مطالعات خانه کودک 200 صفحه – رساله خانه کودک 200 صفحه – دفترچه مطالعاتی خانه کودک
مقدمه:
توجه به اهمیت کودکان و نقش آنها در جامعه و همچنین توجه به خواسته ها و نیازهای آنها به معنای توجه به آینده آنهاست.ولی متاسفانه در کشوری که ما در آن زندگی می کنیم براحتی از کنار این قشر مهم گذشته و نسبت به آینده چندان توجهی نداریم. کودکان شالوده و زیر بنای هر جامعه ای را می سازند.حال اگر این پی درست بنا نشود چه انتظاری از فردا خواهیم داشت؟
به طور کلی دلایل اصلی من در گرایش به سمت این موضوع در توجه به موارد زیر خلاصه می شود:
1-عدم نگرش علمی و جامع به مسائل مربوط به کودکان در کشور 2-بی توجهی به این اصل مهم که کودکان سازندگان فردای کشور هستند. 3-فقدان اماکن و فضاهای متناسب با رشد و پرورش کودکان
در کشور ما مطالعه و تحقیق در این موارد کمتر به معماران سپرده شده است. در اینجا منظور از فضای کودکان را را تنها چهاردیواری می دانند که رفع حوائج اولیه کودکان در آن صورت گیرد.
یعنی در آن بخورند، بخوابند و اندکی آموزش ببینند.
توجه به روحیات و خواسته های کودکان این مطلب را برای ما روشن می سازد که کودک هر چه آزادتر و در محیطی بهتر پرورش یابد آینده ای بهتر در انتظار او خواهد بود. همانطور که می بینید در اکثر نقاط کشور فضایی که به کودکان اختصاص یافته است خانه هایی بوده اند که حتی برای زندگی معمولی هم مناسب نیستند و تنها با رنگ آمیزی دیوارهای آنها آنجا را به فضایی برای کودکان تبدیلکرده اند. انتخاب نام خانه کودک به این علت است که نمی خواهم موضوع مورد بحث با مهدکودکهای موجود اشتباه گرفته شود چون هدف ایجاد فضایی جهت نگهداری و آموزشی کودکان نیست بلکه خلق محیطی است کاملا طراحی شده و مطابق با نیازهای کودکان باشد.
برای توضیحات بیشتر و مشاهده فهرست مطالب و خرید رساله به ادامه مطلب مراجعه نمائید…
فصل اول:
كودك و مباني نظري
1-1-نگاهی به کودک ، شرح کلی مسأله و اهمیت موضوع
برای کودکان هم سهمی قائل باشیم.
ما باید تمام زوایای زندگی کودکان را مورد بررسی قراردهیم تا بتوانیم براحتی برای شکل گیری شخصیت آنها طراحی کنیم و بدانیم که آنها نیز مانند بزرگسالان درخانه، فضاهای آموزشی، فضاهای عمومی و سایر فضاهای موجود درشهر درحال زندگی هستند و با شناسایی این موارد قادر خواهیم بود فضایی مناسب با رشد و تربیت کودکان مهیا سازیم.
بدانیم که آنها خواستار چه فضاهایی هستند ونیز آن ها ار به طور خاص مد نظر قراردهیم. سی سال اخیر در زمینه کاهش مرگ و میر نوزادان و کودکان شاهد پیشرفتهای گسترده ای بوده ایم.
درسال 1991 از سیزده کودک دوازده کودک به سن یکسالگی رسیدند درحالیکه این رقم درسال 1960 تنها پنج نفر از شش کودک و درسال 2000 ضریب زنده ماندن کودکان به 19 نفر از بیست کودک رسید.
طی دهه آینده برای نجات یک کودک از مرگ احتمالی هزینه و نیروی فراوانی صرف خواهد شد و این طبیعی است. اما برای دوازده کودکی که ازمیان سیزده کودک زنده می مانند چه کاری انجام می شود. و نورادان و چه کسی دراندیشه سالهای آموزش و تربیت آنهاست؟ چه کسی فراتر از زنده ماندن طبیعی را در نظر دارد و جرأت می کند این پرسش را مطرح سازد که زنده ماندن آری اما برای چه آینده ای؟ دراکثر موارد این کودکان محکوم به زندگی در وضعیتی آکنده از رنج و محدودیت هستند که از همان سالهای تعیین کننده کودکی و رشد جسمی، روانی، اجتماعی وعاطفی آنها را به مخاطره می اندازد.
کسی به فکر آنها نیست و میلیونها نفر از آنان دورنمایی جز زندگی انگلی و بی فایده، غیرمولد و وابسته ندارند.
اما ببینیم دراعلامیه حقوق کودک که درمجمع عمومی سازمان ملل متحد درسال 1998 پذیرفته شد و 139 کشور آنرا امضا کردند چه آمده است؟
این اعلامیه مقرر می دارد که دولت موظف است که زندگی و بقاء و پیشرفت کودک را تضمین کند (ماده 6) و هر کودکی حق دارد از سطحی از زندگی بهره مند شود که با شرایط رشد جسمانی ، ذهنی ، معنوی ، اخلاقی و اجتماعی او مناسب باشد (ماده 27)
اعلامیه با تأکید خواستار آن است که کشورهای عضو به والدین و سرپرستان قانونی کودک در انجام مسئولیتی که برای پرورش او دارند کمکهای لازم را اعطاء کنند و ایجاد نهادها، موسسات و مراکزی را که تامین آسایش کودکان را برعهده دارند تضمین نمایند.
این اعلامیه امید بخش است و نگرشی جامع به رشد کودک دارد و برنقش پدر ومادر تأکید می گذارد. در عین حال می پذیرد که تقویت این نقش مستلز ایجاد نهادهای مناسب است . اعلامیه مساله کار (پدرومادر) و به عهده گرفتن مسئولیت کودک را آشکارا به هم پیوند می دهد. باری این اعلامیه قابل انتقاد نیست اما مهم اجرای آن است. از این نظر باید ببینیم ما در کجا هستیم ویا می توانیم بهتر عمل کنیم؟
سنین کودکی که روان شناسان برپایه مطالعات و تحقیقات گسترده و مستدلی از آن بنام زمان حساس یا دوره بحرانی نام می برند اولا به دلیل حساسیت و سهولت اثرپذیری کودکان (نقش پذیری) و دوما به علت تاثیر عمیق و غیرقابل برگشت یادگیریها و تعلیمات آنها (شکل گیری) از بحرانی ترین و حساس ترین دوران آموزشی و پرورشی به شمار می آیند.
بعبارتی می توان گفت که جوهر] شخصیت افراد جامعه دردوران کودکی و درفضاهای کودکانه شکل می گیرد.
کودکی اولین و مهمترین دوره زندگی آدمی است. دراین دوره کودک برای نخستین بار با طبیعت رابطه برقرار می کند، روابط اجتماعی خود را بنا می نهد و به مفهومی از خود دست می یابد.
از آن جا که دراین دوره ساختار شخصیتی و رفتاری انسان بنیان گذاشته می شود دوران کودکی ار سرنوشت ساز و مثبت دانسته اند.
استقلال و اعتماد به نفس، رشد اجتماعی، عاطفی، فرهنگی، آزادی حرکت وعدم حس محدودیت از جمله فعالیتهایی درکودکان می باشد که باعث پرورش خلاقیت آنها می گردد که علاوه بر تسهیلات مربی عوامل محیطی می تواند تاثیر مستقیم بر پرورش و رشد آنها داشته باشد.
در خانواده هایی که هر دو والدین کار بیرون خانه را دارند ویا سرپرستی کودکان برعهده یکی از والدین و او نیز به کار مداوم درخانه مشغول است، این کودکان امکان رشد اجتماعی و ذهنی لازم را نداشته و طبیعتا به مراکز پیش دبستانی سپرده می شوند . به این ترتیب میلیونها کودک کمتر از شش سال به چنین مراکزی می آیند وباید کسانی باشند که ساعات معینی از روز را به جای والدینشان درمحیطی جدا از خانه با آنها باشند. این وضعیت موجب ازدیاد روزافزون مراکز پیش دبستانی شده است و این گسترش باز هم ادامه دارد.
