مقاله کامل ویژگی های دوره پهلوی 103 صفحه – معرفی بناهای دوره پهلوی
معماری دوره پهلوی
دوره اول(دوره پادشاهی رضا شاه ) 1299-1320
دوره دوم (دوره پادشاهی محمد رضا شاه )1320-1357
مطالعات
مطالعات سياسي و اقتصادي
رضاشاه با تكيه بر عوامل بيگانه با دو شكل از وضعيت اجتماعي و فرهنگى روبه رو بود. يک شكل دينى كه تمامى گذشته را در آن مى ديد و ديگرى شكل نوين غربى كه صورتى از آينده را فرا راه او نشان مى داد. « روى كار آمدن رضاخان و سلطنت پهلوى اول از متحول ترين و پيچيده ترين دوران زندگى سياسى و اجتماعى تاريخ ايران است. از هم گسيختگى كشور در هر زمينه اي ناشى از عدم توانايى قاجار در كشورداري و حاصل نتايج حكومت آنها ، عدم استقلال و پايبندى آنها به قدرت هاى بيگانه ، تغييرات وسيع حاصله از جنگ جهانى اول ، كاهش قدرت مذهب در شكل هاى اجتماعى ، انحصار مديريت كشور در دست تحصيلكرده هاي فرنگ رفته و… همگى در شكل گيرى و نقش حركتى اين دوره تأثير فراوانى داشت ، تمامي اين تحولات همگام با اهداف از پيش تعيين شده سياست هاي خارجى ، فرصتى مناسب را براى بريتانيا به وجود آورد كه توسط رضاشاه ، انديشه يک كشور وابسته به غرب را به واقعيت تبديل نمايد.
بنابراين هم زمان سه محور در دستور كار قرار گرفته ، اسلام زدايي (در جهت تضعيف شكل دينى) ، غربگرايى (در جهت تقويت تجدد و نوگرايى) و ناسيوناليسم نوين (در راستاى پياده شدن دو هدف قبلى). « ضمن اينکه براي رضاشاه دو موضوع بسيار مهم و تاريخى مشروطيت و موقعيت قرن بيستم در رسيدن وي به آرمان هايش نقش بسيار تعيين کننده اي داشت و به عبارت ديگر اين دو امر موجب تحريک وى در كارهاى عمرانى و ميهنى و : نيز تسريع در به ثمر رسيدن برنامه هايش گرديد ». آيا معمارى و شهرسازي اين دوره بيست ساله به گونه اي مشخص متأثر از سه محور فوق بوده است و آيا معماري اين دوره توانسته است خصوصيات اين دو دهه را منتصویر نمايد؟
برای دانلود و توضیحات بیشتر به ادامه مطلب مراجعه نمائید…
بخشی از مطالب:
رضاخان كه با پشتيبانى انگليس و توسط « آيرونسايد » – معماركودتاى سوم اسفند
1299- روى كار آمد و صادقانه قول داده بودكه هيچگاه عليه قواي انگليسى و مقام سلطنت کاري انجام ندهد. حوادث جنگ دوم جهاني كارنامه بيست ساله وي را چنان به سرعت بست كه علاوه بر اينكه راه پهلوى دوم را متمايز با آن كرد ، از هر نظر دوره
منحصر به خود و قابل توجه تاريخ معاصرگشت.
مطالعات فرهنگى- ا جتماعى
تفاوت شكل حكومت در آغاز و پايان دوره قاجار و تاثيرات اوليه مدرن گرايى و يا تجدد پذيري در اين دوره نشان مى دهد كه گام هاي اوليه دوران انتقال به آهستگى شروع و در پايان شدت گرفت. « در اوايل دوره قاجار ، هدف دولت به لحاظ نظرى تأمين چهارچوب يک زندگى مناسب براى مردم و مطابق مقررات شريعت بود و وظيفه
حكومت تنها حفظ نظم داخلى و دفاع در برابر تجاوز خارجى بود. قدرت نظامى به شكل قشرى و قبيله اى و اكثر فعاليت هاي اقتصادي و تجارى در دست طبقات مردمى بود. اما آنجه پايان اين دوره نشان مى داد ، شروع يک حكومت با نشان عدم حاكميت مطلق شاه ، آغاز يک حكومت غير روحانى ، شروع يک نظام مدرن و البته نيم بند و نيز متأثر و مرتبط با سياست هاى بين المللى بود كه ايران به يک قانون اساسى تازه و به شكل غربى دست يافته بود ، هرچند كه جوهره اين نهادهاى تازه تأسيس چندي دگرگون نشده بود. »
اولين جدايى و فاصله گرفتن نهادهاى مذهبى از حكومت و در واقع اولين دگرگوني هاي فرهنگي و اجتماعي در عصر قاجار به وقوع پيوست و نظام جديد فكري به آرامى در نظام حکومتى ايجاد شد تا روند نوسازى حكومت را سرعت ببخشد و حاصل آن تصويب قانون اساسى در سال 1285 شمسى و متمم آن در سال 1286 بود. « با اين وجود هنوز فقر و فلاكت ، عقب ماندگى ، فقدان امنيت عمومى ، بى ثباتى و خطر تجزيه كشور و استبدادكهن كه ميراث قاجار بود و راه را بر هر گونه اصلاحات اجتماعى و اقتصادى ، حفظ تماميت ارضى و حتى حفاظت از جاي و مال مردم مسدود كرده بود ، شرايط عيني و ذهني لازم را براى حاكميت يک نيروى جديد فراهم آورد. بنابراين ظهور رضاخان و قبضه حكومت توسط او ، در خلا صورت نگرفت بلكه اين تغيير فضاى فكري و فرهنگى را علاوه بر روشنفكران و متجددين ، بازاريان و اصناف و ساير نيروهاي اجتماعى حمايت كردند ». « پديده اصلى و بى سابقه در تاريخ معاصر بود و در تاريخ گذشته ايران هيچگاه به اندازه قرن اخير جدايى بين عوام و خواص رخ نداده بود ، اين