پل سازی در ایران – پیشینه و تاریخ پل سازی در ایران – معماری پل
عنوان : پل سازی در ایران
موضوع : پیشینه و تاریخ پل سازی در ایران
ارسال شده از : آرشیو سایت
پیش گفتار
پل ها و آب بند ها از بناهای غیر مذهبی هستند که در ادوار گذشته در مسیرجاده های کاروانی ،راه های
ورودی و رود ها ایجاد می شده اند.مهمترین پل ها در مسیر جاده های کاروانی و مکان هایی که طغیان
آب رود خانه ها غیر قابل کنتر ل بوده ،بنا شده است.
از ادوار بسیار کهن ،هنگامی که بشر توانست آب را مهار کند و مسیر آن را مشخص سا زد و از تنه ی
درختان برای عبور و مرور از عرض رود خانه استفاده کند ، کار پل سازی آغاز شده است.
معماری ایرانی در احداث پل ها علاوه بر تسهیل امر عبور و مرور ایجاد آب بند ها را در نظر داشته
اند.مشاهده ی قدیمی ترین پل ها
1_پل بردیده در جلگه ی مرو دشت از دوره ی هخامنشیان
2_پل بیستون در کر مانشاه از دوره ی سا سا نیان
3_بند امیر در فارس از دوره ی آل بو یه
4_پل خواجو در اصفهان از دوره ی صفویان
امیدوارم از این پروژه که از آرشیو سایت ارسال شده راضی باشید.
از همینجا از شما عزیزان درخواست دارم هر اطلاعاتی که در ارتباط با رشته معماری و عمران در اختیار دارید برایم ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت انتشار بدم و بقیه دوستان هم استفاده کنند.
برای دانلود به ادامه مطلب بروید…
توضیحات : پل سازی در ایران – پیشینه و تاریخ پل سازی در ایران – معماری پ
پیش گفتار
پل ها و آب بند ها از بناهای غیر مذهبی هستند که در ادوار گذشته در مسیرجاده های کاروانی ،راه های
ورودی و رود ها ایجاد می شده اند.مهمترین پل ها در مسیر جاده های کاروانی و مکان هایی که طغیان
آب رود خانه ها غیر قابل کنتر ل بوده ،بنا شده است.
از ادوار بسیار کهن ،هنگامی که بشر توانست آب را مهار کند و مسیر آن را مشخص سا زد و از تنه ی
درختان برای عبور و مرور از عرض رود خانه استفاده کند ، کار پل سازی آغاز شده است.
معماری ایرانی در احداث پل ها علاوه بر تسهیل امر عبور و مرور ایجاد آب بند ها را در نظر داشته
اند.مشاهده ی قدیمی ترین پل ها
1_پل بردیده در جلگه ی مرو دشت از دوره ی هخامنشیان
2_پل بیستون در کر مانشاه از دوره ی سا سا نیان
3_بند امیر در فارس از دوره ی آل بو یه
4_پل خواجو در اصفهان از دوره ی صفویان
مؤید این نکته است که پل سازی علاوه بر گذر از رود خانه به ذخیره کر دن آب نیز توجه داشته است.
ذوق و سلیقه ی معماران ایرانی در تز یین پل ه نیز قابل توجه است .بعضی پل ها دارای جزییات آجر
کاری و کاشی کاری است .
یکی از پر رونق ترین دوره های هنر اسلامی دورهی صفویه است.سلسله ی صفویه در سال 907
هجری به وسیله ی شاه اسماعیل صفوی در تبریز تشکیل شد.حیات کشور وابسته به یک نظام کارآمد و
مطمئن بود که بدون آن ایران به جای اینکه یک کشور نیرومند آسیایی و عامل مؤثر در تمدن جهان باشد
، به صورت توده ای از جوامع جدا گانه و در هم ریخته در می آمد . جغرا فیا خود حریف سر سختی
بود .