این در حالی است که طرح و معماری فضا بر پایه آموزش سنتی منجر به شکل گیری چهاردیوارهایی به نام کلاس در دوطرف راهروهای باریک می شود که با میز نیمکتهای ثابت و رو به تخته سیاه مبلمان شده اند. مسلما نمی توان و نباید از این کالبدهای تحکم آمیز با فضاهای تنگ، بی روح و عاری از نشاط انتظار داشت تا در جهت اهداف و برنامه های آموزش و پرورش نوین عمل کنند.
دوران پیش دبستانی دوران رشد همه جانبه کودک است و درشکل دادن به شخصیت کودک نقش به سزایی دارد. بعبارتی می توان گفت که جوهره شخصیت افراد جامعه دردوران کودکی و درهمین فضاهای دبستانی و پیش دبستانی شکل می گیرد.
کودک راه ورسم زندگی را بیشتر دراین دوران کسب می کند. دراین مرحله است که کودک کیفیت سازگاری با محیط را فرا می گیرد، رشد همه جانبه دراین دوره نیاز به فرصتها و امکانات دارد. شناخت این نیازها و ارائه برنامه های صحیح جهت رشد کلیه عوامل جسمانی و روانی کودکان به عهده مسئولان، برنامه ریزان آموزشی و صاحبان امر، در مقطع پیش دبستانی است، برای تحقق بخشیدن این برنامه ها و اثرگذاری بیشتر آنها بر روی کودکان، ه به مربی آگاه به مسائل آموزشی و تربیتی و هم به فضای کالبدی که بتواند کلیه نیازهای مربی (جهت آموزشی) وکودک (را جهت درک صحیح برنامه) جواب دهد، نیاز است ، مجموعه ای آموزشی – تفریحی می داند فرصت و توانایی لازم را برای مربیان و کودکان را دراین دوره تامین کند. طبیعی است بدون شناخت و بررسی کلیه عوامل مؤثر درشکل گیری شخصیت کودکان نمی توان به خلق چنین کالبدی نائل شد.
بدین منظور مسأله چگونگی طراحی فضای مورد نظر بر اساس اصول و روشهای آموزشی است با عنایت به این مسدله است که می توان زمینه های مختلف رشد را با معماری درآمیخت و طوری مسائل را مطرح کرد که در ضمن اینکه پاسخگوی مسائل کالبدی و عملکردی (قابل استفاده توسط فرد) باشد کلیه زمینه های رشد شخصیتی کودک را نیز باور کند.
بدون شک درکلیه موارد ذکرشده کودک محور بوده و همه مسائل طول محوریت کودک می باشند درغیراینصورت تفکر راجع به چنین سؤالهایی بی معناست.
سالهای سوم تا ششم زندگی کودک را سالهای کودکستانی و دوره آمادگی برای ورود به دبستان و یا دوره پیش دبستانی می نامیم . دراین دوره است که کودکان برای اولین بار وسیعا از تحرک و استقلال خویش بهره می گیرند و والدین جامعه نیز انتظار دارند که کودکان برای ورود به دوره آمادگی و نهایتا دارای ورود به دبستان آماده شوند.
به بیان دیگر دراین دوره است که نقش نهاد خارج از محیط خانواده یعنی کودکستان در رشد و پرورش و یادگیری اهمیت می یابد و لذا برنامه ریزی منسجم و هدف دار آموزشی و پرورشی ضرورت بیشتری پیدا می کند.
ضرورت ایجاد و گسترش مراکز پیش دبستانی ازاین بابت است که وویژگیهای زندگی اجتماعی ما در مقایسه با گذشته های دورتر تغیی کرده است. امروزه الگوهای زندگی خانوادگی متفاوت از سابق است. بسیاری از مادران به طور فزاینده ای به کار در کارگاهها، بیمارستانها، مدارس و ادارات اشتغال دارند. طرز تلقی زنان از زندگی اجتماعی شان تغییر کرده و ارزشهای جدیدی به زندگی مردم و برمعیارهای سعادت آدمی افزوده شده است.
علاوه برمطالب فوق گسترش خارج از تصور علوم و فنون درزمینه های مختلف و تولید حجم بسیار زیاد اطلاعات که دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی را در پی داشته است باعث شده تا امروز اهداف، روشها و فضاها در آموزش سنتی که بر پایه شنیدن و حفظ کردن بنا شده است مردود وناکارآمد نشان دهد.
مراکز پیش دبستانی درایران معمولا مطابق با نیازها و استانداردهای ارائه شده برای این گونه فضاها نبوده ویا حداقل به بعضی از جنبه های آموزشی، تربیتی و رشد شخصیتی کودکان درنظر گرفته نشده است. با توجه به نیاز روز افزون تربیت کودکان دراین مقطع سنی طراحی کالبدی فضایی که جنبه های مختلف تربیتی و رشدی کودکان را شامل می شود ضروری و از جمله مسائل مهم جامعه امروز است.
1-2-تعریف واژه و اصطلاحات – تعاریف رشد و هدف از مطالعه رشد
آموزش :
عبارت است از انتقال دانسته ها یا آموخته ها به دیگری، یعنی فرد تحت تعلیم قرار می گیرد تا آن چه را که معلم دانسته و آموخته به او نیز بیاموزد.
پرورش :
عبارت است از نتیجه آموزش و یا این که به تبع آن حاصل می شود وعملی است به منظور بار آوردن یک کودک یک نوجوان تا جایی که جمع استعدادهای او گسترش یابد.
برنامه ریزی آموزشی:
برنامه ریزی آموزشی عبارت است از بررسی نیازهای درجامعه مورد عمل تجزیه وتحلیل وضع موجود، کشف کمبودها علل و انگیزه های توسعه و اتخاذ روشهای هرچند کارآمدتر برای تامین خواسته های اجتماعی به منظور این که نتایج کار هر چه بهتر، جامع تر و موثر تر باشد.
آموزش پیش دبستانی :
آموزشی که از زمان تولد آغاز و تا شروع اولین سالهای دبستان یعنی تا پایان شش سالگی ادامه دارد.
کودکستان :
کودکستانها معمولا به وسیله سیستم مدارس اداره می شوند وبرای کودکان 5 و 6 ساله طراحی شده اند. برنامه های کودکستان ممکن است نیمه وقت یا تمام وقت باشند ولی بهرحال برای آمادگی در کودکان تمرکز دارند و عمدتا هم بوسیله مربیان متخصص و مجرب به همراه دستیار و فرد کمکی اداره می شود.