درست همان زمانى است كه تمدن ايران با غرب برخورد كرد و طبقه اى درس خوانده ، فرنگى مآب و يا به عبارتى غرب زده در ايران پيدا شدند. كه تشخص ، تكبر و تفرعن به خوبى آنها را از عامة مردم جدا نمود. واقعيت اين بودكه اين طبقه فاضله كه در دل همان دستگاه حاکم رشد و قدرت گرفته بود مهم ترين نشانه اش نفي ارزش هاي گذشته بود ». در قرن پيشين ، نه همچون گذشته ، ارتش بزرگى از سرزمين هاى غربى نيامد كه همچون چنگيز و تيمور همه جا را ويران سازد و با خود ترس ، نفرت ، قحطى و خانمان سوزى به همراه بياورد. اكنون سربازان و نيروهاى مسيحى غربى در شكلى جديد به مناطق شرقيان و مسلمانان آمدندكه با سركوب و ستم همراه نبود ، اين ارتش در قالب هيئت هاي سياسى ، آموزشى ، مذهبى ، پزشكى ، مهندسى و تجارى وارد شدند. پيش از اين ، درگذشته طولانى سرزمين ايران ، هر دستاورد ملى و فرهنگى و تمدنى با حكم و دستور حاكم بود و اين موضوع حتى در بعد فرهنگى و هنري نقش داشت. در زمان صفويه بناهاى با شكوه پايتخت آن ، اصفهان ، حكمى بوده است از طرف شاه عباس ، كه شوق دينى آن را همراهى كرده بود و به خوبى هم به نتيجه رسانده بود. اما اينک و در دوره مدرن و تجدد ، شروع پذيرفتن فرهنگ تشكيلاتى ، جمعى و غيرفردى (نه به معناي مطلق آن) بود و زمان آن رسيده بود كه فرد اول مملكت نيز تحت قانون حكومت نمايد. بنابراين همة ارزش هاى گذشته در قالب و شكل مدرن نفى شد وهمة آن چه كه به تازگى مورد پذيرش قرار گرفت ارزشمند تلقى شد.
« در اين رهگذر علاوه بر سفر ايرانيان به خارخ ازكشور- در شكل هاي مختلف- ورود و تردد خارجيان به ايران عامل مهمى در تمايل و برانگيختن حس تغييرطلبى بود. در ميان قرن نوزدهم ميلادى تقريبا 150 اروپايى در ايران وجود داشتند اما به سال1900 (1279 شمسى) يعنى شش سال قبل از مشروطيت حدود 1000 نفر اروپايى در ايران به سر مى بردند و مى توان تصور نمود كه در نيمه دوم قرن نوزدهم جريان اصلاح طلبى عمدتا از طريق خارجيان وارد ايران شد. » قدم اول براي نو شدن و استفاده از روش هاى جديد تعليم و تربيت تحت تأثير آموزش هاى نظامى انجام گرفت حتى تأسيس مدرسه دارالفنون توسط اميركبير نخست به منظور تربيت افسران نظام و كارمندان ديوانخانه يود. از طرف ديگر رشد و پيدايش مدارس مدرن را توسط هيئت ها و مبلغين مسيحى نبايد ناديده گرفت. اگر چه در آغاز اين مدارس تنها براي مسيحيان ايران ساخته شد. نفوذي در بين مسلمانان ايران نداشت ولى در پايان دوره قاجار تأسيس مدارس متعدد و تحت نظر وزارت معارف ، حاصل گرايش دولتمندان- هر چند دير و بطئى- به نظام آموزشى جديد و عمومى بود. نظام نوين آموزشى ايران در طى سالهاى 1304 تا 1309 شكل گرفت. « مكتب خانه ها تعطيل و به مدارس جديد تبديل و روحانيون از آموزش رسمى حذف گرديدند و ضوابط وزارت فرهنگ حكمفرما شد و تسلط كامل دولت بر نظام آموزشى علاوه بر مدارس مذهبى شامل مدارس خارجى و اقليت ها نيز شد ». گسترش آموزش در سطوح بالاتر شامل زنان نيز شد و ماهيت غيردينى سيستم آموزشى اين دوره با تكيه به نظام نوين آموزش غربى در محور ناسيوناليسم نوين قرار گرفت و سعى شد كه دروس جديد نظير اجتماعى ، تاريخ و ادبيات جاي دروس مذهبى را بگيرد. به هر حال حاصل نظام آموزشى جديد پيدايش و گسترش نسل جديد روشنفكران و طبقه جديد اجتماعى بودكه در سرعت بخشيدن به تحولات جاري و بعدي مؤثر بودند.
حضور ايرانيان در خارج از كشور- به شكل دانشجويى- پديده ديگرى بود كه بعد فرهنگى اين ارتباط يا تأثيرپذيرى را مشخص مى نمايد. مسئله اعزام دانشجو به خارج به دوره عباس ميرزا (نايب السلطنه فتحعلى شاه) مى رسد كه براى اولين بار عده اي محصل به اروپا اعزام نمود ، اما بعد از اين در دوره ناصرالدين شاه و توسط اميركبير بودكه عده اى از اساتيد متخصص در رشته هاى مختلف از اتريش استخدام نمود تا دارالفنون را تاسيس كند. باز در دوره مظفرالدين شاه و اوايل مشروطيت عده اى محصل به اروپا اعزام شدند و در دوره رضاشاه از سال 1307 شمسى با قانون اعزام صد نفر دانشجو به اروپا ، مسئله اعزام وارد مرحله جديدى شد كه اولين گروه آنان در سال 1313 به ايران بازگشتند. ما در اين دوره ، اين « مدرس » بود كه همچون اميركبير راه بهتر دستيابى به علوم اروپا را آوردن آن علم به مملكت دانست بدون اينكه مخالفتى با اعزام دانشجويان داشته باشد. او نگران نقص مملكت ازكمبود متخصص بود و به خوبى دريافته بودكه ايران در اين عرصه بسيار عقب مانده است.