سرزمینی به وسعت ارو پای باختری با اسکان یا فتگی پراکنده که بیابا ن های وسیع وخشک آن را تقسیم
کرده و کوهها وسیلاب ها ی ناگهانی ویرانگر و آب کند های ژرف است .
برای پیروزی عملی بر این موانع برای حیات در جنوب باختری پل ها اغلب با سد هایی ادغام شده بودند
که برای آبیاری ضرورت اساسی داشت. این پل های دو کاره مهارت و کارآیی سخت معمار را طلب می
کرد.
چون باید دهانه ی پل ها به اندازه ی عرض رود خانه می بود تا هنگام طغیان رودخانه سیلاب را تماما ً
از خود رد کند .این مسأله اغلب با لزوم مجاورت در سطوح مختلف تر کیب می شد عبور دا یمی گاری
و چهارپایان اغلب باعث شکستن پل می شد ،آفتاب و یخ بندان هم به کار تجز یه مصالح کمک می کرد.
به طوری که اغلب بهترین پل هم عمر کوتاهی داشت یا همواره تعمیرات پر خرجی را طلب می کرد.
طرح جسورانه و فنون ساختمانی درجه ی اول اهمیت را داشت و از زمان ساسانیان رشد زیادی کرد.
اسیران رومی از جمله سنگ تراشانی که شاپور اول پس از شکست والرین اسیر کرده بود ،کارهای
نمایانی کردند.
آنها شادُروان را به طول یک میل (1650)ساختند و نهر های دو طرفه در داخل آن بنا کردند که از
فشار نا گهانی آب می کاست و بنا بر این نهر های اصلی و خود پایه ها را حفظ می کرد .
سنگ کاری بسیار زیبای برخی از پل های قدیمی می تواند ادامه ی سبک هخامنشی باشد که به وسیله ی
مهارت رومیان احیا شده بود.قطعه سنگ ها با گیره های آهنی و سربی محکم می شد و ملاط آنها از
تفاله ی آهن و مس بود .
بقایای پل دختر در نزدیکی سروستان به بلندی 20 متر و دهانه ای عظیم توصیف آن را گیرا تر می کند.
پل ایذج بر روی کارون که به گفته ی باستان شناسان با دهانه ای به بلندی 70 متر و پهنای 30 متر بوده
است .
این پل ها چیزی بیش از وسیله ی عبور از رود خانه بود .اغلب از لحاظ تناسب و جلوه ی زیبایی
چشمگیری داشت و قدرت وبرازندگی را نمایش می داد.پل های بعدی که ساخته شد فوق العاده مفصل
بود وگاه شامل کاروانسرا و مسجد هم می شد.
مثلا دو مجموعه ی پل بر روی زاینده رود در اصفهان به بهره برداری استادانه از روی رود خانه
با نسیم خنک و جریان زندگی بخش آب اختصاص یافته است .که در ادامه رجع به آنها مفصلا صحبت
می شود.
مقدمه
سالهاست که سخن از حفظ ، احیاء و باز زنده سازی ارزشهای گذشته است و همه صابنظران متفق القولند که حفظ ارزشهای اجتماعی و فرهنگی موجب هویت ملی است. اما از طرفی شناخت و پالایش ارزشهای گذشته و برگزیدن بهترین آنان و تطبیق آنها با شرایط زمانی و مکانی بطوری که منطبق با نیاز های جامعه امروز باشد نیز مسئله ای است که باید مد نظر قرار گیرد .