مهدکودک :
به مراکزی اطلاق می شوند که برای نگهداری، مراقبت و آموزش و پرورش قبل از دبستان کودکان سالم از 3 ماهگی تا پایان 5 سالگی در سه بخش شیرخوار(3 ماهگی تا 18 ماهگی) نوپا(5/1 تا 3 سالگی) نوباوه (3 تا 5 سالگی) تشکیل و اداره می شود و هدف اساسی آنها تدارک آموزش پرورش و تغذیه مناسب برای کودکان زیر 5 سال است که از طریق باری، فعالیتها، سرودها و سرگرمی ها و برنامه ریزی آموزشی دیگر بناهای اجتماعی، عاطفی، جسمی و ذهنی کودکان ار تامین می کنند(گروه آموزش قبل از دبستان 1370، ص 2)
مهدکودک خصوصی :
مهدها وآمادگی هایی است که افراد صاحب صلاحیت مجوز تاسیس آن را از بهزیستی دریافت می کنند وبه عموم مردم سرویس می دهند. (گروه کارشناسان، 1375، ص 52)
مهدکودک دولتی : سازمان بهزیستی درمراکز و مجتمع های حمایتی شهری و روستایی بخشی را تحت عنوان مهدکودک راه اندازی نموده است که خدمات پرورشی به کودکان ارائه می دهد.(گروه کارشناسان 1375 و ص 52)
مهدکودک خودکفائی :
مهدهایی را می گویند که طبق مصوبه دولت، سازمانها و کارخانجات برای کودکان پرسنل در جنب سازمان برپا می کنند. (گروه کارشناس، 1375، ص 52)
رشد :
عبارت است ا تغییراتی که با پیشرفت وترقی گروهی همراه بوده. هدف مشخصی دارد واین تغییرات به طور منظم در طرح معینی صورت می گیرد. (شریعتمداری 1369 و ص 84)
فضا : یک مقوله بسیار عام است . فضا تمام جهان هستی را پر می کند و ما را در تمام طول زندگی احاطه کرده است. فضا می تواند چنان نازک و وسیع به نظر آید که احساس وجود بعد از بین برود ویا چنان مملو از وجوه سه بعدی باشد که به هر چیزی در حیطه خود مفهومی خاص می بخشد. فضای سه بعدی قابلیت جالب توجهی در بالا بردن کیفیت زندگی ا دارد. (هومن ، یازوسکی، 1373)
مسیرکولاسیون:
حرکت درفضا را سیرکولاسیون در فضا می نامند. مسیر حرکت را می توان به صورت یک ریسمان حسی تصور کرد که فضاهای یک بنا یا مجموعه فضاهای داخلی و خارجی را به یکدیگر پیوند می دهد( چینگ 1370، ص 246)
سازماندهی فضایی:
شیوه آرایش فضاها ار سازماندهی فضایی گویند. یک سازماندهی خطی معمولا از تکرار فضاهایی که دراندازه و فرم و عملکرد یکسان هستند تشکیل می شود ولی درعین حال می تواند متشکل از فضای خطی باشد که در طول خود مجموعه فضاهایی را در اندازه، فرم یا عملکرد متفاوت هستند سازماندهی کرده باشد(چینگ 1370، ص 214)
رشد:
رشد عبارت است از همه تغییراتی که از زمان تشکیل سلول تخم تا هنگام مرگ در انسان روی می دهد. رشد حرکتی مستمر، دائمی و پیوسته بوده و گاهی آهسته و زمانی همراه با جوش و خروش است. انسان پیوسته درحال تغییر است. پیوستگی رشد درهریک از جنبه های زندگی آدمی وجود دارد مثلا کودک ابتدا که کسی را نگاه می کند دست های خود را به طور تصادفی حرکت می دهد ممکن است بعد از اینکه سی هفته از سن او گذشت از جای خود بلند شده و به کسی نگاه کند ولی هنوز نمی تواند آن را بگیرد. به تدریج کودک رشد می کند وبه موازات آن توانایی در دست گرفتن اشیاء در او بیشتر می شود.
کودک درحدود 12 ماهگی می تواند با کمک شست وانگشتان دست خود اشیای کوچک را در دست بگیرد بنابراین این اعمال همه با هم پیوستگی دارند.
در همه حال به تدریج که کودک رشد می کند تغییراتی چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی دراو ایجاد می شود.(1)
معنا و مفهوم دوکلمه رشد و پرورش معمولا روشن نبوده و اغلب اوقات این دو مقوله به یک معنا و به جای هم به کار برده می شود. واژه پرورش معمولا روشن نبوده و اغلب اوقات این دو مقوله به یک معنا و به جای هم به کار برده می شود. واژه پرورش بیان تغییراتی است که بر اثر آموزش و تاثیرات عوامل محیطی درانسان ایجاد می شود. انسان رشد می کند ولی به همان اندازه پرورش نمی یابد. رشد به حجم بستگی دارد، یعنی ضمن رشد، اعضاء و جوارح مختلف جسم انسان بزرگ می شود. کودک درعین حال که رشد می کند، پرورش هم می یابد. اگر کودک تنها رشد می کرد و پرورش نمی یافت. با همان شکل کودکانه منتهی با جسمی بزرگتر باقی می ماند.
روشن است که انسان باید از قوای طبیعی لازم برخوردار باشد تا آموزش و پرورش درجهت دگرگون کردن او موثر افتد. اگر کودکی استعدادهای لازم برای آموزش را نداشته باشد . دراین صورت پرورش نخواهد یافت یا به عبارت دیگر امکان پرورش را نخواهد یافت.
منظور از رشد تنها بزرگ شدن نیست، زیرا رشد انسان یک رشته از تغییرات منظم و مرتبط با هم است که دریک جهت معین به جلو می رود تا درنتیجه ، وی به غایت کمال و بلوغ برسد. باید توجه داشت که دریک جهت معین به جلو می رود تا درنتیجه، وی به غایت کمال و بلوغ برسد . باید توجه داشت که این تغییرات اتفاقی نیست بلکه هر مرحله از تغییر ، مرتبط با مرحله بعدی است.
اگرچه انسان درسراسر زندگی به نحوی رشد می یابد، ولی قسمت اعظم رشد در سال های اول عمر تا مرحله بلوغ حاصل می شود.
این قسمت ، به طرح مبحث رشد اختصاص دارد. هدف از طرح این مبحث، تحلیل و نتیجه گیری ازدیدگاه های صاحب نظران متخصص در روانشناسی رشد و تاکید بر نقش و اهمیت محیط در روند رشد کودکان است.
1- کشف مقیاس های مناسب برای هریک از مراحل و مظاهر رشد و انتخاب فعالیت های مناسب با آن
2- مطالعه ی رشد درشناخت رفتارهای عقلی مانند تخیل ، تفکر ویادگیری از دوران کودکی تا بلوغ تاثیر دارد.
3- مطالعه ی رشد نشان می دهد که در هر سنی از کودک چه انتظاراتی باید داشت.
1-3-رشد و نیازهای آن
رشد یعنی « تغییرات کمی و کیفی که با پیشرفت زمان درطبیعت و ساخت و رفتار موجود زنده حادث می شود» این تغییرات در هر دوره از زندگی انسان توانائی ها ونیازها، دشواری ها و ناسازگاری هایی را به وجود می آورد.
رشد کودکان، مانند هر رشد طبیعی دیگر، دارای مراقب و مراحل و جهت است. به نظر می رسد که تقسیم رشد در دو بعد رشد جسمی و رشد ذهنی یا روانی، یک طبقه بندی فارگیر برای تشریح این پدیده و مراتب آن باشد. رشد کودک ، تنها حاصل میراث ژنتیکی او نیست، بلکه تحت تاثیر رژیم غذایی، مراقبت های بهداشتی و انواع تمرینات جسمی نیز قرار می گیرد که کودک علاقه مند به آنهاست. این تاثیرات از راه پیشرفت رشد وفیزیک جسم، بر شخصیت کودک اثر می گذارد. پژوهشگران بدون نادیده گرفتن اهمیت عوامل فرهنگی و اجتماعی، بیش از پیش تشخیص داده اند که رشد جسمی یک کودک اثر نیرومندی برشخصیت او دارد.
چگونگی کارکرد رشد نیز در شناخت آن اهمیتی اساسی دارد. دراین مورد دو نظریه وجود دارد:
اولی متکی برآن است که رشد یک جریان با فعالیت پیوسته است و دومی متکی برآن است که این جریان پیوسته نیست .اما هر دو نظریه با مختصری تفاوت تقریبا بریک نکته تکیه می کنند وآن هم توالی رشد وتاثیر رشد اولیه برای مراحل بعدی است، چه رشد جسمی و چه رشد ذهنی»
آنچه پژوهشگران این پژوهش نیز به آن اعتقاد دارند، توالی رشد و تاثیر رشد اولیه در مراحل بعدی آن است . لازمه شروع هر دوره سنی از رشد، طی روند طبیعی آن در دوره قبل خواهد بود.
