعیین ارتفاع استفاده می شود و اثر وزن جعبه ی حمل مواد را روی آن تصحیح می کنند و به این ترتیب می توان به دقت حدود 1:500 رسید.
2- استفاده از تراز آبی
تراز آبی طریقه قدیمی استفاده از خاصیت لوله های به هم پیوسته است که دقت آن معمولاً کم است . برای زیاد کردن دقت می توان از یک وسیله میکرومتری استفاده کرد که سوزنی در زیر سطح آب قرار گرفته و به کمک پیچی در انتهایش بالا و پایین می رود تا تصویر نوک سوزن بر خودش منطبق دیده شود.
3- ترازیابی مستقیم
در برداشت های دقیق غالباً از ترازیاب استفاده می شود. برای روشن کردن درجات میر یک چراغ دستی به صورت نورافکن بر روی دوربین نصب می شود و گاهی برای رتیکول نیز یک دوره رادیواکتیو بی ضرر در نظر گرفته شده تا قابل رویت باشد.
خصوصيات شاخص در زير زمين:
1- كوتاه باشد در حد يك و نيم تا سه متر كه به صورت كشوئي ارتفاع آن تغيير مي كند.
2- سطح آن روشن باشد تا بتوان در تاريكي از آن استفاده كرد.
3- تقسيم بندي آن طوري باشد كه بتوان سريع و راحت قرائت كرد و یک طرف آن تقسیمات و طرف دیگر آن اعداد نوشته شده اند.
انواع شاخص در زير زمين:
1- شاخصهاي منعكس كننده
2- شاخصهاي شفاف يا شيشه اي
3- شاخصهاي قابل آويزان
مراحل طراحي پروژه هاي زير زميني:
1-. اكتشاف مقدماتي (مطالعه اوليه(
– براي پروژه هاي معدني بوسيله سطحي و نيمه عميق.
– براي پروژه هاي عمراني بوسيله گمانه زني و تشخيص جنس لايه هاي زميني
2- ايجاد شبكه ژئودتيك در منطقه مورد نياز :
– نقاط، تمام منطقه مورد نظر را بپوشاند
– شكل هندسي متناسب باشد. يعني شبكه، استحكام كافي داشته باشد.
– مختصاتها با دقت بسيار زياد محاسبه شوند.
3- تهيه نقشه هاي مورد نياز جهت طراحي تونل
4- طراحي پروژه مورد نظر
طراحي اجراي عمليات حفاري:
1- پياده كردن دقيق نقاط دهانه و چاهها و مشخص كردن سينه كار و ابعاد مقطع حفاري در محل اين نقاط بوسيله
2- روشهاي دقيق از جمله تقاطع.
3- هدايت چند متر اوليه حفاري (تراشه تونل ) بوسيله جهت يابي مغناطيسي و تئودوليت
4- انتقال حداقل 2 نقطه كنترل مسطحاتي و ارتفاعي به داخل تونل
4- كنترل توام راستا و شيب تونل در ادامه حفاري بوسيله نقاط كنترل و دستگاههاي نقشه برداري بوسيله مشخص كردن سينه هاي كار
5- كنترل مقطع تونل در فواصل مشخصي از نقاط زير زمين.
طراحي كلي تهيه نقشه از زير زمين:
1- شناسايي نقاط ثابت شبكه هاي ژئودتيك روي زمين نزديك به دهانه تونلها و چاهها راههاي ورود به زير زمين
2- پياده كردن نقطه دهانه تونل به روش تقاطع و تعيين دقت مختصات آن از مختصات نقاط ثابت شبكه
3- انتخاب نقاط تحت الارضي تونلها و گالريها در محلهاي مناسب (نقاط اصلي و رفرانس سقفي يا كفي)
4- انجام پيمايش جهت انتقال مختصات از نقاط ثابت سطح الارضي به نقاط (ايستگاههاي ) تحت الارض.
5- انجام تراز يابي نقاط تحت الارضي جهت تهيه پروفيلهاي طولي كف و سقف و يا انجام برداشت هاي مربوط به مقطع برداري و تهيه مقطع تونل
6- انجام برداشتهاي لازم از ايستگاههاي زير زميني جهت تهيه نقشه هاي مورد درخواست از زير زمين.
ايستگاه گذاري در زير زمين:
بايد بيشتر دقت كرد كه در زير زمين ايستگاه گذاري هدف دار بوده و دو ايستگاه به هم ديگر ديد داشته و ايستگاه گذاري در محلهاي مستحكم و بدون حركت قرار گيرد. ايستگاه گذاري طوري باشد كه زواياي پيمايش زير زمين به 180درجه نزديك نشود. به علت زياد بودن خطاي انكسار نور روي محور تونل (Center Line ) حتي الامكان نقاط در كناره هاي تونل انتخاب شود. در نظر گرفتن اين نكته ضروري است كه امكان استقرار دوربين در ايستگاه وجود داشته باشد. همچنين موانع ديد را بايد در نظر داشت تا امكان برداشت جزئيات به راحتي ميسر باشد. انواع ايستگاه در زير زمين عبارت است از:
ايستگاه سقفي، ايستگاه كفي، ايستگاه ديواري و كشوئي.
انواع تونل عبارتند از:
1- تونل راههاي بين شهري
2- تونلهاي راه آهن هاي بين شهري
3- تونلهاي راه آهن هاي شهري (مترو)
4- تونلهاي معادن
5- تونلهاي سد سازي و نيروگاهها
6- تونلهاي طبيعي (غارها ) و قناتها و تونلهاي انتقال نيرو
خصوصيات وسايل و تجهيزات نقشه برداري زير زمين:
اين وسايل بايد سبك، كم حجم، دقيق، داراي نور داخلي، امكان سانتراژ از ايستگاه سقفي، ساده و مقاوم در برابر رطوبت، تغييرات ها، گرد و غبار و ضربه باشند.