از این گستره ، معمار ی که از پر اهمیت ترین عناصر ارزشی هر ملت است، سهم بسزائی دارد و غور در این معنا در حیطه معمار ی بعهده معماران این عصر گذاشته می شود . در این راستا همواره استاد گرانقدر محمد کریم پیر نیا که عمر خویش را در راه شناختن معماری ایرانی و اسلامی و انعکاس آن به نسلهای جوانی که به نحوی در این مسئله دخالت دارند بر زبان می آورند . پس به پاس قدر دانی و نیز ارج نهادن به زحمات چندین ساله استاد و همچنین احترام به فرهنگ و هنر اصیل ایرانی و اسلامی بر هر ایرانی است که احساس مسئولیت نموده و در جهت احیاء ارزشهای اسلامی و ایرانی در هر زمینه ای تلاش و کوشش کند و در طرح های معماری حتی المقدور اصول مقدماتی معماری ایرانی و سنتی خویش را بکار گرفته و ضمن تلفیق آنان با تکنولوژی جدید ، ماهیت فلسفه وجودی آنها را همچنان حفظ نمایند.
اصول مذکور شامل پنج مورد است:
– مردم واری : یا کاربرد مقیاس انسانی و پرهیز از هر گونه بیهودگی و شکوه بیجا و آذین بی سود .
– خود بسندگی : یا بهره گیری از امکانات و مصالح محلی و آنچه که معماران (بوم آورد) گفته اند و پرهیز از هر گونه وابستگی و نیاز.
– پیمون : یا اندازه ها و معمیار هایی که تناسب پیکره و کالبد بنا را از لحاظ درستی ، استواری و زیبایی تضمین می کرده است.
– درون گرائی : این اصل بویژه در منازل مسکونی که همیشه مورد توجه مردم این سرزمین بوده و خوش داشته اند که چهار دیواری اختیاری باشد.
– کنج و نیاز: یا پرهیز از کاربرد اندازه های بیش از نیاز که باعث هدر رفتن مصالح و بالا بردن هزینه می شده است .
علاوه بر اصولی که ذکر شد عناصری چون آب ، نور ، باد و … در معماری سنتی نقش حیاتی ایفاء می کرده اند . یکی از مسائل مهم در شناخت معماری سنتی ایران انقطاع فرهنگ معماری سنتی و پیدایش گونه هایی از فضا های جدید معماری و شهری است که غالبا با فضا های سنتی کاملا متفاوت هستند ، چونکه بسیاری از معماران بیش از هر چیز به پدیده های شکلی و بصری اندیشیده اند و بسیاری از مسائل ، مباحث و نکات فرهنگی ، تاریخی و اجتماعی را به اندازه کافی مورد توجه قرار نداده اند.
معماری سنتی قبل از پیدایش تکنولوژی و مصالح جدید ساختمانی در تمام نقاط کشور و به هر شکل و به هر کیفیت نوع معماری افقی و با هویت بشمار می رفت که در طی سالیان دراز و قرنهای متمادی مصالح و شیوه های فنی ویژه خود را داشت. این نوع ساخت و ساز بومی بسیار بجا می نمود و به موقع و کاملا ارزنده و منطقی و گاه نیز بس شکوهمند بود و هنوز هم بعنوان یک معماری شریف و برخوردار از مقیاس انسانی دارای همان ارزش و اعتبار است . تحلیل معماری ایرانی نشان می دهد که به رغم کثرت و تنوع و پیچیدگی بناها ، اصول و مفاهیم و الگوهایی در طول زمان به گونه های مختلف در این معماری بکار گرفته شده اند افزون بر آن این نتیجه بدست آمده که تکامل معماری ایران بیشتر بر تعالی اصولی و مفاهیم و الگوهای جدید در جریان نوعی فعالیت هوشمندانه و ماهرانه معماری استوار بوده است. با پذبرش این امر ، میتوان در معماری امروز ایران نیز به همان اصول و مفاهیم و الگوها پرداخت و آنها را در جریان یک فعالیت خلاق تکامل بخشید و به پیش برد.