شناخت رشد، بدون آگاهی از ضرورت های اساسی آن نتیجه ای کاربردی نخواهد داشت. ضرورت های اساسی رشد در سه مورد خلاصه شده است:
1- ضرورت درک محیط و گسترش شناخت
2- ضرورت سلامت، امنیت جسمی و گسترش مهارت های بدنی
3- ضرورت ارضای عواطف، پیوند با محیط و گسترش انگیزه ها.
این ضرورت ها ، تاکیدی برنقش محیط زندگی کودک و امکانات دردسترس دراین محیط جهت تحرک آزاد ومستقل، گسترش مهارت های بدنی و ایجاد پیوندهای عاطفی و روحی با آن است.
از آغاز تولد وهمزمان با رشد کودک، محدوده حرکت، شناخت و انگیزه های او گسترش می یابند، این تحول درشناخت و شخصیت کودک، با تصور وی از خود به عنوان مرکز عالم آغاز شده وسریعا بر مفهوم خانه متمرکز می شود. همزمان با تکامل توانائی ها و انگیزه های کودک، کردارهای وی تفاوت و مزاید یافته و به این ترتیب، مرکز های تازه ای به عنوان مکمل خانه پا به عرصه وجود می گذارند. کلیه ی این مراکز، مکان ها هستند وبا آنها فعالیت و حرکت عمومی خود را جهت می دهیم. انسان برای ارتباط بخشیدن بین اماکن، محورهایی برقرار می سازد که تجلی کالبدی آنها، انتخاب و ابداع مسیرهای ارتباطی است. شکل این مسیرها لزوما از قوانین اقلیدسی تبعیت نکرده، بلکه براثر خواست هایی چون حداکثر تجربه، کوتاه ترین فاصله و ایمنی مشخص شده اند و تداوم جریانات و محتوای آنها تاثیر بسزائی درتصور انسان از محیط دارند.
1-4- ویژگی های رشد از دیدگاه صاحب نظران
از دیدگاه پیاژه ، رشد کودک از صفر تا 6 ماهگی (نوزادی) و از 6 تا 18 ماهگی (نونهالی) در مرحله ی حسی – حرکتی قراردارد که شامل شناخت و استدلال لمسی – عملی است. مرحله پیش عملکردی، شامل نوپایی تا نورستگی، یعنی به ترتیب از 19 تا 36 ماهگی و از 3 تا 6 سالگی است . دراین مرحله، شناخت واستدلال عملی – عینی درکودک شکل می گیرد.
از نظر پیاژه که بیش از همه بر روی رشد قوای شناختی تحقیق نموده، رشد شناختی کودک رشدی متراکم است. بدین معنی که درک یک تجربه جدید برپایه چیزهایی است که از تجربه قبلی آموخته شده است.
جریان رشد تمامی کودکان، براساس طرح و تربیتی معین استوار است:
در رشد ذهنی کودک، ازیک طرف تداوم و از طرف دیگر ترتیب و توالی حوادث وجود دارد… ترتیب و توالی همه جا یافت شده است. این ترتیب درهیچ نمونه ای برتصویر نبوده …. ساختمان هر مفهوم جدید همیشه مستلزم وجود زیرساخت های قبلی است.
استواربودن قالب و فرم کلی رشد کودک، برمبنای گرایش های فطری و غریزی انسان به سوی کمال و شکل گیری محتوای آن با تاثیر مقابل عوامل درونی انسان با محیط کالبدی – اجتماعی و گرایش به سوی کمال در همه جنبه های رشد قابل مشاهده است.
نظیر این که در تمام کودکانی که طبیعی اند، مسیر رشد بدنی به سوی دستیابی به مهارت بیشتر در هدایت حرکات قوای شناختی و فرآیند یادگیری مداوم و خودجوش کودک را بر داد وستد متقابل ذهن او با محیط می داند ودراین تاثیر متقابل، تعادلی بین دو جنبه درون سازی به معنی جذب داده های خارجی و درالگوهای موجود درذهن و برون سازی به معنی تطبیق با شرایط و تشکیل الگوی جدید ذهنی در برابر پدیده خارجی را مطرح می سازد.
آن چه از قوای شناختی در تئوری حیطه شناختی پیاژه و تقسیم بندی این حیطه از سوی او درمراحل متوالی رشد نتیجه می شود، تصویر کردن اطلاعات دریافت شده از محیط در ذهن و تعبیر و تفسیر آنها با استفاده از مجموعه داشته ها و طرح های ذهنی انسان را به عهده دارد، تا برای واکنش و فعالیت های لازم تصمیم گرفته شود. بنابراین، شناخت را مجموعه فرآیندهای ذهنی مانند ادراک، به آوردن ، بازشناختن و استنتاج کردن در نظر می گیریم.
پیاژه از عواطف به عنوان اولین منشاء انگیزه های انسان برای یادگیری ورشد نام می برد. از سوی دیگر فرآیند موجود درحیطه عواطف همراه با شناخت تدریجی انسان از جهان هستی، منجر به شکل گیری شخصیت در وجود آن می شود. پس از ارزش گذاری انسان بر پدیده های مختلف که حاصل تداوم تماس با محیط اجتماعی و کالبدی و ارزیابی دائمی رویدادهاست ونیز به دنبال سازماندهی این ارزش ها در ذهن ، نظامی از آنها در وجود فرد پدید می آید که پذیرش انگیزه ها و رفتار او را برای مدتی طولانی کنترل می کند، تا این که نوعی شیوه و درحقیقت تفکیک آنها وظریف تر شدن واکنش های بدنی است.
دگرگونی هایی که از نظر پیاژه دررشد حیطه شناختی کودک درمراحل پیش عملکردی و عملکردهای عینی به وقوع می پیوندد از اهمیتی اساسی درتکوین مراحل بعدی رشد کودک برخوردار است:
همچنین، تمام کودکان درابتدای حیات به دلیل نارس بودن قوای شناختی، فقط با لمس، دستکاری و تماس مستقیم با اشیاء می توانند آنها را بشناسند، ولی با شروع تفکر عملی نیاز آنها به دستکاری اشیاء کمتر شده و ازآن جا که به مرور تصورات وطرح های ذهنی برای مقایسه دراختیار دارند، با استفاده از حواس مختلف و به ویژه بینائی وشنوایی، سریعا پدیده مورد نظر را شناسایی می کنند ودرمرحله نهایی با گسترش داشته های قبلی و شروع یادآوری و تفکر انتزاعی، می توانند بدون وجود اشیاء و یا بدون مشاهده وقایع، آنها را فقط در ذهن خود متصور شوند.
در مورد تاثیر متقابل فرد با محیط ونقش عوامل محیطی در تحولات جسمی وروانی کودکان قابل ذکر است که :
هسته اصلی همه توری های رشد ، تعامل یا تاثیر متقابل است همه روانشناسان براین عقیده صحه می گذارند که پدیده های روانی و تغییرات آنها نتیجه تعامل بین ارگانیسم انسان و محیط است، فقط تفاوت دیدگاه ها دراین است که دراین میان کدام عوامل مورد تاکید هستند.
پیاژه، برجنبه خود به خودی رشد تاکید کرده، مبانی آن را در رشد ذهنی جستجو ومطالعه می کند. وی براساس تکامل شخصیت در انسان شکل بگیرد.
از جمله آبراهام مزلو معتقد است شکل گیری شخصیت بی تفاوت که درباره محیط خود حساسیت و کنجکاوی زیادی نداشته، با زندگی درگیر نشده و رغبتی برای زیستن ندارد، حاصل ناکامی و شکست در ارضاء کنجکاوی های خود انگیخته و مشتاقانه دوران کودکی است.