در هر دوره اي از تاريخ معمارى ، نوع ساختمان ها ، شكل بناها و به طوركلى همة عواملى كه بيانگر يک نوع معمارى هستند ، وجود دارند كه معرف انديشه و گرايش سازندگان آن دوره است و نيز عدم وجود بناهايى كه به طور« طبيعى مى بايست در آن دوره ساخته مى شده و يا به ندرت بنا گرديده و خود نشان از عمران و آبادانى بوده حاكى از نقصى است كه عوامل آن را مى توان به خوبى ريشه يابى كرد. همچنين عمر بناها ، مواد و مصالح ، تعدد و پراكندگى معمارى هر دوره ، اطلاعات جامع و گويايي را بازآفرينى مى کند. « در زمان حكومت قاجار ، آن نوع معمارى كه از طرف دولت و حكومت بنا گرديد ، از نظر كيفيت هنرى و فنى دچار انحطاطى بى سابقه شد و با اينكه شاهان قاجار با ساختن بازار تهران و كوشك ها وكاخ هاى متعدد و نيز چندين دروازه براى شهر تهران و معدود بناهاى عمومى دركشور نسبت به دوره هاى گذشته- به استثناى صفويه- فعاليت خوبى داشتند اما بيشتر آثار آنان به خاطر بدى مصالح ساختمانى و عدم دقت كافى در استحكام بناها خيلى زود به ويرانى كشيده شد. كاشي ها كه بدترين نوع كاشى در تمام طول تاريخ كاشى سازى در ايران هستند فرو ريخت ، پي ها فرو نشست و طاق ها و ديوارها از شكل و قواره افتاد ». زمانى كه طرح ، زببايى و استحكام يک بنا در دوره صفويه بر زبان تمام شرق شناسان و يا سياحان خارجى رفته است و آثار به جا مانده آن دوران ، هم اكنون حجتى بر اين سخن است ، چه عاملى باعث مى شود كه براى معمارى دوره بعد از آن- قاجار- در سفرنامه جهانگردي ديگر اين چنين نوشته مى شود.
(حضور نمادهاى غربى در معماري قاجار ، در آغاز با جلوه هايى در نماى بناها شروع شد و پس از آن در طي چندين دهه کم کم فن ساختمان سازى و زودتر از آن طراحى
فضايش را متأثر ساخت. « كاربرد نيم دايره و هلالى شکل ، ايجاد ستون هاي هم رديف با سطح نماي خارجى بنا ، ايجاد عنصر تأكيد بصري بر بالاي محور عمودى نماى اصلى و يا سردر ، حذف عناصر سنتى و جايگزين كردن نمونه هاي مشابه تزيينى و عاريتى تركيبى جديد از معماري سنتى و نشانه هاي به كار گرفته شده از بيگانه را به وجود آورد ». آن معماري كه امروز با نام معمارى دوران انتقال ياد مي كنيم.
ظهور دولت پهلوى با كودتاي 1299 شمسى آغاز دوره نوينى است كه به دليل در اختيارگرفتن قدرت تصميم گيرى و به كارگيرى آن در تمامى شئونات شهروندان و متكى بر جريان تجدد و غرب گرايانه اهميت شايانى دارد. اين دوره به جهت نگرش نوينى كه در جهت توسعه ، نوسازى و تغييرات بنيادى داشت با صراحت و اقتدار از معمارى و ايجاد يک سبك و سياق منحصر به فرد استفاده كرد. معماري اين دوره كه بازگوى روشنى از انديشه هاى آن دو دهه است و در فصل هاي آينده به آن پرداخت مى شود ، توانست در يك دوره بيست ساله- كه از لحاظ زماني براي ايجاد يک شيوه معماري بسياركوتاه است- دگرگونى مهمى ايجاد نمايد. استفاده اي كه هيچ گاه و يا اين چنين حساب شده ، نه قبل از آن در دوره قاجار و نه بعد از آن در دوره نسبتا طولانى محمدرضاشاه ، به كار گرفته نشد.
باستان شناسى معاصر غرب
سال 1876 ميلادى را مخصوصا بايد به عنوان مبدا تاريخ باستان شناسى يونان به خاطر سپرد. درست است كه پيوند با يونان باستان بعد از دوره رنسانس نيز همچنان بيش و كم در اروپا دوام داشت اما فقط در اين سال هاي ربع آخر قرن نوزدهم ميلادى بود كه زندگى كذشته يونانى از زير خاک بيرون آمد و آن چه راكه مكتوب و منقول بود ، تصوير و معنى تازه اي بخشيد. در معمارى معاصر غرب ، از ميان تمامى انديشه ها و آرمان هاى معمارانه و نظريات گوناگون كه در طول دويست سال گذشته بر آن اثر گذاشته بودند ، هيچ يك به اندازه تاثيرات ناشى از آثار و بقاياي معمارى يونان نبود و چنانچه مشاهده شد اين يونانى گرايى و تمايل به گذشتة معمارى كلاسيک يونان بيش از هر جاي ديگر در آمريكا ظاهر گشت. بنابراين دانش باستان شناسى كه چشمه اى روشن از اطلاعات و آگاهي هاى تاريخى و ميراث گذشتگان در آن نهفته بود خود عاملى شدكه توانست بر مقوله هاى تجديد حيات سبك ها و نگرش دوباره به سبك هاى تاريخى در معمارى اثر بگذارد. آثار معمارى قرن نوزدهم در غرب به وضوح گواه بر اين مدعاست كه باستان شناسى تأثيرى شگرف بر بازگشت به دو سبک معروف و باستانى اروپا يعنى گوتيک وكلاسيک گذاشت و ظهور دو شيوه معمارى نئوگوتيک و نئوكلاسيک حاصل اين بينش بود.