با بررسی و تحلیل الگوهای تاریخ معماری ایران و عناصر اصلی تشکیل دهنده آنها این نتیجه حاصل می شود که این عناصر و الگوها اگر چه هر یک در دوره معینی از تاریخ معماری این سرزمین خلق شده اند لکن با حضور ممتد در دوره های بعدی ، تکامل و پالایش یافته و دارای هویتی مستقل از زمان شده اند . مفهوم عامی را از یک الگو و یا یک عنصر در معماری ارائه می کنند که شأن تجریدی یافته و دارای تصویر ذهنی و حامل بار خاطره عاطفی است .
با نگرشی بر سایر سبکها و مکاتب معماری ، معماری منفجر شده دوران نهضت (Modernism) بدون هویت و بدون گذشته تاریخی و ریشه فرهنگی قادر نیست که پاسخگوی باور های فرهنگی ایم مرز و بوم باشد و همچنین ناساختارها و ضد ساختار گونه دیکانستراکتیویستها ( Deconstraction ) برای جامعه پایبند به سنتها و میراث فرهنگی ، قابل درک نیست چون هنر معماری اصیل کشورمان هیچگاه با پرخشگری نسل عصیانزده قرن حاضر همراه نشده و متانت و سنگینی بیان خود را حفظ کرده است .
پس ضرویست که معماران این عصر با شناخت ، پالایش و بهره گیری مناسب از محاسنات سایر مکاتب و سبک های معماری و عجین نمودن آنها با فرهنگ خودی (نه مقلدانه) ، معماری ایران را که همواره مورد توجه بوده احیاء نموده و در این برهه از زمان ، معماری پس از پهلوی دوم (عصر انقلاب جمهوری اسلامی) را تجلی نموده که همانا از اهداف قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان می باشد. ( بند 1 ماده2 ) امید است طرح این موضوع ، انگیزه ای برای سایر معماران جهت ادامه بحث و همچنین ادامه منطقی و تکاملی تاریخ معماری بسیار با ارزش گذشته مان و مناسب معماری امروز باشد .
پل خواجو
این پل كه از اواخر تیمورى شالوده هایى داشته به امر شاه عباس دوم در سال 1060 به صورت امروزى آن ساخته شده است. در وسط این پل براى اقامت موقتى شاه صفوى و خانواده او ساختمان مخصوصى كه به نام بیگربیكى شهرت دارد بنا شده كه هم اكنون وجود دارد و طاق هاى آن داراى تزئینات نقاشى است. نام پلخواجو، تحریف كلمه «خواجه» است كه به مناسبت لقب بزرگان وخواجههای عصر صفوی نام گذاری شده است.
این پل در انتهاى شرق خیابان كمال اسماعیل اصفهانى و انتهاى جنوبى خیابان خواجو واقع شده است. به طورى كه باستان شناسان تحقیق كردهاند پل مزبور بر روى پلى كه در پیش وجود داشته و خرابى بآن راه یافته بوده بنا گردیه است.
در باب ساختمان این پل و زمان ساختنمان و بانى ساختمان و كیفیت آن اقوال گوناگونى نوشته اند ولى آنچه مناسب به نظر مى رسد شرحى است كه مؤلف تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهانى در این باب نگاشته و از این رو نوشته مزبور عیناً نقل مى گردد.
در انتهاى شرقى خیابان كمال اسماعیل و انتهاى جنوبى خیابان خواجو كه به طرف تخت فولاد (قبرستان اصفهان) و راه یزد مى رود پل زیبا و تاریخى خواجو واقع شده – این پل بر روى خرابه هاى پل حسن بیك به وسیله شاه عباس دوم صفوى در سال (1065 ه) ساخته شده است. آن را با اسامى: پل خواجو – پل حسن بیك پل بابا ركن الدین – پل گبرها نوشته اند.
تارونیه سیاح اروپائى نوشته است كه در دو طرف خیابان این پل دو خانه وجود دارد كه متعلق به شاه است و رودخانه در هیچ كجا بسترى بقشنگى این ندارد و چون این محل از همه جا گودتر است همین امر تا اندازهاى شاه عباس را وادار به ساختمان این پل نمود و چون محل گبرها آن طرف رودخانه بوده براى این كه آنان از خیابان چهارباغ نگذرند و از این پل كه راه را كوتاهتر مىنمود زودتر به منزل برسند ساخته شد و تاریخ آن 1057 تا 1077 هجرى است.