کوردون آلپورت پس از بیان پیوستگی مراحل تکامل خویشتن تایید می کند که شرایط محیطی مساعد و تجربه های دوران کودکی، درپرورش شخصیت سالم و پرورش یافته است، درمراحل مختلف زندگی تلاش می کند مستقل از تنش های گذشته خود عمل کند.
نتیجه می شود که : دوران کودکی، دورانی است که با تولد آغاز شده و طی آن قالب و فرم شناخت، شخصیت وجسم انسان شکل گرفته و محتوای داشته ها، قابلیت ها و خلاقیت کودکان پایه گذاری می شود. در انتهای این دوره که معمولا سنین 11 تا 13 سالگی است. طی نقطه عطف دوران نوجوانی، رشد انسان به مرور بر گسترش محتوایی و درونی متمرکز می شود و تحول درقالب و فرم جنبه های وجودی ار کمتر می توان مشاهده نمود.
اغلب روانشناسان معتقدند که کاوش و جستجوی درمحیط برای درک آن از ارزش های حیاتی برای شکل گیری شخصیت و شناخت انسان است. خردسالان، درباره دنیای خودکنجکاوی طبیعی دارند ودرتلاش برای دانستن و فهمیدن این جهان ، خود انگیخته ومشتاقانه به کندوکاو می پردازند.
ارضای نیازهای اساسی کودکان ، نقش بسیار مهمی درچگونگی شکل گیری ورشد شخصیت آنان دارد. بخش مهمی از نیازهای کودکان نیز از راه بازی صورت می گیرد.
یونسکو، درباب اهمیت بازی دررشد کودکان و دلایل نیاز به فضاهای بازی این گونه می گوید: فضاهای بازی نیازهای رشد کودکان را درتمامی زمینه ها فراهم می سازد.
1-رشد فیزیکی
2-رشد ادراکی
3-رشد اجتماعی
4- رشد احساسی
البته فضاها یا زمین های بازی اختصاص یافته به کودکان، دربسیاری موارد، انتظارات مورد نظر آنان رابرآورده نمی سازد. از این رو واکنش کاملا مثبتی درارتباط با استقبال و استفاده فعال از خود نشان نمی دهند.
آهنگ رشد در مراحل سنی گوناگون مختلف است بدین معنی که ممکن است گاهی رشد به گونه ای یکنواخت و آهسته انجام شود ودرظاهر قابل مشاهده نباشد، گاهی نیز به گونه ای جهنده تحقق پذیرد. پس باید با نگرش به ویژگی های رشد جسمانی، روانی، اجتماعی کودکان و مقتضیات ویژه ی هر مرحله سنی و همچنین با دقیق شدن درتفاوت های فردی کودکان، بازی ها و فعالیت هایی را برگزیند که شایسته و فراخور آنان باشد تا تکامل طبیعی نیرومندی و تندرستی آنها تامین گردد.
آهنگ رشد جسمانی ازهنگام تولد تا سال های 5 تا 6 سالگی تند بوده وسپس تا ده سالگی کمی کند ویکنواخت ادامه می یابد. درسال های 11 تا 13 سالگی آهنگ رشد دوباره افزایش یافته وبا آهنگ نسبتا سریع در دوره ی بلوغ همگام می شود.
بنابراین وسایل بازی آنها می بایست متناسب با سیستم بدنی آنها طراحی کرد. رشد قد کودک درسن 5 سالگی دو برابر دوران نوزادی و وزن او نیز 5 برابر دوران نوزادی می باشد، از این دوره یعنی 5 تا 10 سالگی رشد قد و وزن کندتر می شود ولی تحرک و چالاکی و قدرت یادگیری و مهارت دراین سنین بسیارزیاد است.
از آنجا که بازی کودکان به عنوان یک فرایند حیاتی در رشد آرمانی و توسعه جسمی، عاطفی و روانی آنان حائز اهمیت است، لازم آمد که مبحث جداگانه ای به آن اختصاص یابد.
1-5- گونه های تغییر درفرآیند رشد
روند رشد همه ی نوزادان، ابتدا گام نهادن دردنیای کودکی و پس از گذر زمان، رسیدن به بزرگسالی است. در روند رشد، این مسیر کاملا طبیعی است و جای شگفتی ندارد، اما درگذر از این مراحل زمانی، ویؤگی هایی چند شاخص و ممتاز است:
1) تغییرات درشد به گونه ای منظم صورت می گیرد.
2) دگرگونی ها، حالتی، تراکمی و انباشتی است و با رشد موجود زنده این تغییرات همراه با چندگانگی و پیچیدگی رخ می دهد.
1-5-1- تغییر در اندازه و مقدار ونسبت:
این تغییرات به خصوص در رشد بدنی دیده می شود. هرسال که از عمر کودک می گذرد بر وزن و قد وی افزوده می شود وهچنین اعضای بدن وی بزرگتر می شود.
دررشد عقلی نیز همین تغییرات دیده می شود، هرسال برتعداد لغاتی که کودک می داند افزوده می شود.
کودک آنطور که درزمان های گذشته تصور می رفت، تصویر برگردان شخص بالغ نیست بلکه تمام بدن وی از نظر تناسب با بدن یک فرد بالغ متفاوت است. این امر بخصوص هنگامی که بدن کودک را به اندازه بدن آدم بالغ بزرگ کنیم به چشم می خورد. تا موقعی که کودک به سن بلوغ نرسیده است، بدن وی از نظر تناسب با بدن بزرگسالان تفاوت دارد.
در رشد عقلانی نیز همین تغییردنسبت دیده می شود. ارسال های نخست کودک، بین تخیل و واقعیت رابطه نزدیک وجود ندارد ولی با گذشت زمان عنصر خیالی جای خود رابه وقعیت می دهد وفرد بر تخیل خود تسلط یافته و آن را در فعالیت های خلاق به کار می برد.
1-5-2- ناپدید شدن بعضی از قسمت های بدن
ناپدید شدن بعضی از قسمت های بدن یکی دیگر از تغییراتی است که در حین تکامل رخ می دهد. مهمترین قسمتی که درحین رشد کودک کم کم ناپدید می شود. غده تیموس یا غده طفولیت است که درسینه جای دارد و از بین رفتن تصویر العمل بابنیسکی (تصویر العملی که کودک درمقابل تحریک ما نشان می دهد) و دندان های طفولیت را باید خاطر نشان کرد از جمله مشخصات روانی کودک که رفته رفته طرد شده و از میان می رود، سخنان بیجا و پرگوئی های بچگانه ونیز علاقه فراوان به استشمام وکشف اشیاء می باشد.
1-5-3-کسب مشخصات تازه
درمقابل محو برخی از قسمت های بدن که دیگر برای طفل منشاء اگر و فایده نیستند، وی مشخصات روانی و بدنی تازه ای کسب می کند دسته ای از این مشخصات از طریق یادگیری حاصل می شود ولی قسمت اعظم آن نتیجه تکامل قوایی است که در هنگام تولد هویدا نشده است. یکی از مهمترین مشخصات بدنی که درحین دوران رشد به وجود می آید، رویش دندان های دائم است. و از جمله خصوصیات روانی که رفته رفته ظاهر می شود، حس کنجکاوی و تمایل برای کسب اطلاعات و عقاید مذهبی است.
1-6-ماهیت و ویژگی های رشد در انسان
رشد ونمو انسان دارای خصوصیاتی است که این خصوصیات درچگونگی و نحوه روند رشد بسیار مؤثر است. نمی توان با اطمینان دقیق گفت که کدامیک از این خصوصیات مهمتر از دیگران است. ولی درموارد زیر سعی شده که تا حدی رعایت اهمیت شود و آن که مهمتر به نظر می رسد مقدم قرارداده شده است.
1-رشد با الگویی معین توأم است:
تکامل انسان به صورت اتفاقی و غیرمنظم انجام نمی شود بلکه به شکلی مرتب و مستمر حاصل می گردد هرمرحله ای از تکامل نتیجه و محصول مرحله قبلی و شرط ضروری مرحله بعدی است.