تارگتها در زير زمين:
از مهمترين تارگتها در زير زمين شاقولها هستند كه كاربردهاي بسيار زيادي داشته و به انواع زير تقسيم مي شوند:
شاقول ساده، شاقول زنجيره اي، شاقول چاه، شاقول اپنيكي وليزري.
نكاتي در مورد بكارگيري شاقول در چاه:
!- آزاد بودن شاقول چاه: براي كنترل آزاد بودن شاقول در چاه حلقه اي را در داخل سيم شاقول كرده و از بالا به طرف پايين رها مي كنيم اگر اين حلقه به ته چاه رسيد شاقول آزاد مي باشد و سيم آن در جايي درگير نيست
2- با اين كه دوره ی اندازه گيري شده را با توجه به دوره هاي محاسبه شده براي ارتفاع آن چاه مقايسه كنيم. بايستي اين دو مقدار تقريبا با هم برابر باشند.
3- در اثر جريانات هوا و طولاني بودن طول سيم نوسانات پاندولي در شاقول ايجاد مي شود كه براي برقراري تعادل آن نياز به دقت بسياري است. براي برقرار كردن تعادل سريع از شبكه نفت يا روغن سوخته طوري استفاده مي كنيم كه شاقول در اين شبكه قرار گيرد.
4- در نظر گرفتن انحراف شاقول از خط يا امتداد شاقول با توجه به نيروهاي گريز از مركز و نيروي گريدليس.
وسايل حفاري در زير زمين:
با توجه به اين كه سه روش براي حفاري در زير زمين مرسوم است، براي هريك وسايل و تجهيزات خاصي به كار مي روند. اين روشها عبارتند از:
. روش انفجاري 2. ماشين حفاري 3. ماشين آلات ساختماني
نقشه برداري مسطح
در نقشه برداري از مناطق کوچک، اثر کرويت زمين تقريباً ناچيز است و مي توان زمين را در منطقه کوچکي مسطح در نظر گرفت و به عبارت ديگر سطوح تراز که بر امتداد شاقول عمود هستند موازي هم بوده در صورتيکه حقيقتاً با فرض زمين کروي امتداد شاقول در نقاط مختلف موازي نبوده و از مرکز زمين مي گذرند. در مواقعي که زمين را مسطح فرض کنيم روش نقشه برداري ،مسطحه( Plane Survey) ناميده مي شود اين فرضيه ماداميکه سطح منطقه مورد نظر از چند صد کيلومتر مربع تجاوز نکند قابل قبول است.
نقشه برداري مسطح براي کارهاي مهندسي – معماري – شهرسازي – باستانشناسي – کارهاي ثبت و املاکي – تجاري – اکتشافي مورد استفاده است. و تنها در زمينه کارهاي مهندسي و معماري هميشه مورد استفاده مهندسين و معماران به منظور بررسي طرح – اجرا – نظارت مورد استفاده است.
نقشه برداري مسطح که آن را نقشه برداری نیز می نامند، در خدمت مهندسين معمار و شهرساز شامل مراحل زير است:
-برداشت نقشه کلي به منظور مطالعات اوليه
-برداشت نقشه دقيق براي تهيه طرح و اجرا
-پياده کردن طرح و پروژه
-کنترل پروژه ضمن اجرا
-کنترل نهايي و تحويل کار
مساحي Geodetic Surveying
مساحي يا نقشه برداري ژئودزي معمولاً به طريقه يا روشي اطلاق مي شود که براي تهيه نقشه هاي دقيق از يک منطقه بسيار وسيع نظير يک کشور يا يک استان به کار مي رود و در حقيقت اين نوع نقشه برداري يک جنبه ملي دارد.
در اين نوع نقشه برداري زمين مسطح فرض نشده بلکه انحناء آن در نظر گرفته مي شود به همين جهت محاسبات روي سطح بيضوي شکلي که به جاي شکل زمين انتخاب مي گردد انجام مي گيرد.
کليات به جزئيات
نقشه برداري طبق اصل ” از کليات به جزئيات ” انجام مي شود بدين معني که در نقشه برداري هاي نسبتاً وسيع مانند تهيه نقشه از يک شهر بزرگ يا از يک منطقه وسيع يک شبکه نقاط کنترل ایجاد می شود بطوري که موقعيت اين نقاط نسبت به هم با روشهاي دقيق نقشه برداري تعيين مي شوند اين نقاط را که در اصطلاح نقشه برداري نقاط کانوا (Caneva) يا نقاط مبنا مي ناميم در زمين بوسيله علائم دائمي مخصوص ثابت مي گردند و سپس با استفاده از اين نقاط مبنا نسبت به برداشت ساير عوارض استفاده مي شود که شهر يا شهرک را در بر گيرد و سپس بين اين نقاط با روشهاي سهل تري نقاط کنترل ثانوي يا درجه 2 انتخاب مي گردد.
منظور از روش کليات به جزئيات آن است که از اجتماع خطاها که در انجام عمليات نقشه برداري و اندازه گيری ها غير قابل اجتناب هستند جلوگيري شود و در صورتيکه اين خطاها موجود باشند با مقايسه با نقاط مبنا تعيين و بر طرف گردند.