باستان شناسى معاصر ايران
دوره معاصر ايران مواجه است با تعداد زيادى از مسافران ، جهان گردان خارجى ، وابستگان نظامى و اقتصادى و نيز مستشرقينى كه اطلاعات و آگاهي هاى قابل توجهى از ميراث غنى و عظيم سرزمين ايران توسط آنها به دنيا شناسانده شد. اين فعاليت ها عمدتا در قالب سفرنامه ها ، گزارش هاي سياسى و يا به صورت ويژه تحقيق و پژوهشى همه جانبه در مورد تاريخ هنر و معمارى ايران بوده و حتى در بعضى از موارد تنها به شناسايى ابنيه تاريخى و نيز كارهاى مرمتى محدود شده است. اما اولين سابقه باستان شناسى در ايران به دوره قاجار برمى گردد ، فعاليت هاي مرمتى و باستان شناسى در پيش از دوره پهلوى اول- بنا به آنچه مدارک موجود نشان مى دهد- در زمان ناصرالدين شاه انجام گرفته و حتى اولين خاكبرداري علمى در تخت جمشيد در زمان اين شاه قاجار بوده است. از مشروطيت تا ظهور سلطنت رضاشاه از تعمير آثار تاريخى اطلاع و خبرى نيست. اما از اين دوره است كه حفاري هاي باستان شناسى و مرمتى به شكل جديد خود آغاز مى گردد
انجمن آثار ملي
زمينه تأسيس ، فعاليت و سياست گذارى انجمن آثار ملى را ايجاب كرد. انجمن آثار ملى در سال 1304 و تحت رياست رضاشاه تأسيس و فعاليت خود را تا سال 1313 ادامه داد. هيئت مؤسس انجمن پانزده نفر بودند كه در واقع بنيان گذاران آن محسوب مى شدند. در اساس نامه اوليه انجمن آثار ملى (1304) اولين برنامه هاي انجمن به شرح زير ذكر شده است :
1. تأسيس يک موزه در تهران ] كه بعدا با نام موزه ايران باستان افتتاح شد[.
2. تأسيس يك كتابخانه در تهران ] كه بعدا با نام كتابخانه ملى و در جنب موزه بنا گرديد[.
3. ثبت و طبقه بندي آثارى كه حفظ آنها به عنوان آثار ملى لازم است.
4. صورت برداشتن از مجموعه هاى نفيس مربوط به كتابخانه يا موزه كه در ايران در تصرف دولت يا مؤسسات ملى است.
تاثيرات باستان گرايى
باستان گرايي اين پديد به قصد و يا به ناچار دو موضوع ديگر را همراه خود قرار مى دهد. اين دو عبارت اند از :
نخست : دين زدايى و تقويت تمام عواملى كه باعث تضعيف دين و مذهب شد و اين ضديت در واقع غالبا متوجه اسلام بود.
دوم : غرب گرايى و تقويت تمام عواملى كه نشانه هاى گرايش به غرب و نيز تجددگرايى اروپايى را شامل مى شد.
هر يک از سه موضوع باستان گرايي ، دين زدايى و غرب گرايى تا حدود زيادي تقويت ديگري بود اما محور آن باستان گرايى شد. به عبارت ديگر در جهت محور باستان گرايى و نيز توسعه و نوسازي ، هر آنچه مانع دين بود برداشته شد و هرآنچه جديد و غربى بود به خدمت گرفته و تقويت شد. همچنين بايد خاطر نشان ساخت كه:
1- همة فعاليت هايى كه در جهت فاسيوناليزه كردن اجتماعى اين دوره انجام شد لزوما ضديت با مذهب و يا گرايش به غرب نبود. يكسان كردن ساعات كشور ، تشكيلات تازه ادارى و كشورى ، راه آهن ، بانک استفاده از تكنولوژي غرب و موارد نظير اين اصولا در فرايند حركت هاى فرهنگى و اجتماعى يک جامعه ضرورى ، لازم و اجتناب ناپذير بوده است ، چنانچه هم اكنون نيز استفاده مى گردند. اما آنچه مورد ريشه يابى و پژوهش است اين است كه انديشه اين دگرگوني ها به چه عللى صورت گرفته و با پى گيرى اهداف مورد نظر آن ، سرانجام چه حاصلى در برداشته است.
2. پرداختن به موضوع هايى نظير دين زدايى و يا غرب گرايى در دوره رضاشاه ، لزوما به معنى حمايت از دين- دولت قاجار و يا دفاع از ساختار سنتى و عقب مانده پيش از رضاخان نيست. هر حكومتى جهت رسيدن به اهداف خود از سياست هايى استفاده مى كند كه منطبق بر طرز فكر و ايدئولوژى آن حكومت است. در اينجا شاخص هاى حكومت رضاشاهى به نقد و پژوهش كشيده مى شود و داوري در نتيجة پژوهشى كامل ، همه جانبه و غير پيش داورانه است.