درمطالعات و بررسی های ژنتیک که به عمل آمده معلوم شده است که یک نمونه قالب عمومی وجود دارد که تمام نوزادان و کودکان درحین رشد وتکامل خود از آن پیروی می کنند.
از 4 تا 16 هفتگی نوزاد بر عضلات چشم خود تسلط می یابد.
از 16 تا 28 هفتگی نوزاد بر عضلاتی تسلط می یابد که سروبازوان وی را به حرکت در می آورد.
از 28 تا 40 هفتگی وی بر بدن و دست های خود مسلط می شود وهمین امر وی را قادر به نشستن می کند.
از 40 تا 52 هفتگی وی بر پاهای خط مسلط شده و درنتیجه می تواند بایستد.
در سال دوم وی راه می رود و می دود . لغاتی را جداجدا و شمرده ادا می کند ویک احساس ابتدایی و بدوی از مالکیت برایش حاصل می شود.
درسال سوم وی جملاتی می سازد ولغاتی را برای فهماندن افکار خود به هم مربوط می کند و دردرک و فهم محیط خود می کوشد.
درسال چهارم وی پی درپی سئوالاتی می کند وعلاقه ای به تعمیم موضوعات از خود نشان می دهد.
در سال پنجم وی از نظر عقلانی به نحوی رشد کرده است که بدون بریدگی و مکث سخن می گوید و می تواند یک افسانه نسبتا طولانی را بازگوید. ازاین هنگام وی بازی های دسته جمعی را بر بازی های انفرادی ترجیح می دهد.
2-در رشد، تصویر العمل ها ابتدا جنبه عمومی دارد وسپس اختصاصی می شود:
در جریان رشد اعم از بدنی و عقلانی تصویر العمل های کودک ابتدا جنبه عمومی دارد وبعد وضع اختصاصی به خود می گیرد واین قاعده همواره مستدام است. مثلا نوزاد بیش از آنکه یکی از اعضای بدن خود را حرکت دهد، تمام بدنش را به حرکت درمی آورد و کودک ابتدا دست خود را حرکت می دهد، بعد آن را به طرف چیزی دراز می کند. روی هم رفته کودکان ابتدا کارهای ساده وبعد کارهای مشکل را فرا می گیرند.
3-رشد جریانی مداوم دارد:
رشد از هنگام تشکیل نطفه تا وصول به مرحله بلوغ وکمال پیوسته ادامه داشته وبه آرامی و بدون توقف و یا جهش ناگهانی پیش می رود. مشخصات و خصوصیات جسمانی و عقلانی رفته رفته تکامل می یابد تا آنکه دراواخر دوران نوجوانی، به منتهای پیشرفت خود می رسد.
هیچیک از خصوصیات جسمانی و عقلانی به طور اتفاقی و ناگهانی تکامل نمی یابد، بلکه همگی محصول رشدی است که پیش از تولد آغاز شده است.
چون رشد مداوم و پیوسته است آنچه که در مرحله ای واقع می شود مرحله بعد و یا مراحل بعدی را تحت تاثیر قرار می دهد مثلا بی نظمی و عدم تکافوی مواد غذایی در دوران کودکی زیان هایی به بار می آورد که بعدا نمی توان آنها را کاملا جبران کرد. ناراحتی ها و اختلالات عاطفی که نتیجه وضع نامناسب محیط است، اثر نامطلوبی درشخصیت کودکان باقی می گذارد. این گونه ناراحتی ها درجهان بینی فرد در دوران بلوغ بسیار مؤثرند.
4-اختلافات فردی در فرایند رشد، کمابیش ثابت است:
معمولا تصور می شود کودکی که در رشدش به حد متوسط نرسیده است، پس از چندی جبران نقصان رشد گذشته را خواهد کرد. این گمان از نظر علمی صحیح نیست بلکه برتصویر دلایل متعددی وجود دارد که میزان رشد ثابت می ماند. نوزادانی که درابتدا به سرعت رشد کرده اند در مراحل بعدی رشد نیز به همان ترتیب به رشد خود ادامه می دهند درحالی که آن دسته از نوزادان که رشدشان کند بوده است بعدا نیز به کندی رشد می کنند.
کودکانی که از نظر عقلانی نواقصی دارند، به جز موارد استثنایی نمی توانند خود ار به حد متوسط برسانند، آنچه که بیشتر ممکن به نظر می رسد . این است که آنها رفته رفته ناقص تر می شوند.
5-تکامل قسمت های مختلف به مقدار متفاوت حاصل می شود:
تمام قسمت های بدن به یک مقدار رشد نمی کنند وکلیه جنبه های رشد عقلانی به یک اندازه تحقق نمی یابد. جنبه های مختلف جسمانی و عقلانی که هریک به مقدار مخصوص به خود رشد می کنند در زمان های مختلف به مرحله کمال می رسند. مثلا مغز از 6 تا 7 سالگی ه منتهای بزرگی خود می رسد، ولی بعد از آن از نظر نظم و فعالیت پیشرفت خواهد کرد.
تخیل خلاق در دوران کودکی به سرعت پرورش می یابد و در دوران نوجوانی به اوج خود می رسد ولی درمقابل، نیروی استدلال به مراتب کندتر تکامل می یابد.
6-رشد را می توان پیش بینی کرد:
از آنجا که میزان تکامل هر فردی تقریبا ثابت می ماند، می توان حدود تقریبی تکامل وی را در هنگام بلوغ و اوایل عمر پیش بینی کرد.
علم به این موضوع که تکامل عقلانی نهایی یک کودک چه حد خواهد بود، اهمیت فراوان می دهد. زیرا از این راه می توان پی برد که وی برای چه شغلی آمادگی دارد. درنتیجه متناسب با این آگاهی، می توان وی را تعلیم داد ولی شیوه های سنجش آن چندان مورد اعتماد نیست.
7-هر مرحله ای از تکامل دارای مشخصاتی مخصوص به خود است:
در هر سنی برخی از خصوصیات انسان سریعتر و آشکارتر از مشخصات دیگر تکامل می یابد. مثلا تا دوسالگی کودک سعی خود را صرف کشف محیط، تسلط یافتن بر بدن خویش و تکلم می کند . از سن 3 سالگی تا 6 سالگی تکامل وی درجهت سازگاری با اجتماع پیش می رود.
در تکامل ، مراحلی وجود دارد که ویژگی آن تعادل است و مراحلی نیز هست که مشخصه آن عدم توازن است. درصورت اول کودک بسهولت می تواند خود رابا محیط سازگار کند ولی درصورت دوم گویا مدافعی داخلی ویا خارجی برای برقراری سازگاری با محیط وجود دارد ولذا زندگی با کودک دراین هنگام مشکل می شود.
از بررسی هایی که به عمل آمده این نتیجه حاصل شده است که دوران عدم تعادل در 15 ماهگی، دوسال و نیمی، سه سال و نیمی و بین 10 تا 12 سالگی، یعنی پیش از آنکه علائم بلوغ ظاهر شود، پدیدار می شود. درسنین دیگر رفتار کودک با گسترش سازگاری وی با محیط آشکار می شود. باید توجه داشت که اختلالات فردی در پیدایش زمان بروز دوران عدم تعادل بیشتر مؤثراست.