درشکل بالا نقاط Oشبکه اصلي و نقاط ∆شبکه درجه 2 مي باشند
مقياس
مقياس نقشه رابطه ايست که بين ابعاد حقيقي عوارض و ابعاد آن روي نقشه موجود است به عبارت ديگر ابعاد حقيقي به نسبت معيني کوچک شده و سپس روي نقشه منتقل مي گردند. اين نسبت به صورت کسري نوشته مي شود که به شکل مي باشد:
E=1/n.10m
در کارهاي مهندسي – معماري – شهرسازي مقياسهاي زير متداول است:
الف- نقشه 50000/1و 20000/1 براي بررسي کلي طرحهاي شهرسازي
ب- نقشه هاي 10000/1 و5000/1 براي تهيه طرحهاي شهرسازي
ج- نقشه 2000/1 و 500/1 براي نقشه هاي اجرايي
د- نقشه هاي 200/1 و 50/1 براي نقشه هاي جزئيات
سطح مبنا
در نقشه برداري تعيين موقعيت نقاط از يک سطح مبنا استفاده مي شود و کليه نقاط را روي آن تصوير مي کنند. سطح مبنا در نقشه برداري مسطحه Plane Surveying يک سطح افقي است که عوارض را روي آن تصوير مي نمايند و همچنين مي توان ارتفاع مختلف را نيز نسبت به آن سنجيد و بنابراين اين صفحه افقي نيز مبناي ارتفاعات خواهد بود.
شبکه بندي نقشه
در موقع ترسيم نقشه و براي اينکه فاصله – سمت و سطح نقشه بهتر مشخص و قابل درک گردد کاغذ نقشه را شبکه بندي مي نمايند.
فواصل شبکه بندي بر حسب مقياس نقشه متفاوت است در نقشه هاي بزرگ مقياس (نقشه هايي که مقياس آنها 1000/1 تا 2000/1 باشد) فواصل شبکه بندي را 10 سانتي متر اختيار مي کنند.
از اين شبکه بندي استفاده ديگري نيز مي شود بدين ترتيب که اگر يکي از امتدادهاي شبکه بندي را منطبق بر شمال حقيقي يا مغناطيسي فرض کنيم جهت ديگر شبکه بر امتداد شرقي – غربي منطبق خواهد شد و در اين صورت مي توانيم مختصات نقاط مختلف را روي نقشه نسبت به دو محور عمود بر هم که يکي جهت شمال و ديگري جهت عمود بر آن را مشخص مي کند تعيين کنيم.
اختلاف شمال شبکه و شمال جغرافيايي
مختصات نقطه A در اين سيستم عبارت خواهد بود از X و Y که X= Easting ، Y= Northing
ترازيابي
مقصود از ترازيابي تعيين اختلاف ارتفاع بين دو نقطه است که اگر ارتفاع يکي از اين دو نقطه معلوم باشد مي توان ارتفاع نقطه ديگر را حساب کرد.
سطح تراز مبنا
سطحي است که مبناي ارتفاعات اختيار مي شود چنين سطحي را نمي توان با فرمول هاي رياضي تعريف کرد ولي به طور فيزيکي سطح تراز مبنا سطحي است که در جمع نقاطش بر امتداد شاقول عمود بوده و به علاوه بر سطح متوسط درياها تقريباً منطبق باشد. چون سطح متوسط آب در اقيانوسها و درياهاي مختلف يکي نيست از اين رو در هر کشور مبناها با هم متفاوتند.
روش های کاربردي در نقشه برداري
روشهایی که در عمليات زميني به منظور انجام کار از آنها استفاده مي شود که عبارتند از:
-وسايل مربوط به مشخص کردن نقاط در زمين
-وسايل مربوط به تعيين امتدادها
-وسايل مربوط به اندازه گيري طول و مسافت
-وسايل مربوط به اندازه گيري شيب و زوايا
-وسايل مربوط تعيين اختلاف ارتفاع
اندازه گيري مسافت
در کارهاي نقشه برداري مهندسي اندازه گيري نسبتاً دقيق مسافات با دقت نسبي 5000/1 و 10000/1و 20000 / 1
انجام می شود.
به طور کلي دو طريقه در اندازه گيري مسافت به کار مي رود. يکي طريقه مستقيم و ديگري طريقه غير مستقيم، در طريقه مستقیم از نوارهاي مدرج استفاده مي شود و در طريقه غير مستقيم از متدهاي نوري و
يا تله متري و الکترونيکي.
دقت طريقه مستقيم در اندازه گيري هاي بسيار دقيق تا حدود 1000000/1 مي رسد و در روشهاي مهندسي از قبيل طريقه هاي استاديمتري و غيره دقت 5000/1 و 10000/1 به دست مي آيد.
امروزه طريقه هاي الکترونيکي اندازه گيري مسافت سريعترين و دقيقترين وسيله و روشي است که در اندازه گيري هاي دقيق از آن استفاده مي شود. و متدهاي نوري براي اندازه گيري هاي کم دقت به کار مي رود.
اندازه گيري فواصل با استفاده از روبان يا سيم فلزي
دقت چنين اندازه گيريهايي بطور متوسط 5000/1 و با بعضي احتياط هايي که ضمن عمل انجام محتملاً در اين طريقه دقت تا حدود 20000/خواهد رسيد.
موقعيت ژالن هاي ابتدايي و انتهايي و ميخهاي مابين آنها
مي توان در اندازه گيريهاي کوچک مسافت را به طور افقي و پله کاني اندازه گرفت
طريقه اندازه گيري
قبل از اندازه گيري بايد فاصله اي را که مورد نظر است ميخ کوبي نمود.
فواصل ميخها متناسب با طول نوار – وضع تو پوگرافي زمين و غيره است و بطور اخص در هر تغيير شيب بايد يک ميخ کوبيده شود.