تعريفى بر باستان گرايى
در سرآغاز قرن بيستم ميلادي ، ناسيوناليسم نوين كه تعريفى جهانى داشت به شكل
جدى به صحنه آمد. « ناسيوناليست ايرانى به خوبى از اهميت آن آگاهى تاريخى اطلاع داشت و مى دانست كه اين پيشينه تاريخى چگونه مى تواند احساسات ملى گرايانه را اشاعه دهد. رضاشاه هم نيز در رهگذر اهداف خود از حربة وحدت ملى بهره بردارى زيادي كرد كه يكى از اين حربه ها سبك معمارى باستان گرايانه بود. «بنابراين انديشة ناسيوناليستى و ملت گرايى و نيز خود واژه ملت به مفهوم جديد و متجددانه آن ، جهت بودنش باگذشته را از دست داد و على رغم پيوندهايى كه با آن داشت و متكى بر آن خود را متبلور ساخته بود در « شكل نوين ناسيوناليسم » را خلق كرد كه ديگر آن « ناسيوناليسم تاريخى » نبود. حال پديده ناسيوناليسم معاصر يا نوين تلاشى بود براى جايگزين كردن علايق ملى به جاى وابستگي هاى قومى و دينى كه به طور معمولا متضاد با پديده جهان گرايى شمرده مى شد. هر دو اصطلاح از تحولات اروپا در قرون اخير به وجود آمده اند و دركشورهاى در حالا توسعه مترادف يا همراه با نوسازى (ناسيوناليسم نوساز) به كار برده مى شوند. در دوره رضاشاه اين پديده به وضوح همراه با نوسازى ، توسعه و هويت ملى همگام شد كه نشانه هاي خود را در بسياري از جنبه ها از جمله معمارى ، با ساختن بناهاى متعدد ظاهر ساخت.
باستان گرايى در معمارى
معمارى اين دوره در نگرش باستان گرايى خود- از آغاز تا پايان دوره ساسانيان-مشخصا به دو دوره هخامنشيان و ساسانيان توجه بيشترى دارد. دليل آن به تنهايى مى تواند آثار بيشتر به جا مانده از اين دو سلسله باشد. اما در نگاه معمارانه ، عناصرى كه مورد بهره برداري و يا تقليد قرار گرفتند به دو گونه بود :
اول : عناصر مشخص معماري در بنا نظير ستونها ، سرستون ها ، پايه ستون ها ، پنجره ها ، پلكان ، ورودي ها ، قوس ها و دهانه ها و…
دوم: عناصر تزيينى نظير نقوش برجسته ، حجاري ها ، مجسمه ها ، كنگره هاي بام و…
در اين اقتباس هيچ گاه پلان و يا عملكرد خاص آن معماري مورد استفاده قرار نگرفت. طاق كسراي ساسانى براي موزه و ستون ها و سرستون هاي تخت جمشيد براى بانك و بناهاى اداري و نظامى به كار گرفته شد. به عبارتى آنچه در ظاهر بيشترين تأثير را مى توانست القاء كند در سطح وسيعى مورد انتخاب و استفاده قرار گرفت. اما اين انتخاب چگونه انجام شد؟
در دوران پهلوى اول ، هنرمندان معمارى ايرانى و غربى كه سازنده بناهاى دولتى و آموزشى و صنعتى بودند براى اولين بار نوعى انتخاب تاريخى روبه رو شدند. آنان بايد مى فهميدند كه از چه دوره چگونه و به چه مقدار انتخاب كنند.
اين آگاهى تمام ضمن بازشناسى و بازسازى معمارى باستانى توانست با ايجاد نوستالژى تاريخى ، منجر به ساخت آثار يادمان گونه در اين دوره گردد. مجموعه بنا هاى رضاشاهى ميدان مشق (باغ ملى) و اطراف آن با احداث بزرگ ترين ساختمان مونومنتال اين مجموعه يعنى كاخ شهربانى ، اين احساس را به ديگران انتقال داد چرا كه « پس از اين بناى باشكوه است كه معماران دولتى و غيردولتى ، خود آگاه و ناخودآگاه ، ستون ها و سرستون ها و ديگر عناصر كاخ شهربانى را در آثار- اگرچه كوچک تر- خود مورد تقليد قرار مي دهند ».
– نخست ، بناهايى كه به طور قاطع از عناصر و نشانه هاى باستانى استفاده كردند. كاخ شهربانى ، شهربانى دربند ، بانک ملى ، مدارس فيروز بهرام و انوشيروان و نيز ساختمان فرش توسط معمارانى طرح و اجرا شد كه براى آنها- و البته ديگران- كشف آثار تاريخى باستانى ، اتفاقى تازه بود كه نپرداختن به اين پديده ها در تأسیس بناهاى جديد ، به دلايل مختلف ممكن نبوده است.
– دوم ، بناهايى كه ملهم و برگرفته از بناهاى باستانى به وجود آمد بدون آنكه مستقيما تقليدى از فرم ها و يا عناصر معمارى هخامنشى ، اشكانى و ساسانى داشته باشند. در اين دسته از بناها ، معماران درگذر از تكرار و تقليد يكنواخت و با ذوق خود ، روى به طرح آثارى آوردند كه بتواند معرف شخصيت معمارى زمان خود باشد ، هر چند كه در اين روى آوردن نشانه های باستان گرايى وجود داشت. بناهاى متعدد و از جمله شاخص ترين آنها ساختمان وزارت خارجه و مو ايراني باستان و همچنين بناهايى چند در استان هاى شمال ايران توانست اين اقتباس را به نحوه که نشانگر حال و هواى معمارى باستانى باشد به تصوير درآورد.
تاثیرات عملکردهای جدید
معماری ، مهندسی و توسعه عمرانی
بعد از گذشت بیش از یک قرن ، یعنی پس از نیمه دوم قرن هیجدهم تا اواخر قرن نوزدهم میلادی که معماری اروپا به دنبال احیای سبک های گذشته گشت و حاصل آن شیوه های احیاء شده نئوباروک ، نئوکلاسی سیسم و نئوگوتیک بود ، ثابت شد که عصر صنعتی ، شتاب توسعه و نیازمندی های دوره معاصر ، شیوه ای خاص و منحصر به زمان خود می خواهد.