8- هرفردی معمولا تمام مراحل تکامل را طی می کند:
اگر چه مدتی که برای تکمیل هریک از مراحل رشد لازم است، درمورد افرادی مختلف متفاوت است، ولی به جز موارد استثنایی رشد هر فرد تقریبا درسن 21 سالگی به پایان می رسد، وضع نامناسب بهداشتی و محیط نامطلوب نیز ممکن است مانع حصول مقدار معمولی رشد شود، ولی تاثیر این گونه عوامل موقتی است. (2)
1-7- رشد و پرورش در دوران کودکی
در گفتار زیر به طور خلاصه، مشخصات رشد رفتاری کودک را در دوران های مختلف سنی مورد بررسی قرار می دهیم :
4 هفتگی (1ماهگی):
کودک در برابر دنیای خارج و صداها واکنش نشان می دهد. در برابر آنچه که برای او آسایش و ایمنی پدید آورد، تصویر العمل های خوب و خوشایند و آنچه برای او درد و ناراحتی تولید کند. تصویر العمل های بد وناخوشایند نشان می دهد. دراین دوره، زمان بین خواب و بیداری او مرتب تر می شود، چشم های خود را کاملا باز می کند و دیگر حالت گیجی و خواب آلودگی گذشته را ندارد.
12هفتگی (2 ماهگی):
دراین سن کودک دستش را به طرف اشیاء دراز می کند ولی قادر به گرفتن آنها نیست، با دیدن اسباب بازی ابراز احساسات می کند و دستش را برای گرفتن آنها جلو می آورد…. غذا خوردن برای او مشکلاتی را به وجود می آورد. خواب رفتن او بی دردسر نیست فراوان گریه می کند.
16هفتگی (4 ماهگی) :
دراین هنگام نوزاد کاملا رسیده به نظر می رسد او آرامش و تعادل بیشتری دارد… کودک می تواند چیزی را که در جلوی او درحرکت است با چشم تا زاویه 180 درجه تعقیب کند ولی آن خیره شدنی که درچهارهفتگی وجوددارد ناپدید می شود…..
با پیشرفت هایی که کودک از لحاظ فرایند اجتماعی شدن کسب کرده است می تواند شکل افراد مختلف را در نظرش مجسم کند. قیافه و صدای مادر را به درستی تشخیص می دهد و با قیافه اطرافیان احساس آشنایی می کند ولی در برابر چهره های نا آشنا تقریبا ترشرویی می کند. از دراز کشیدن روی تخت خواب بزرگ خوشش می آید. در هر حال هویدا است که کودک دراین سن احساسات و عواطف دیگران را درک کرده و به عنوان یکی از اعضای خانواده جای خود را باز می کند.
28 هفتگی (7ماهگی):
دراین دوره ، کودک به تنهایی می نشیند وقتی او را روی شکم بخوابانید، می غلتد ووقتی او را به پشت بخوابانید، سررا بلند می کند . می تواند پیچ وتاب بخورد.
او خود را به اشیای پیرامونش می رساند و آنها را بادست می گیرد اشیاء را از یک دست به دست دیگر می دهد(عمل انتقال) دراین دوره کودک تلاش برای کشف و یافتن دنیای اطراف خود را آغاز می کند ….
نوزاد دراین دوره، بیشتر وقت خود را صرف خویشتن می کند، می تواند مدت ها با خودش سرگرم باشد ولی این امر دلیل برآن نیست که به اطرافیان توجهی ندارد. صدای بم پدر خودرا دوست دارد و مادر را به سایر افراد ترجیح می دهد…..
40 هفتگی (10ماهگی):
در این دوره دروضعیت بدنی کودک پیشرفت و رشد قابل توجهی مشاهده می شود. خزیدن را آغاز می کند ومی تواند سینه خیز برود. قادر است بدون احتیاج به تکیه گاه، مدت طولانی بنشیند می تواند از زمین بلند شود وبایستد.
او براعصاب حرکتی تسلط بیشتری می یابد، می ایستد واسباب بازی را به دست می گیرد و اگر آن را در برابر دیدگانش زیر پوشش پنهان کنید می رود وبرمی دارد…..
مفهوم عدد دو به صورتی بسیار ابتدایی در ذهن کودک شکل می گیرد زیرا قادر است توجه خود رابه بیشتر ازیک چیز معطوف دارد و به طور متناوب، به دو چیز نگاه کند.
نخستین کلمه ها را در این دوره ادا کرد، و واژه هایی از قبیل بابا را تقلید می کند. بیشتر اوقات کلمات دو حرفی را تلفظ می کند. با شنیدن نام خود واکنش نشان می دهد. معنی کلمه نه را درک می کند و جواب خداحافظی را با دست می دهد….
1 سالگی:
با کمک دیگران راه می رود و یا اگر چیزی در دسترس او باشد، با گرفتن آن می تواند حرکت کند، ادراک شکل و عدد درکودک افزایش می یابد، اشیای مدور توجه او را جلب می کند وکودک به سخنگویی علاقه خاص نشان می دهد… به خواهش دیگران پاسخ می گوید کودک دراین سن اعتماد به نفس دارد و دوستانه به نظر می آید…. او علاقه زیادی برای بازی کردن با اشیایی چون قاشق از خود نشان می دهد که ممکن است درهنگام غذا دادن به او اشکالاتی ایجاد کند.
1 سال و 5 ماهگی:
جست و خیز و سرعت عمل کودک از خصوصیات بارز این سن است . به همه جا سرمی کشد. به همه چیز دست می زند. با چهاردست و پا از پله بالا می رود.
دراین دوره اگر او را در محل کوچک و محدودی نگاه دارند مخالفت می کند واسباب بازی ها را پرتاب می کند. کودک دوست دارد که اشیاء را یکی بعد از دیگری به درون ظرفی بریزد وبعد بیرون آورد. دستورات ساده را اجرا می کند….
کودک دراین دوره زود تحریک و عصبانی می شود ولی این کیفیت موقتی است . حالات روحی او متغیر است و برای کنار آمدن با وی باید مدتی انرژی و حوصله صرف کرد.
1 سال و 8 ماهگی:
با یک دست از پله ها بالا می رود. قادراست روی صندلی کوچک بنشیند. با دشواری راه می رود کودک دراین سن از انجام کارهای مخالف نظر و میل دیگران لذت می برد…..
با مداد خطوطی می کشد و تقلید نوشتن می کند. می تواند در محیط اطراف خود ارتباطات فضایی ایجاد کند. نام تصاویری را که می بینید می گوید… هیچگونه شکست و محرومیتی را تحمل نمی کند. درموقع احساس خطر یا بروز ناراحتی دیگران را به کمک می طلبد.
2 سالگی:
دراین سن به خوبی می دود کمتر به زمین می خورد، از پله ها بالا می رود، بسیار فعال و لرزنده وبا نشاط است….
در این سن توجه کودک زیادتر می شود ومدت نگهداری مطالب در حافظه وی افزایش می یابد زمان یادآوری او بین 15 تا 20 دقیقه طول می کشد. می تواند با 6 مکعب برجی بسازد.
از زبان به عنوان وسیله ای برای ارتباط استفاده می کند. نه تنها می تواند مقدار زیادی از حرف های دیگران بفهمد بلکه صحبت او مفهوم و گویاتر شده است. کودک 2 ساله سعی دارد به شخصیت خود توجه بیشتری کند. ضمیر شخصی اش را بیشتر به صورت مال من یا من انتخاب می کند.
اخلاق و رفتار کودک از همه جهات تقریبا آرامتر از قبل است، از نظر احساسات نیز تعادل و آرامش دارد….. برای انجام کارهای مربوط به خود شخصا تلاش می کند کارهایش را کم کم به تنهایی انجام می دهد. از بسیاری از جهات، این سن ، سن دوستی و محبت است و طفل احساسات دوستانه دیگران را به خوبی پاسخ می دهد.
2سال و 6ماهگی:
خیلی خوب دور یک خط مستقیم می دود. به آسانی از وسایل بازی پارک بالا می رود…. می تواند مکعب ها را روی زمین به دنبال هم قراردهد وقطار درست کند. جزئیات تصاویر وشکل های کتاب را تشخیص می دهد می تواند با مداد خطوط افقی و دایره ای را تقلید ویا رسم کند. تصویر خود را در تصویر های خانوادگی یا تکی تشخیص می دهد…. از شنیدن داستان و قصه های ساده و آشنایی با کتاب لذت می برد. از لحاظ عاطفی وابسته به بزرگسالان آشنا است.