قبل از ميخ کوبي با استفاده از ژالن امتداد مورد نظر را به قطعات مورد نظر تقسيم مي کنند و ژالن گزاري معمولاً با چشم يا استفاده از تئودوليت انجام مي شود. موقعي که با چشم بايد ژالن گزاري شود ، ژالن در ابتدا و انتهاي فاصله مورد نظر نصب مي شود و سپس نقشه بردار پشت ژالن ابتدا قرار گرفته و به ژالن انتهايي قراولروي مي کند. کمک او ژالنهاي ديگر را طوري قرار مي دهد که در امتداد دو ژالن اول و آخر باشند.
به جای ژالن ميخ چوبي در زمين مي کوبند و سپس فاصله بين ميخها را اندازه گيري مي کنند.
خطائي که در اثر کمانه اي شدن متر داخل مي شود متناسب است با :
کشش/وزن متر فلزي =خطای کمانه شدن
اندازه گيري غيرمستقيم فواصل – تاکئومتري
اندازه گيري فاصله به کمک تاکئومتر از زمينهاي دو عارضه و زمينهائي که موانعي از قبيل دره – رودخانه و غيره در آن وجود داشته باشد و اندازه گيري مسافت به کمک متر يا زنجير در آنها ممکن نيست، بسيار با اهميت است . اندازه گيري مسافت توسط اين طريقه حدود مشخصي را دارد زيرا در غير اين صورت خطاي عمل از حد مجاز بيشتر خواهد شد.
کلمه تاکئومتر نيز از دو کلمه يوناني تاکئو (زود) و متري )اندازه گيري) مشتق شده است و در کليه عمليات نقشه برداري به منظور طرح پروژه هاي راه – راه آهن – سدسازي – خانه سازي از تاکئومتري استفاده می شود.
اندازه گيري مسافت با تاکئومتر در مناطق مسطح
روش کار در اندازه گيري مسافت
تاکئومتر را در ابتداي مسافت D طوري مستقر مي کنيم که محور قائم آن (شاقول) از نقطه M بگذرد و بعد شاخص مدرجي را که به آن استاديمتر مي گويند در نقطه N به طور قائم نگه ميداريم. اگر فرض کنيم که زمين کاملاً افقي بوده و شاخص هم قائم باشد در اين صورت اگر فاصله AB را ( اختلاف قرائت خط بالا – خط پايين ) در ضريب استاديمتريک تاکئومتر که معمولاً 100 مي باشد ضرب کنيم فاصله D بدست مي آيد در شکل قرائت تار بالا 170 و قرائت تار پايين 150 است. بنابراين اختلاف دو تار 20=150-170 و بنابراين فاصله 20×100=D يعني 2000 سانتيمتر و برابر 20متر خواهد بود.
محاسبه فاصله افقي و اختلاف ارتفاع بين دو نقطه در زمينهاي شيبدار
موقعي که زمين بين M و N داراي شيب ملايم يا تند مي باشد در اين صورت فاصله اي که روي شاخص قرائت مي شود برابر AB است که با فاصله A’B’ که بايد از روي آن مسافت OE را حساب کرد فرق دارد.از روي شکل ديده مي شود که اگر a زاويه خط قراولروي دوربين با افق باشد (شيب قراولروي) اگر ضريب استاديمتري را 150فرض کنيم بنابراين فاصله OE که همان فاصله استاديمتري مي باشد برابر است با
A’B’ = AB Cos a
OE = A’B’ × 100
OE = AB × Cos a × 100
و فاصله افقي MN يعني DH برابر است با
DH = OE × Cos a = AB × Cos2 a ×100
و چون AB × 100 همان فاصله استاديمتري ظاهري است لذا فاصله افقي يعني DH برابر است
DH = Ds × Cos2 a
يعني در زمينهاي شيبدار و موقعي که شاخص به طور قائم نگهداشته شده فاصله افقي برابر است با اختلاف قرائت دو تار رتيکول ضرب در ضريب استاديمتريک و ضربدر Cos2a که شیب قراولروی است.
محاسبه فاصله افقي بين دو نقطه در زمينهاي شيبدار
محاسبه اختلاف ارتفاع بين دو نقطه در زمينهاي شيبدار
سيستم هاي پارالاکتيک
در اين سيستم طول مبناي ثابتي را به نام Subtense Bar در يک طرف مسافت مورد اندازه گيري و عمود برجهت آن قرار داده و از طرف ديگر زاويه اي را که تحت آن اين طول ديده مي شود با دقت بسيار زياد اندازه مي گيرند.
سيستم هاي پارالاکتيک
فاصله افقي S از فرمول زير بدست مي آيد
S = b/2 Cotg a/2
اگر متر d = 2 اختيار شود
بر حسب مترS = Cotg a/2
استادياي 2 متري که در اين طريقه به کار مي رود روي سه پايه اي نصب ميگردد و به کمک تراز کروي آنرا کاملاً افقي مي نمايند. با دوربين کوچکي که به آن متصل است آنرا عمود بر امتداد مورد اندازه گيري قرار مي دهند.
اندازه گيري مسافت با استفاده از طريقه الکترونيکي
در سالهاي اخير مهندسين الکترونيک و نقشه بردار به کمک هم وسايل الکترونيکي براي اندازه گيري مسافت ساخته اند که به وسيله آن مي توان مسافت تا حدود 55 – 60 کيلومتر را با دقتهاي 2000000/1 اندازه گيري کرد.
1- تلورومتر
2- ژئوديمتر
تلورومتر Telluremeter
در تلورومتر زمان رفت و برگشت امواج راديويي بين دو نقطه بر حسب ميلي ميکروثانيه اندازه گيري مي شود و با دانستن سرعت انتشار امواج راديويي فاصله بين دو نقطه به دست مي آيد.