ظهور مهندسی در نقش رقیب معماری و ایجاد بسیاری از فعالیت های معماری و عمرانی حاصل دیدگاه های نوین در عرصه تکنولوژی بود. در این میان تولید آهن از طريق صنعتى كه پيش ازاين- چه در غرب و چه در شرق- تنها از نقطه نظر زيباشناسی و يا در عملكرد حدود و تزيينى به كار مى رفت عامل مؤثرى در اين فرايند بود. تا از اين مواد و مصالح ساختاری در برپايى بناها چوب ، سنگ و آجر بود. انقلاب صنعتی ابتكارتوليد آهن (نخست چدن ، سپس آهن عمل آمده و بعد از آن فولاد) به شکل صنعتى امکان اين تحول را ايجاد كرد كه از اين پس آهن نقش اصلى ، سازه اى ، ملموس و فراگیر داشته باشد.
معماری صنعتی
حقیقت این است که معماری صنعتی ، معماری ایجاد شده به شیوه صنعتی و شکلی از معماری مدرن است که در بیشتر کشورها و از جمله ایران به شکل نارسای معماری صنعتى گفته مى شود. اما واقعيت اين است كه معمارى صنعتى به آن بناهايى گفته شدند كه به كار توليد فرآورده هاى صنعتى آمدند ، يعنى كارخانه هايى كه فارغ از شكل و مواد و مصالح ، توليد كالاهاى صنعتى داشتند. از اين رو ، بناهاى مورد نظر ، آن دسته از بناها- و عمدتا كارخانه ها- هستند كه با انقلاب صنعتى نيمه دوم قرن هيجدهم وجود آمده و توسعه يافتند. اما در ايران دوره رضاشاه ، تأسيس سلسله وار كارخانه های بزرگ صنعتى در بافت كهنه و سنتى شهرها. و پيش از آنكه شهرهاى ايران زمينه توسعه صنعتى- نظير اروپا- را داشته باشند معمارى خاصى ايجاد كردند كه بايد شروع معمارى صنعتى ايران را از اين تاريخ دانست.
« در دوره رضاشاه صنعتى كردن از بالا انجام گرفت كه از نظر اقتصادى ، اين سال ها يکى از دوره های مهم تاريخى ايران در زمينه انباشت سرمايه است » سال هاى 1311 به بعد- است براى كارخانه هاى گوناگون است
ويژگيهای دوره پهلوی:
1-ايجاد ايوانهای عظيم و مرتفع در ورودی ها
2-مركزيت بنا با ستون و سرستون ها كه در تخت جمشيد به وفور يافت می شود و يا به صورت عريض و سراسری
3-پنجره ها و قابهای اطراف آنها نظير تخت جمشيد
4-استفاده از كنگره های كنار بام كاخها
5-بناها به شكل مرتفع كه حاكی از عظمت و قدرت است
6-مصالح سنگ و سيمان
7-استفاده از نقش و متيف های تخت جمشيد
8-تشابه به بناهای دوان هيتلری : رومانتيسم ملی نشانه عظمت
معماري پهلوی
سبک های معماری معاصر ایرانی :
۱- معماری ایرانی با نمای اروپایی
۲- معماری اروپایی با نمای ایرانی: ( بانک ملی فردوسی ، موزه ایران باستان)
۳- معماری نئوکلاسیک اروپایی: ( ساختمان راه آهن تهران )
۴- معماری پیش از مدرن Premodern: ( دانشگاه تهران )
۵- سبک برچین (التقاطی) : ( ساختمانهای دور چهارراه استانبول)
۶- گرایش مدرن : ( مسجد دانشگاه تهران )
۷- گرایش پست مدرن ایرانی ( مقبره ابن سینا همدان )
۱- سنت گرایی ( به ظاهر سنتی ) : ( کاخ مرمر ، مقبره حافظ ، بنای بلدیه)
۲- سبک ملی: ( مقبره فردوسی ، کاخ شهربانی ، موزه ایران باستان)
۳- سبک تلفیقی: (سردر میدان مشق، ساختمان پست )
۴- سبک فرنگی : ( بانک تجارت اصفهان ، بنای تلگراف خانه)
۵- سبک آرت نوو : (کاخ سفید رضاشاه در سعد آباد)
۶- نئوکلاسیک : (مجلس شورای ملی ، میدان حسن آباد، هتل رامسر)
۶- نوگرایی ایرانی : ( مقبره بوعلی سینا ، مقبره باباطاهر،دانشگاه امام صادق)
۷- معماری مدرن متعالی: ( هتل هیلتون) ۸- معماری مدرن متاخر۹- معماری ارگانیک
آنالیز بنا
از الف تا ی میدان آزادی تهران
میدان آزادی با وسعتی در حدود ۱۵ هزار مترمربع بزرگ ترین میدان در میان کشورهای خاورمیانه است. این برج که به نام برج شهیاد معروف است اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال۱۹۷۹ به دلیل اجتماعی که مردم در استقبال از آیت الله خمینی در بازگشت از پاریس به تهران در این میدان انجام داده بودند و سرانجام ۱۰ روزپس از آن به سرنگونی حکومت پیشین انجامید، به میدان آزادی تغییر نام داد. هرچند نام میدان شهیاد به آزادی تغییر کرده اما هنوز بسیاری از ایرانیان به خصوص مهاجران ایرانی این میدان را به نام شهیاد می شناسند
برج شهیاد در سال ۱۳۴۹خورشيدی توسط حسین امانت معمار ایرانی که حالا شهروند و ساکن کانادا است، ساخته شد. در آن سال آقای امانت دانشجوی ۲۶ ساله ای بود که ماموریت یافت به مناسبت یادبود جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران، میدانی در پایتخت طراحی کند که نماد “ایران مدرن” و نشان “دروازه تمدن بزرگ” در قرن بیستم باشد. در سال ۱۳۴۵خورشیدی طرح یک نماد معرف ایران بین معماران ایرانی به مسابقه گذاشته شد که در نهایت طرح آقای امانت، بیست و شش ساله از دانشگاه تهران برنده و برای ساخت انتخاب شد. عملیات بنای برج آزادی در یازدهم آبان ۱۳۴۸ خورشيدی آغاز و پس از بیست و هشت ماه کار، در ۲۴ دیماه ۱۳۵۰ با نام برج شهیاد به بهره برداری رسید. در روز افتتاح برج این میدان، محمدرضا شاه به همراه همسرش در میدان شهیاد حضور یافتند و برای نخستین بار با افتخار منشور کورش کبیر که نخستین نوشتارحقوق بشری جهان است در این مکان پرده برداری شد. این اثر تاریخی حدود ۲۵۵۰ سال پیش به فرمان کوروش کبیر کتیبه شده و هم اکنون در موزه بریتانیا در لندن نگهداری می شود. رونمایی از منشور دوهزار پانصد ساله کوروش در بنای برج پیوندی بود میان تاریخ باستان ایران و دنیای توسعه یافته و صنعتی که شاه وعده آن را می داد. گرچه وعده قرار گرفتن ایران در جمع کشورهای صنعتی محقق نشد اما دیری نگذشت که برج آزادی در ایران، نمونهای از نماد و نشانههای شهری شد که معماری شاخص آن تلفیق طاقهای معماری قبل و بعد از اسلام و تبدیل آن به نمادی مدرن و چشم نواز بود.