3 سالگی :
درحین دویدن ، کودک می تواند موانع موجود بر سر راه خود را دور بزند . می تواند چهارزانو بنشیند . دویا سه رنگ اصلی را می شناسد و آنها را نام می برد. می تواند با قیچی چیزی را از کاغذ ببرد. درآستانه زمان حال زندگی می کند. بسیار کنجکاو است و این ویپگی ممکن است او را دچار مخاطره یا حوادث ناگوار کند. دست های کوچولویش را می تواند بشوید، لیکن هنگام خشک کردن باید سرپرستی شود. رفتار اجتماعی دراو رشد یافته است. اظهار علاقه و اعتماد می کند دوست دارد به افراد بزرگسال درفعالیت های خانه یاری رساند. درخارج از منزل به بچه های همسایه و همبازی ها می پیوندد ومی تواند به تنهایی با همسالان بازی کند، نسبت به بچه های کوچکتر از خود مهربان است.
مفهوم زمان گذشته و زمان حال را درک می کند و با مفاهیم دیروز، امروز و الآن کمابیش آشناست.
4 سالگی:
رفتار کودک دراین سن دقیق تر وظریف تر می شود. می تواند به راحتی از پله ها بالا رود ونیز مدت طولانی روی صندلی بنشیند و… کنجکاوی او درخصوص محیط و اطرافیانش زیادتر می شود. تخیلات او کرانه ومرز مشخصی ندارد.
تصویر یک آدم را علاوه بر قسمت سروپا، همراه با دو دست رسم می کند.
کودک در 4 سالگی نه تنها پرجنب و جوش و کوشا است بلکه حدود وقیودی در هیچ کار نمی شناسد. کتک می زند، لگد می زند، سنگ می اندازد و خراب می کند.
کودک سعی می کند با دیگر بچه ها روابط اجتماعی متقابل داشته باشد. به بازی های دسته جمعی علاقه بیشتری نشان می دهد و کودک 4 ساله می خواهد درهر فرصتی توانائی های خود را بیازماید.
5 سالگی:
کودک در 5 سالگی دارای تعادل کلی است .حرکاتش از تکامل بیشتری برخوردار است. از رفتار او آرامش به چشم می خورد کودک دراین سن قابل اعتماد و پایدار وسازگار است.
از روی مدل، تصاویر ساده را می کشد وزمانی که شروع به نقاشی می کند برتصویر کودک 4 ساله می داند که چه چیزی را خواهد کشید مفهوم عدد ازیک و دو و احیانا ازیکی دو رقم دیگر به عده ده وبیشتر از آن می رسد. رنگ ها را بهتر می شناسد.
دربعضی از کشورها سن ورود کودک را به دبستان پنج سالگی می دانند و دلایلی برای آن ارائه می دهند. کودک دراین سن به سطحی از پختگی رسیده است که از دوره های قبلی قابل تشخیص است.
6 سالگی :
کودک دراین سن مجددا سرکش و گستاخ می شود ولی این تغییر در 5/6 سالگی تقریبا خاتمه می یابد.
رفتار کودک دراین سن تقریبا شبیه رفتار او در 5/2 سالگی است دراین سن کودک بسیار احساساتی است . احساسات کودک صورتی دوگانه دارد. یعنی لحظه ای شخص را دوست دارد و لحظه ای دیگر از او بی زار است….
در عین حال که چابک و فعال است. بیقرار و ناآرام نیز هست.
برای او مشکل است که بین دو چیز یکی را انتخاب کند….
دنیای اطراف را بهتر می شناسد، به ارتباطات فضایی و فواصل زمان، شعور پیدا می کند. مایل است درباره هرچیزی اطلاعات کسب کند. مفهوم چپ و راست را درک می کند.
و…………………
فهرست مطالب:
فصل اول:
1-1-نگاهی به کودک،شرح کلی مساله و اهمیت موضوع
1-2-تعریف واژه و اصطلاحات-تعاریف رشد و هدف از مطالعه رشد
1-3-رشد و نیازهای آن
1-4-ویژگی های رشد از دیدگاه صاحب نظران
1-5-گونه های تغییر در فرآیند رشد
1-5-1-تغییر در اندازه-مقدار و نسبت
1-5-2-ناپدید شدن بعضی قسمتهای بدن
1-5-3-کسب مشخصات تازه
1-6-ماهیت و ویژگی های رشد
1-7-رشد و پرورش در دوران کودکی
1-8-دورهای تحول ذهنی یک کودک-سه مرحله رشد در متون اسلامی
1-9-عواطف در کودکان
1-10-رشد اجتماعی
1-11-بازی و تعاریف و ویژگیهای آن و اهمیت آن در رشد عاطفی کودک
1-12-ارزش های بازی
1-13-طبقه بندی سیر بازی
1-14-وسائل بازی
1-15-خلاقیت
1-16-کودکان و رنگها،روانشناسی رنگها و تاثیر رنگ در تربیت و شخصیت پردازی کودک
1-17-معانی رنگها
1-18-دلایل توجه به رنگ در فضاهای کالبدی و وسائل آموزشی
2-1-فضا فصل دوم:
1-2-1-فضا و تعاریف آن
2-2-ادراک
2-3-کودک و معماری
2-4-بررسی تحقیقات و نظریات پیاژه در رابطه با ادراک کودک و فضا
2-4-1-بررسی چند مفهوم اساسی
2-4-2-بررسی فعالیتهای ادراکی کودک
2-4-3-تصور کودک از هندسه،فضا،زمان
2-5-بررسی فضای خاص کودکان
2-6-افرادی که با خانه های کودک در ارتباط هستند
2-7-بستر مناسب جهت خانه کودک
فصل سوم:
3-1-بررسی کلی چند مهدکودک
3-1-1-مهدکودک دانشگاه شیراز
3-1-2-مهدکودک نمازی شیراز
فصل چهارم:
4-1-فضاهای مورد نیاز در یک خانه کودک
4-1-1-فضاهای داخلی خانه کودک
4-2-فضاهای واقع در سایت یک خانه کودک
4-3-مبلمان مورد نیاز خانه کودک
4-3-1-مبلمان داخلی
4-3-2-مبلمان خارجی
4-4-فرم و حجم خارجی خانه کودک
4-5-استاندارد فضاها در مهدهای کودک
4-6-خصوصیات ساختمان مهدکودک
فصل پنجم:
5-1-بررسی جغرافیایی منطقه – شیراز
5-2-بررسی اقلیمی منطقه – شیراز
5-2-1-ویژگی های آب و هوایی
5-2-2-بررسی معماری و بافت شیراز در ارتباط با مسایل اقلیمی
5-2-2-1-مطالعه تابش و سایه در دو حالت جهت گیری نما
5-2-2-2-جذب انرژیخورشیدی روی بدنه ها
5-2-2-3-تاثیر باد در جهت گیری بنا
5-2-2-4-فرم ساختمان در رابطه با اقلیم
5-2-3-آسایش در فضای داخلی
5-2-4-آسایش در فضای باز
.
.
متن رساله تصاویر ندارد.
خرید رساله:
در پایان خرید ، لینک دانلود فایل نمایش داده می شود و به ایمیل شما ارسال خواهد شد. راهنمای خرید و دانلود فایل- فرمت رساله: word
- حجم فایل ها: 1 مگابایت
- برای مشاهده لیست رساله و مطالعات های معماری اینجا را کلیک نمائید.
- سفارش انجام رساله و طرح پذیرفته می شود.
- شماره پشتیبانی و سفارشات معماری : 09037758555 – 10 صبح تا 4 عصر
- ایمیل های پشتیبانی : parsacad.com@gmail.com – info@parsacad.com
- رساله معماری با رساله معماری هم تبادل می شود و نیاز به خرید نیست.