براي اندازه گيري مسافت بين دو نقطه دو دستگاه تلورومتر يکي به نام دستگاه اصلي يا Master و ديگري به نام دستگاه فرعي يا Remote در دو انتهاي مسافت مستقر مي شود.
روش کار اين است که از دستگاه اصلي امواج بسيار کوتاه Microwave(طول موج برابر 10 سانتي متر) که با فرکانس هاي مدوله مي شوند منتشر مي گردد. اين امواج پس از برخورد به آنتن دستگاه گيرنده به سمت دستگاه فرستنده منتصویر مي شوند.
امواج منتصویر شده داراي مدولاسيون امواج منتشده مي باشند و پس از رسيدن به دستگاه اصلي مي توان فاز دو نوع موج منتشره و منتصویره را با هم مقايسه کرد در حقيقت بجاي آنکه مسافت را اندازه گيري نمايند اختلاف فاز بين دو موج را بر حسب ميلي ميکروثانيه تعيين مي نمايند.
ژئوديمتر Geodimeter
در ژئوديمتر فاصله زماني را که يک علامت نوري Beam of light مسافت مورد نظر را مي پيمايد اندازه مي گيرند و با دانستن سرعت سير نور مي توان مسافت را محاسبه کرد.
روش اندازه گيري زمان در ژئوديمتر تقريباً همان طريقه (Fizean) است که براي اندازه گيري سرعت سير نور به کار مي رود.
در ژئوديمتر مشاهدات در شب انجام مي شود در مدلهاي جديدتر آن مي توان در مدت محدودي از روز نيز عمل اندازه گيري را انجام داد.
ترازيابي
ترازيابي يا تعيين اختلاف ارتفاع بين نقاط روي زمين يکي از نيازمنديهاي بسيار مهم براي مهندسين است زيرا به کمک ترازيابي نه تنها اطلاعات کافي از فرم زمين براي طرح پروژه ها بدست مي آورند به کمک همين نقاط ترازيابي شده پروژه را پياده کرده و ضمن اجرا آن را نظارت و کنترل مي کنند.
روش تعيين اختلاف ارتفاع بين دو نقطه بوسيله ترازيابي
خط افقي را در فضا به وسيله اسبابي که آنرا ترازياب مي نامند مشخص کرده و فاصله نقاط را تا اين خط به وسيله طول مدرجي که آنرا شاخص مي گويند معلوم مي نمايند.
فرض کنيم بخواهيم بين دو نقطه A و B اختلاف ارتفاع را محاسبه کنيم.
روش تعيين اختلاف ارتفاع بين دو نقطه بوسيله ترازيابي
روش تعيين اختلاف ارتفاع بين چندين نقطه بوسيله ترازيابي
اگر قرائت تار تراز کننده روي شاخص نقطه A برابر hb و قرائت مربوط به شاخص نقطه B برابر ha باشد اختلاف ارتفاع بين A و B از حيث مقدار و علامت برابر است.
∆ h= ha – hb
موارد استفاده ترازيابي
از ترازيابي در کارهاي مهندسي عمومي از قبيل برداشت نيمرخ طولي – راه و راه آهن – برداشت نيمرخ عرضي جادهها – نصب لوله هاي آب و يا نفت و گاز – کانال سازي و غيره و يا در تعيين فرم زمين به منظورهاي ساختماني – آبياري و غيره استفاده مي شود.
نمايش فرم زمين به وسيله نقاط رقوم دار
در زمينهاي نسبتاً مسطح و به منظور بررسي فرم آن و مخصوصاً در پروژه هاي آبياري – زراعي – زه کشي از يک نقشه رقوم دار بنام Plan Cote استفاده مي کنند.
روش کار:
دو ترازياب در دو ساحل رودخانه مستقر شده و هم زمان با هم ترازيابي را انجام مي دهند و متوسط اختلاف ارتفاعي که دو ترازياب تعيين مي نمايند عاري از هر گونه خطاي اسبابي و خطاهاي مربوط به اثر کرويت زمين و انکسار نور خواهد بود.
نمايش فرم زمين به وسيله نقاط رقوم دار
دو علامت مستطيل شکل به ابعاد تقريبي 15 × 30 سانتي متر نصب مي شود به شاخص نقطه A قراول رفته و قرائت مربوطه را انجام مي دهيم.
سپس به شاخص نقطه B قراول رفته و با کمک پيچ حرکت قائم ترازياب به علامت بالاي شاخص قراولروي مي کنيم
با تنظیم حباب تراز و قرائت ميکرومتر حرکت قائم را مي خوانيم. اگر m و m’ و n اين قرائت ها باشند واضح است m-m’=a برابر است با تغيير پيچ ميکرومتري مربوط به حرکت ترازو وقتيکه خط قراولروي روي شاخص به اندازه فاصله دو علامت تغيير کند و اگر اختلاف m-n=b فرض شود مي توان با يک تناسب ساده قرائت مربوط به خط قراولروي افقي روي شاخص B را حساب کرد.
خطاهايي که در عمليات ترازيابي داخل مي شوند
-خطاي مربوط به انحناي زمين
-خطاي مربوط به اثر انکسار خط قراولروي
-خطاي مربوط به موازي نبودن سطوح تراز
-ارتفاع Orthometrique – ارتفاع Dynamique
-خطاي متوسط کيلومتري – دقت ترازيابي
نقشه برداري با زنجير Chain Surveying
نقشه برداري با زنجير به نوعي نقشه برداري اطلاق مي شود که فقط با اندازه گيري خطي عناصر و عوارض روي زمين
که فقط با اندازه گيري خطي عناصر و عوارض روي زمين پلان مربوطه را تهيه مي کنند اين نوع نقشه برداري براي مناطق کوچک که داراي عوارض نسبتاً کمي هستند ( از قبيل تهيه پلان از پارکها، مناطق داخل محوطه کارخانه ها و غيره ) بسيار مناسب است.