طراح پل ورسك كيست؟
باید توجه داشت که این بنا برخلاف ادعای برخي افراد مبنی بر ساخته شدن آن بدست مهنس آلمانی بنام ورسک ، ساخت یک معمار اتریشی به نام (( والتر اینگر )) در سال 1310 هجری شمسی است و نام این پل بر گرفته از نام قریه ورسک واقع در قسمت شمالی این پل ميباشد. قريه ورسك در زمان احداث پل دارای حدود 20خانوار جمعيت بوده است
مشخصات فني پل ورسك
این بنا از ملات سیمان و شن شسته شده و آجر ساخته شده و در ساختمان آن از آرماتور استفاده نشده است . به بیان دیگر این بنا از ملات غیر مسلح ساخته شده است .
حجم پل ورسك كه داراي ۶۶ متر دهانه قوسي و ۱۱۰متر ارتفاع از ته دره است ، جمعاً ۴۵۰۰ مترمكعب است طول کلی پل 2/73 متر است.
سه خط طلا
سه خط طلاي راهآهن شمال در سه كيلومتري پل ورسك و بعد از آبادي ورسك به سمت گدوك در ارتفاعات شرق جاده تهران – شمال مشاهده ميشود. اين خطوط براي كم كردن شيب و افزايش ضريب قدرت لوكوموتيوها به اين شكل بنا شده است
موقعیت باغ سعد آباد:
کاخ سعد آباد در کنار کوهپایه های رشته کوه البرز در شمال تهران و دره سرسبز دربند شکل کرفته است . که به دلیل زیبایی و طراوتی که در آن وجود دارد به نام سعد آباد یا محل سعادت و خوشبختی نام گرفته است.وسعت مجموعه کاخهای سعد آباد بالغ بر یک ملیون و صد هزار متر مربع می باشد . این مجموعه هم در زمان قاجاریه محل استقرار و سکونت تابستانی آخرین پادشاه این سلسله بوده است ، پس از کودتای 1299 در وسعتی جدید و الحاق باغ های مختلف ، به اقامتگاه تابستانی رضا شاه پهلوی تبدیل شد . در وسعت این مجموعه و در میان درختان کهن سرو و سپیدار کاخ و کوشکهائی به مناسبت و ضرورتهای مختلف به چشم می خورد که طی سالیان به عدد 18 رسیده است . این مکان دیدنی دارای هشت در ورودی می باشد 1 در نظامیه 2 در زعفرانیه 3 در خیابان دربند 4 در میدان دربند 5 و 6 دو در در جعفر آباد 7 در رودخانه 8 در کاخ سفید .
ای مجموعه از شمال با کوهای البرز ، از شرق با گلاب دره ، از غرب با ولنجک و از جنوب با تجریش همسایه می باشد.
معرفی باغ سعد اباد:
باغ سعد اباد نمونه ای از باغ دره های ایرانی است که ساختار طبیعی بستر آن از عوامل مهم شکل گیری به حساب می آید.در سال 1299 خورشیدی ،پهلوی اول ابتدا هشت هزار متر از اراضی سعد اباد در محدوده کنار رود خانه دربند،که در حال حاضر در ان عمارت بجای مانده از مادر شاه سابق واقع گردیده را تملک کرد.پس از ان تپه علی خان والی که امروز کاخ احمد شاهی بر روی ان واقع است را نیز به محدوده پیشین افزود و سپس کاخ سبز ( شهوند) را در سال 1301 خورشیدی در انجا بنا نمود.سعد اباد بعد از ان با الحاق محله هایی چون شاه محله، ترش محله ،باغ محله ،جعفر اباد و قاسم اباد وسعتی تازه یافت و به محل اقامتگاه تابستانی پهلوی اول اختصاص یافت و در طول سالیان ،کاخ ها و کوشک هایی در ان احداث گردید.در ان زمان رود خانه دربند به طور اختصاصی در اختیار باغ قرار گرفت، اما بعد ها حق استفاده دوازده ساعت از اب رود خانه به مردم داده شد، و از انجاییکه اب رود خانه برای ابیاری کل باغ سعد اباد که گسترش نیز پیدا یافته بود کافی نبود، قنات های قدیمی و جدید مورد استفاده قرار گرفتند. تا پیش از تملک اراضی توسط پهلوی اول، بناها و کوشک هایی متعلق به مالکین باغ ها و اراضی سعد اباد در دوره قاجار وجود داشته، که از ان جمله می توان، به کوشک احمد شاهی، بنای اینانلو و درشکه خانه اشاره نمود.