و نیز نوشته شده است وقتى كه پل به اتمام رسید به همان نام حسن بیك نامیده شد. این پل كه طولش 150 متر و عرضش 14 و معبر آن 7/5 متر مىباشد از سنگ و آجر ساخته شده و 21 جوى و 26 چشمه دارد.
این پل به منزله سد و از حیث معمارى و استحكام بى اندازه زیبا و بى نظیر آن، شامل چهار طبقه و در دو طرف داخلى معبر فوقانى هر طرف 51 غرفه بزرگ و كوچك دارد.
طول سنگهاى این پل متجاوز از دو متر و امتداد ستونهاى فاصله هر چشمه به سقف 20 متر است جلو هر سقف و دیوار پیش آمدگى و فرو رفتگى وجود دارد اگر تختهاى با اندازه دهانه پل ها بگذارند آب رودخانه بالا آمده و مدتى ذخیره مىشود.
و در قدیم مواقع جشن و غیره نیز قایقرانى مىنمودهاند و. در هذه السنه از طرف شهردارى تخته گذارى و قایقرانى و منظره زیبائى ایجاد شده و چنانچه براى خسرانى نداشته باشد، اقدام خوبى است اما نه براى همیشه. در قسمت شرقى پل طرفین دو صفه مسطح سنگى وجود دارد و در وسط آن دو تقریباً در كف رودخانه سنگرس مفصلى دیده مىشود و چنانچه نوشتهاند دریاچهاى وجود داشته كه از فوارههاى آن جستن مىنموده است، تا كف رودخانه یازده پله سنگى مىخورد، دو طرف شرقى قسمت پائین پل دو شیر سنگى بزرگ از قدیم موجود است كه در بى مبالاتى و جهالت افراد خرابیهائى بدان وارد شده. غرفهها و اطاقهاى وسط پل به همان طرز نقاشى و طلاكارى دوره صفئویه باقى است و طبقه بالاى اطاقها را در چندین سال قبل خراب نمودهاند. پشت بغلهاى این پل از كاشیهاى خشت هفت رنگ تزیین شده كه متأسفانه در اثر لاقیدى بى مواظبتى مسئولین امر و یا ت.ثیر باد و باران همه ساله تعداد زیادى از آنها خراب و از بین رفته بود. از وسط پل در طرفین تالار دو راه پله موجود است كه به وسیله آن دو طبقه زیرین مىتوان رفت و آمد كرد. تاریخ تعمیر این پل مطابق كتیبه كوفى كه در طرف راست جنوبى پل رو بكار خانه نور است در سال 1290 هجرى بسعى نصر الله خان در زمان ناصر الدین شاه قاجار مىباشد.
اطراف پل مانند قدم در ایام بهار و تابستان و روزهاى تعطیل محل گردشگاه عموم اهالى است و بعضى روزها به حدى جمعیت زیاد است كه راه عبور و مرور در طبقه دوم تقریباً مشكل مىشود.
در كتاب عباسنامه تألیف محمد طالهر وحید قزوینى به سال (1110 تا 1015 ه( شرح مفصلى راجع به ساختمان پل حسن آباد »خواجو« نوشته به خلاصه اینكه پس از اتمام شاه عباس دوم دستور آئین بستن و گلریزان نمودن پل را به عهده و اهتمام مقصود بیك سفره چى باشى واگذار نمود و تزیین هر یك از طاقهاى آن پل به عهده یكى از امرا محل گردید و چشمههاى وسط كه به منزله دل در بدن و معنى در سخن است از طرف شاه آئین بسته شد و مىنویسد: آب رودخانه را ببالا پل سد نموده به طورى كه فواره حوض آن تقریباً سه گز مىجست، سایبانهاى زرنگار از مبداء تا منتهاى پل بر سر پا بود و رشتههاى مفتول جهت آویختن فانوس و قنادیل به طرحهاى مختلف كشیده بودند.