اصول نقشه برداري با زنجير عبارتست از ايجاد چند امتداد مستقيم در محوطه مورد نظر و سپس تعيين موقعيت عوارض نسبت به اين خطوط.
برداشت عوارض نسبت به امتداد
روش کار در نقشه برداري با زنجير
الف- شناسايي نقاط اصلي
ب – ميخ کوبي و شماره گذاري نقاط اصلي
ج – اندازه گيري فواصل : فواصل با استفاده از نوارهاي مدرج فلزي اندازه گيري مي شود.
در زمينهاي مسطح اندازه گيري بسيار آسان و کافي است در امتداد دو نقطه را با دقت اندازه گرفته و در زمينهاي شيب دار براي آنکه طولهاي افقي اندازه گيري شود بايد از طريق پله کاني استفاده کرد.
اندازه گيري فواصل با استفاده از نوار فلزي مدرج
بعضي اوقات بين بين دو نقطه که بايد فاصله آنرا اندازه گرفت مانعي وجود دارد در اين صورت به طريق زير عمل مي کنيم.
1-طريقه اول Offset : در اين طريقه فاصله CD را به C’D’ به وسيله عمودهاي CC’ و DD’ منتقل مي کنيم.
2-طريقه دوم : با استفاده از اندازه گيري دو قطر CF و GD که يکديگر را در نقطه O نصف کرده باشند. در اين روش GD=OD و CO=OF اندازه گيري مي شود و در نتيجه CD=GF .
روش اول Offset
روش دوم
-طريقه سوم : نقطه O را در خارج گرفته طولهاي CF=FO و OG=GD را جدا مي کنيم. FG=1/2CD
روش سوم
در صورتيکه رودخانه هايي در وسط AB باشد به شرح زير عمل مي کنند.
ab/cb=be/cd
از روي ذوزنقه CBDE
طولهاي چهار ضلعي CBDE ممکن است مانند شکل عمل کرد.
حالتي که رودخانه هايي در وسط AB باشد
با اندازه گيري EC=CD و FC=GC امتداد خط HC تا محل برخورد آن با امتداد EG (نقطه J ) در اين صورت GJ=HF
طريقه اخراج عمود : با وسايل مختلفي مي توان از يک نقطه عمودي بر امتدادي خارج کرد.
الف- طريقه استفاده از مثلثي که اضلاع آن به ترتيب برابر 3 و 4 و 5 باشد فرض کنيم از نقطه A واقع بر امتداد مطلوبي مي خواهيم عمودي بر آن اخراج کنيم. طولي برابر 3 متر روي آن اندازه مي گيريم (متر 3 = AB ) سپس از نقطه A قوسي برابر 4 متر و از نقطه B قوسي برابر 5 متر رسم مي کنيم تا يکديگر را در نقطه C قطع کنند.
برداشت عوارض
براي برداشت نقاطي که تشکيل حدود زمين را مي دهند ممکن است به طريق زير عمل کرد.
الف – از نقاط مشخصه اي که شکل حدود زمين را تعيين مي نمايند عمودهايي بر خط AB فرود آورده فواصل A-1 و A-2 و A-3 و A-4 و غيره و همچنين طول عمودهاي a-1 و b-2 و c-3 و d-4 اندازه گيري نموده سپس a و b و c و d و غيره را مشخص کرد.
ب – ممکن است نقطه اي مانند M را از دو نقطه B و C اندازه گرفت با رسم مثلث CMB نقطه M مشخص مشخص مي شود معمولاً براي اينکه در تعيين موقعيت نقاط به وسيله اندازه گيري طول اشتباه نشود موقعيت هر نقطه با اندازه گيري فاصله آن از سه نقطه تعيين مي شود.
ج – گاهي اوقات دو امتداد که با هم تشکيل زاويه مي دهد بايد نسبت به هم مشخص باشند مثلاً گاهي ممکن است گوشه ساختماني که در محل تلاقي دو خيابان قرار گرفته است نقشه برداري شود در اين صورت ابتدا نقشه بردار محل تلاقي دو امتداد را معلوم کرده با اندازه گيري سه طول 1 و 2 و 3 (1 و 3) در امتداد اضلاع PN و MN انتخاب شده اند. و با رسم مثلث 123 زاويه a معلوم مي شود.
حالتي که دو امتداد با هم تشکيل زاويه مي دهد
حالتي که در وسط منطقه نقطه اي غير قابل دسترس باشد
د – ممکن است در وسط منطقه قسمت غير قابل دسترسي وجود داشته باشد در اين صورت به طريق زير عمل مي کنيم.
پس از برداشت شکل اصلي ABCD و اندازه گيري هاي ديگري که خطوط اصلي را مشخص مي کند وسط منطقه را با استفاده از طريقه هاي گفته شده برداشت مي کنيم.
نقشه برداري با تئودوليت و تاکئومتري
اندازه گيري زوايا با تئودوليت
در اندازه گيري زاويه به وسيله تئودوليت بايد ابتدا تئودوليت را روي سه پايه و در رأس زاويه مورد اندازه گيري مستقر نمود (و در ايستگاه قرار داد) به طوريکه اولاً محور اصلي آن قائم بوده و از نقطه O نيز بگذرد. پس از تنظيم دوربين تئودوليت با نشانه روي به دو نقطه A و M که به وسيله ژالن يا پرچم از دور قابل رويت شده اندزاويه بين دو سطح قائم که اولي مار بر نقطه A و محور تئودوليت و دومي مار بر نقطه M و محور تئودوليت باشد اندازه مي گيرند.