باغ سعد اباد با تاثیر از شییب و تپو گرافی شدید منطقه، ساختار خاص خود را دارد.
بالا ترین سطح باغ، تپه علی خان است که در گذشته که درختان اندازه امروزی را نداشتند از بیرون باغ قابل رویت بود. اختلاف سطح حاصل از توپوگرافی باغ با ایجاد تراس و سنگ چینی و کاشت گیاهان پوششی مهار گشته است. جهت گیری و قرار گیری کاخ های موجود در مجموعه از توپو گرافی زمین پیروی می کند. ساختار طبیعی منطقه و ویژگی های شکل و توپو گرافی زمین سبب پدید امدن چشم انداز های زیبایی رو به شمال و دامنه کوه گردیده است. وجود درختان کهنسال و قدیمی چنار از مهمترین ویژگی های این باغ محسوب می شوند.
سعد اباد به پیروی از شکل وموقعیت زمین و مسیر های حرکتی نظم یافته است. این مسئله تنوع بصری را در طول مسیر ها افزایش می دهد.مسیر های حرکتی با کاشت ردیفی از درختان چنار در دو سو به خوبی تعریف شده اند. از سمی دیگر به دلیل محصوریت فضا توسط درختان بلند قامت بویژه چنارها، دید و منظر در مسیر ها، بیشتر بسته طراحی شده است. در عین حال در نقاط بالایی، دیدی بسیار مطلوب به سوی کوه های توچال و نیز بسوی شهر وجود دارد. نمونه بارز در این مورد کاخ شهوند( سبز ) است که به دلیل حضور درختان کهنسال و بلند قامت و بسیار متراکم در طول مسیر، این کاخ مشاهده نمی شود، و با نزدیک شدن به ان، دید نیز گسترده تر می گردد. چشم انداز کاخ از سوی جنوب، شهر بزرگ تهران است و چون کاخ بر تپه ای بلند قرار گرفته، منظره بدیعی را به چشم بیننده می گستراند.از سوی شمال نیز به سوی کوه های مرتفع البرز ودر برخی قسمت ها به سوی کاخ احمد شاهی دید هایی وجود دارد. محوطه اطراف کاخ سفید نیز به کمک ویژگی های طبیعی، دارای چشم اندازی باز و گسترده با پوشش سبز چمن و درختان زینتی نادر و بلند قامت همراه با اب نماها و فواره های بلند است که بسیار زیبا جلوه می کند.
شکل باغ سعد اباد نا منظم و به گونه ای طبیعی است و در میان بافت شهری جای گرفته است. تقسیم بندی های داخل باغ نیز به تبعیت از ویژگی های طبیعی و توپو گرافی صورت پذیرفته است. این امر سبب می شود که باغ سعد اباد که یک باغ دره دانسته می شود بیشتر الگویی ازاد داشته باشد، اما در عین حال چند نقطه ان نیز شکل باغ رسمی ایرانی را تداعی می کند.
در باغ سعداباد به جز رود خانه دربند که از شمال به باغ وارد میشود و از گذشته نیز در محدوده باغ وجود داشته و به عنوان یکی از منابع تامین اب مورد نیاز فضای سبز مطرح بوده، 12 قنات در دوره پهلوی دوم احداث گردیده که در حال حاضر بسیاری از آنها غیر فعال و یا نیمه فعال اند.
هجده کاخ کوچک وبزرگ بازمانده از دوره قاجار و پهلوی عبارتند از :
1 کاخ احمد شاهی(در اختيار بسيج خواهران) 2 کاخ سفید « موزه ملت » 3 کاخ شهوند « موزه سبز فعلی » 4 کاخ اختصاصی( موزه تاریخ طبیعی سابق که در حال حاضر در اختیار نهاد ریاست جمهوری است )، 5 کاخ اسود یا کاخ سیاه
( موزه هنرهای زیبای فعلی ). 6 کاخ شمس( موزه مردم شناسی ) . 7 کاخ اشرف( موزه ظروف سابق ). 8 کاخ غلام رضا(مرکز آموزش ) . 9 کاخ ملکه مادر( ساختمان جمهوری ). 10 کاخ احمد رضا ( در اختیار نهاد ریاست جمهوری )11 کاخ عبدالرضا (امور اداري سعدآباد).12 کاخ بهمن پهلوی پسر غلامرضا(ساختمان یونسکو).13 کاخ فریده دیبا(موزه آفرینشهای هنری). 14 کاخ شهرام پسر اشرف( موزه نظامی ). 15 و 16 کاخهای قدیم و جدید رضا پهلوی( موزه بهزاد و دفینه ). 17 کاخ فرحناز و علی رضا( موزه خط و کتابت میرعماد ) . 18 کاخ لیلا( موزه آبکار ).که در این میان قدیمیترین آنها کاخ شهوند و بزرگترین آنها کاخ سفید است. علاوه بر كاخ هاي مذكور و چندين ساختمان قديمي ديگر , تاسيسات و امكانات ديگري همچون : سالن هاي مرغداري و گاوداري , موزستان و گلخانه هاي گوناگون , استخرهاي مختلف , چشمه سارها , زمين هاي تنيس و سالن بولينگ , سينما و آمفي تئاتر روباز در اين مجموعه 110 هكتاري وجود دارند.
تصاویر فایل ها:
خرید آنلاین:
در پایان خرید ، لینک دانلود فایل نمایش داده می شود و به ایمیل شما ارسال خواهد شد. راهنمای خرید و دانلود فایلفرمت فایل ها: word
حجم فایل: 17 مگابایت
- برای دریافت مقالات بیشتری برای سبک های معماری اینجا را کلیک کنید.
برای اطلاعات احتیاج به مطالب دوره پهلوی دارم