و در هر مجلسى فرشهاى قالى كرمانى و قائنى افتاده بود و در هر حجرهاى شاهد سنبل مو بر پاى ایستاده و جوانان خطه ارم عباس آباد و سیمبران خوش اب ورنگ هندو و ارامنه شمشاد قامت گلرخسار مجلس را به صورت نگار گردانیده بودند و اعلیحضرت ضلاللهى كامران و كامیاب تا حین طلوع صبح عالمتاب در عبارت شرقى پل مزبور استراحت و امرا و مقربان و ملازمان هر یك در حجرات مختلف خود غنودند.
از مزایاى اختصاصى این پل سدى بوده كه براى آن در موقع ساختن در نظر گرفته اند كه هر زمان اقتضاء داشته با بستن چشمه هاى پائین آب بالا مى آمده و حكم دریاچه و سدى پیدا مى كرده و از این رو گفته اند:
داراى جهان پناه عباس دریاچه و سد و پل بنا كرد
و بناى این سد و دریاچه براى این بوده كه منظره عمارات و باغهاى واقع در آن محل باشد و در هنگام جلوس در آن عمارات و باغات از منظره دریاچهاى كه با بستن سد ایجاد مىگردید لذت برند.
منظور از عباس كه در شعر بالا گفته شد عباس ثانى است كه امر ببناى ل و سد نمود، زیرا بانى آن همان شاه عباس دوم است و تاریخ بناى پل (1060 ه.ق) و بناى سد (1068 ه.ق) بوده است.
این پل علاوه بر اینكه براى عبور و مرور قوافل و عابران ساخته شده بود براى تفرج و گردش مردم و پادشاه نیز مستعد بوده است. چنانچه از قصص الخاقانى نقل شده در سال (1060 ه.ق( كه پل ساخته شد و به پل شاهى اشتهار یافت بعد از تعطیلات نوروز آن سال بر حسب فرمان شاه عباس ثانى پل را آئین بندى و چراغان كردند و هر یك از غرههاى آن را یكى از امراء و بزرگان تزیین نمود و براى جشن مهیا گردید و سائراى مشهدى قصیدهاى در 45 بیت و نیز صائب تبریزى قصیدهاى در وصف آن چراغانى و جشن سروده اند.
مؤلف تاریخ اصفهان ورى چنین گفته:
و اما مبانى شگرف اصفهان یكى پل هائى است كه روى زاینده رود زده شده مانند پل بابا ركن الدین كه به پل خواجو معروف است. ریشه و اساسش قبل از عجم بوده و زمان تركمانهاى آققوینلو تعمیرى از آن شده و به عهده صفویه مرتبه بالا را طرح انداخته و در بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانه ساخته بود بنام خود كه در 1310 اجزاى ظل السلطان خراب كردند و راه چهارباغ نو است براى تخت پولاد.
اینكه مؤلف تاریخ اصفهان ورى گفته اساسش قبل از عجم بوده معلوم نشد چه زمانى را در نظر داشته است ولى آنچه مسلم مىنماید اینستكه پیش از دولت اسلام اساس آن پل وجود داشته و در زمان تركمانها تعمیرى از آن شده و در دوران صفرویه طبقه بالاى آن ساخته شده و در زمان بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانهاى به نام خود ساخته كه در سال (1310 ه.ق( از طرف ظل السلطان خراب گردیده است.
این پل را باسامى: بابا ركن الدین – خواجو – گبرها – شیراز – حسن آباد – پل شاهى تیمورى خواندهاند اما اینكه آن را پل بابا ركن الدین گفتهاند از این جهت است كه در تخت فولاد كه نزدیكى جاده قدیم شیراز واقع شده قبر و بقعه بابا ركن الدین كه از عرفاى معروف زمان خود در 26 ربیعالاول سال (769 ه.ق( وفات كرده در آنجا واقع وم مورد توجه و مزار عمومى است از این رو پل به نام او معروف گردیده است.