روش تعيين زاويه با تئودوليت
تعيين زاويه با تئودوليت، سر زمين
بايد توجه داشت که تئودوليت هميشه تصاوير زواياي صفحه مدرج خود را که صفحه افقي مي باشد (موقعيکه محور اصلي تئودوليت قائم شده است) اندازه مي گيرد ولذا هميشه زاويه فرجه دو صفحه اندازه گيري مي شود. چون اندازه گيري زاويه در نقشه برداري با تئودوليت نقش اساسي را دارد.
استقرار تئودوليت در ايستگاه (قائم نمودن محور اصلي)
در نقشه برداري اغلب اصطلاح استقرار تئودوليت با استقرار دستگاه نقشه برداري به کار مي رود منظور از استقرار تئودوليت آن است که محور اصلي تئودوليت از نقطه ايستگاه مرور کند و ثانياً اين محور قائم باشد.
براي استقرار تئودوليت ابتدا تئودوليت را که روي سه پايه آن نصب شده است روي نقطه ايستگاه مي گذاريم به شکلي که امتداد محور اصلي تقريباً از نقطه ايستگاه عبور کند و به کمک تراز کروي تقريباً محور اصلي را به حالت قائم در مي آوريم و سپس درجه تنظيمي را تعيين مي کنيم و پس از آن به شرح زير محور تئودوليت را کاملاً قائم مي کنيم.
1-اليداد را طوري قرار مي دهيم که تراز استوانه اي موازي با دو پيچ V1 و V2 گردد.
-به کمک دو پيچ مزبور حباب را در مقابل نشانه تنظيمي قرار مي دهيم (اگر درجه تنظيمي در وسط شيشه مدرج تراز باشد مي گوئيم حباب را در مقابل نشانه قرار مي دهيم)
3-اليداد را 90درجه دوران داده به کمک پيچ V3 حباب را در مقابل نشانه تنظيمي مي آوريم در اين حالت محور تئودوليت قائم شده است. البته بايد عمل را دوباره تکرار کرد.
اندازه گيري زواياي بين دو امتداد (زواياي سمتي(
فرض کنيم زاويه اي به وسيله راس S و دو امتداد SA و SB روي زمين مشخص شده باشد براي اندازه گيري زاويه بين اين دو امتداد تئودوليت را در نقطه S مستقر مي کنيم و با حرکت اليداد محور تلسکوپ تئودوليت را روانه نقطه A نموده و به آن نشانه روي مي کنيم به طوريکه تصوير نقطه کاملاً واضح و روشن در ميدان ديد دوربين تئودوليت قرار گيرد. و به کمک پيچ حرکت خفيف سمتي نقطه A را در روي تار قائم رتيکول قرار مي دهيم و در اين حالت دايره مدرج قائم را به کمک سيستم قرائت مربوطه قرائت مي کنيم بعد با حرکت اليداد مجور تلسکوپ را روانه نقطه B نموده و به آن نشانه روي مي کنيم و دايره مدرج قائم را مانند دفعه قبل قرائت مي کنيم اگر LA قرائت مربوط به امتداد SA و LB قرائت مربو به امتداد SB باشد زاويه بين دو امتداد برابر است با =LB-LA a
گاهي لازم است که زاوياي بين چند امتداد را اندازه گيري نمود و به هر حال طرز عمل به طور کلي مانند بالا خواهد بود ولي براي آنکه خطاهاي مربوط به عدم تنظيم يا عدم دقت درجه بندي لمب تئودوليت حذف شود طرق مختلفي به کار مي رود.
1- طريقه دور افقي
در اين طريقه يکي از امتدادهاي مورد نظر را که داراي ديد بسيار خوبي باشد به عنوان مبدا انتخاب نموده و قرائت مربوط به آن را انجام مي دهيم و بعد به کليه امتدادها يکي پس از ديگري قراولروي نموده قرائتمربوطه را يادداشت مي کنند و بعداً نيز به روي امتداد مبدا قراول رفته تا دور افق به اصطلاح بسته شود.
ممکن است دو قرائت مربوط به امتدا مبدا با يکديگر متفاوت باشند که تفاوت آنها را خطاي بست دور افق مي نامند و چنانچه اين خطاي بست از حد مجاز کمتر باشد متوسط آن را به عنوان قرائت ضلع مبنا قبول خواهيم کرد و يا آنرا به طور نسبي بين عده امتدادهاي دور افق تقسيم مي کنيم و معمولاً براي اينکه دقت عمليات بيشتر شود خطاي مربوط به تقسيمات لمب تئودوليت حذف شود دور افق را چند مرتبه و هر دفعه با قرائتهاي مختلفي اندازه مي گيرند بدين معني که اگر در دفعه اول قرائت مربوط به ضلع مبنا در حدود صفر بوده است در مرتبه دوم قرائت در حدود 100 خواهد بود دفعه سوم 50 و دفعه چهارم 150 و در هر يک از اين حالتها وضع تلسکوپ را نسبت به اليدا تغيير مي دهند. در حالت اول و سوم (دايره به چپ) و حالت دوم و چهارم (دايره به راست) اختيار مي کنند و اين طرز اندازه گيري را Reiteration يا تجديد مي نامند.
روش دور افقي
روش کوپل
– طريقه کوپل
در اين طريقه ابتدا به امتداد مبدا قراولروي شده و سپس امتدادهاي ديگر يکي پس از ديگري قرائت مي شوند ولي پس ار آنکه امتداد ما قبل آخر(در شکل( SD قراولروي و قرائت شد به تئودوليت يک دوران مضاعف مي دهند. (دوران مضاعف يعني دوران آليداد حول محور اصلي به اندازه 180 درجه و سپس دوران تلسکوپ حول محور افقي به اندازه 180 درجه) در اين حالت قرائت روي ضلع ما قبل آخر را انجام داده و در جهت تصویر اندازه گيري امتدادها به سمت مبدا ساير امتدادها را اندازه گيري مي کنيم. اگر در حالت اول تلسکوپ در وضعيت دايره به راست بوده است (مستقيم) پس از دوران مضاعف وضعيت تلسکوپ دايره به چپ خواهد شد (معکوس) واضح است قرائتهاي مربوط به يک امتداد در دو وضعيت مختلف تلسکوپ با يکديگر 180 درجه تفاوت دارند و متوسط اين دو قرائت را به عنوان قرائت محتمل روي امتداد اختيار مي کنند.
براي از بين بردن خطا و بالا بردن دقت عمل را چند مرتبه با درجات مختلف (مبدا مختلف) تکرار مي کنند.
اندازه گيري زاويه يک امتداد با شمال مغناطيسي
در غالب کارهاي نقشه برداري مانند توجيه يک امتداد با شمال مغناطيسي و يا در انجام پيمايش هاي منحرفه لازم است که زاويه يک امتداد با شمال مغناطيسي اندازه گيري شود در اين صورت يا بايد روي تئودوليت قطب نماي مخصوصي که جاسازي شده است نصب نمود (اين قطب نماها به صورت دايره اي يا لوله اي هستند) و يا با تئودوليت مخصوص که دايره مدرج آن مغناطيسي است زاويه سمت مغناطيسي امتدادها را اندازه گرفت. اگر قطب نماي مخصوص روي تئودوليت نصب شده باشد در اين صورت پس از استقرار تئودوليت در ايستگاه به امتداد مورد نظر نشانه روي مي کنيم.(صفر تقسيمات هميشه در امتداد محور ديدگاني دوربين مي باشد) و پس از نشانه روي عقربه مغناطيسي جهت شمال را نشان مي دهد در مقابل تقسيماتي مي ايستدکه آنرا نيز قرائت مي کنيم زاويه امتداد مورد نظر با شمال مغناطيسي به دست مي
آيد.
اندازه گيري زواياي ارتفاعي (زاويايي که در صفحه قائم قرار دارند(
فرض کنيم V قائم ايستگاه و A نقطه غير مشخصي و S ايستگاه باشد زاويه بين امتداد SA را با قائم ايستگاه زاويه سمت الراسي مي نامند.
متمم اين زاويه را (زاويه اي که امتداد BA با افق محل مي سازد) زاويه ارتفاعي مي گويند گاهي اوقات زاويه ارتفاعي را به نام زاويه شيب ناميده اند.
اندازه گيري زواياي ارتفاعي
براي اينکه اندازه صحيح زاويه سمت الراسي يا زاويه ارتفاعي تعيين شود لازم است که خط قائم مار بر مرکز دايره مدرج از صفر تقسيمات بگذرد.
طرز تعيين فاصله سمت الراسي تعيين Z0) )
1-تئودوليت را در نقطه اي مستقر مي نماييم
2-به نقطه دوري مانند A که از لحاظ قراولروي مناسب باشد قراولروي نموده (مثلاً در حالت دايره به چپ که به طور اختصار با حرف L مشخص مي کنيم ) و پس از آنکه دو نيمه حباب تراز متصل به دايره قائم را بر هم منطبق کرديم (در مقابل نشانه مشخصي قرارداديم) دايره قائم را قرائت مي کنيم.
قبل از دوران مضاعف
پس از دوران مضاعف
3-پس از دوران مضاعف تئودوليت (دوران آليداد حول محور اصلي به اندازه 180 درجه و دوران تلسکوپي حول محور افقي به اندازه 180
درجه) به نقطه A قراولروي نموده پس از آنکه دو نيمه حباب تراز متصل به لمب قائم را بر هم منطبق کرديم (در مقابل همان نشانه نشخص قبلي قرار داديم) لمب مدرج را قرائت مي کنيم.
واضح است چون صفحه قائم مدرج 180 درجه حول محور قائم مار بر مرکز آن دوران نموده است پس:
مقدار حقيقي زاويه سمت الراسي نقطه A در حالت اول برابر است با Z=L+30 (طبق شکل) و مقدار حقيقي همين زاويه در حالت دوم برابر است با Z=360-(R+30) اگر دو مقدار با هم جمع شود مقدار 30 حذف شده و اندازه حقيقي فاصله سمت الراسي نقطه A چنين است.
Z=L-R-360/2
تبصره – اگر دو رابطه فوق را از هم کسر کنيم 30 ايستگاه حساب مي شود.
30=360-(L-R)/2
و بنابراين اگر بخواهيم در بعضي مواقع فقط با يک اندازه گيري مثلاً در حالت دايره به راست مقدار صحيح زاويه قائم را حساب کنيم بايد قبلاً با قراولروي به نقطه ثابتي 30 ايستگاه را حساب کرده باشيم.
منابع
نقشه برداری – شناخت کلی – دکتر محمود ذوالفقاری
نقشه برداری کاربردی- مهندس احمد محبوب فر
وب سایت گروه علمی ژئوماتیک ایران
سلام.عالی است