اما نامیدن آن به پل خواجو به مناسبت این است كه در مجاورت محله خواجو ساخته شده و پل شیراز از این نظر كه نزدیك جاده اصفهان به شیراز واقع گردیده و پل گبرها از نظر اینكه گبرها از این پل به محله خود مىرفتهاند و پل حسن آباد از جهت این كه محل خواجو را در قدیم حسن اباد مىنامیدهاند و اما پل شاهى از این جهت بود كه چون شاه عباس دوم در سال یكهزار و شصت پل را كامل كرد و از هر جهت آراسته گردید به پل شاهى معروف گردید و تیمورى از آن نظر گفتهاند كه تیمور به داماد خود حسن پاشا دستور داده بود كه آن پل را بنا كند و بنا كرد.
مؤلف صنف جهان در باب پل خواجو چنین نوشته است:
پل هشتم – پلى است كه الحال به پل خواجو اشتهار دارد زیرا كه در آخر چهارباغ مشهور به خواجو واقع است و قبل از چهار باغ در آخر و كنار آن محله واقع بوده و پل طرف یمین است و در اول قبل از خرابیها بر سر محله حسن آباد بوده و بانى آن را به اسم پل حسن آباد موسوم نموده بوده و چون محله حسن آباد در فترت افغان و فتنههاى بعد از آن خراب و بكلى از آبادى افتاده است و محله خواجو نزدیك آن بوده به اسم آن معروف شده. این ل در كمال خوبى و زیبایى است و زیاده خوش نماتر از پلى سى و سه چشمه است اما با آن عرض و طول نیست لكن به همان استحكام ساخته شده و دقیقهاى از استحكام و خوش نمائى را فرو گذار ننمودهاند، آن را شاه عباس ثانى بنا نموده و میرزا طاهر وحید تخلص كه در آن زمان وقایع نگار و مورخ زمان آن پادشاه بود آن را ضبط و در تاریخى كه به نام او نوشته ثبت نموده است و آورده كه در محل این پل یك پل كهنه مدروس و ویران بود و شاید آن پلى بوده است كه در كتاب ماروخى با اسم جس حسین نوشته شده و باالجمله به حكم پادشاه آن را خراب نموده و برداشتند و این پل را به این وضع خوب و هیئت مرغوب مشتمل بر بیست و چهار چشمه به زمان اندك بساختند و چون پیش محله حسن اباد و جنوب آن بوده ان پل حسن اباد نام نهادند و تصریح نموده است كه یك طرف آن باغ سعادت آباد است كه مشتبه به پل دیگر به هیچ وجه نیست و مرحوم امیر الشعراء رضا قلى خان هدایت تخلص نیز در كتاب روضةالصفاى ناصرى در آخر احوال شاه عباس ثانى اشارهاى از بناى این پل از پادشاه مذكور نموده است. بر بالاى این پل به دستور خیابان و دو طرف غرفهها بستهاند و سرطاقهاى غرفهها را كاشى كارى نموده و در میان آن عمارت و نمائى ساختهاند كه در غرفهها و آن عمارت همه نشیمن مردمان عام و خاص مىباشد كه به تفریج و تماشا آیند و شاه عباس بعد از اتمام آن در آنجا چند شبى جشن و چراغان خود را كه موسوم به فتح آباد است متصل به این پل بنا كرده است. زیر این پل را به طرز دیگر ساخته اند كه زیاد از حد مزید حسن آن گشته. دو طرف شرقى و غربى پل را كه جهت دخول و خروج آب است مهتابى طرح انداخته و میان پل ها را طاقنمائى ساختهاند و در میان هر طاقنمائى نه بزرگ سنگى بنا كگردهاند كه آب قسمت آن چشمه از میان نهر مىرود و دو طرف آن شهر راه روى است كه مردمان بر سر آن مىروند و مىنشینند و گاهى كه در فصل بهار اب زیاده طغیان مىكند تا بالاى جویهاى میان آمده راه عبور و مرور را مىبندد و براى مهتابى روى به مشرق در میان ممرهاى آب و محل ریزش آن زینهها قالب آب ساختهاند كه مردمان بر آن نشسته از صفا و تماشى آب محظوظ شوند و نمائى دیگر به طرف طول در میان پل ساختهاند ایوان مانند از اول تا آخر چشمهها محاذى یكدیگر، چنانچه از اول چشمه آخرى آن پیدا است مجملاً مانند این پل و پل سى و سه چشمه پلى بایران ساخته نشده و بنفاست و استحكام آنها نپرداختهاند. و در نزد مردم عامل و كسانى كه از تاریخ خبر ندارند این پل به پل حسن خان تركمان مشهور شده است و مراد ایشان امیر حسن بیك آققوینلو است كه امیر آذربایجان بوده و بر این سمتها نیز فرمان روا بود ولیكن او هرگز به این جاها نپرداخته و چنین همت و سلیقه نداشت بلكه تمام دولت او به همه عمر به قدر خرج این پل نبوده است و او قبل از زمان سلطنت صفویه بوده و سلطنت از اولاد او به صفویه منتقل شده و اگر این پل را بنا نموده بود و شاه عباس بزرگ كه بسیار سال بعد از او بود و این وضع و تركیب را دیده بود سلیقه شاه عباس هرگز به وضع و هیئت پل سى و سه چشمه رضا نمىداد و همت به شكل و وضع به از این مىگماشت نه كس از آن، چه این پل فایق دارد و زیاده قابل تعریف و تحسین است هزار آفرین به دانش و ذهن مهندسان آن زمان و صد هزار آفرین به همت آن پادشان به فروتمكین باد كه ذرهاى در مخارج آن خست و اهمالى ننموده است و مسلماً وجه اشتباه نزدیكى اسم شده و از بى خبرى پل حسن آباد را پل حسنخان گفته و دانستهاند و حال آنكه آن هم غلط است نه خان است و نه شاه بلكه امیر حسن بیك تركمان است و هرگز لقب خانى و شاهى نداشته.
از گفتار مورخان معلوم گردید كه در جاى كنونى پل هاى خواجو پل دیگرى بوده كه به وضع آندراس در آمده بوده و قابل استفاده نبوده است و از این رو شاه عباس دوم دستور داده بر طبق نقشه پلى بر روى زاینده رود كه در نزدیكى باغ سعادت آباد و عمارت آینه خانه بوده ساخته شود و كاركنان بر طبق دستور ساعى بودهاند كه این پل از پل اللهوردیخان و سایر پل ها زیباتر و بهتر ساخته شود و مسلم پل با وضع كنونى بعد از شاه عباس دوم ایجاد شده و پلى كه پیش بوده، اهمیتى از نظر ساختمان نداشته است و مسلم سطح معمارى آن پل در هنگام احداث پل اللهوردیخان پائینتر بوده است.
در طول این پل اختلاف است، چنانچه در گفتههاى پیش نوشته شد طول را 150 و عرض را 14 متر نوشتهاند ولى در گنجینه آثار تاریخى اصفهان طول 132/5 متر و عرض 12 متر نوشته شده است.
عدد چشمه مهى این پل را بعضى 26 و برخى 24 و كسانى 21 و دیگران 28 نوشتهاند و گمان مىرود بعضى از چشمههاى آن در زین شن و خاك مسطور شده باشد.
این پل زیر شماره 111 به ثبت تاریخى رسیده است.
مطالب سایتتون بسیارمفیدوبه دردبخوره… خیلی ممنون