پروژه آشنایی با معماری جهان – بررسی خانه صادقی ( اردبیل ) – 62 اسلاید – پاورپوینت
عنوان: پروژه آشنایی با معماری جهان – بررسی خانه صادقی ( اردبیل ) – 62 اسلاید – پاورپوینت
تاريخچه بنا :
خانه تاريخي صادقي در اردبيل در محله اوچدكان اردبيل واقع شده است و همينك بعنوان يك واحد مسكوني از آن استفاده نميشود و فقط يك خانواده بسيار كم درآمد بالاجبار در بخشي از جنوبي ترين قسمت خانه زندگي ميكند و وراث اصلي خانه در تهران و شهرهاي ديگر زندگي ميكنند اسناد مكتوب موجود در مورد تاريخ شهر چندان اطلاعات وسيعي از تاريخچه اين خانه بخاطر ندارند و جستجوهاي فراوان براي ملاقات با وراث اين خانه و نوادگان سازنده آن به نتيجه نرسيد افراد مسن و پير محله نيز اطلاعات دقيقي نتوانستند ارائه دهند و حتي در برخي موارد اطلاعات آنها با هم ديگر تناقض داشت .
اما آخرين اطلاعات كسب شده كه بنظر ميرسيد ميتوان در مورد صحت آنها تاكيد داشت به اين ترتيب است .
باني بنا مرحوم حاج ابراهيم صادقي بوده است ابراهيم صادقي از تجار معتبر شهر اردبيل بوده است وي در تجارت ادويه جات و پوست و فرش فعاليت داشته است او تا اندازه قابل توجهي به امور خيريه هم علاقمند بوده است و خانواده وي قبل از ايشان داراي تمكن مــالي قابل تامل بوده اند بطوريكه پدر ابراهيم صادقي حمام اوچدكان اردبيل را كه در نزديكي اين خانه واقع است ساخته و وقف نموده بوده است . از اقدامات خيرخواهانه ابراهيم صادقي ساخت پل حاج صادقي در بالاكوه ، اطراف سرعين ، را ميتوان نام برد و حاج ابراهيم صادقي در مقابل منزل خود بدليل نزديكي به يكي ازورودي هاي بازار تاريخي اردبيل اقدام به ساخت يك كاروانسرا نيز نموده بوده
برای دانلود و توضیحات بیشتر به ادامه مطلب مراجعه نمائید…
كه اين كاروانسرا را وقف كرده بود براي همين بعدها با تغيير سيستم خريد و فروش دربازار و عدم ورود كاروانهاي تجاري و تخريب اين كاروانسرا آنرا را به مدرسه تبديل كرده اند .
ساختمان صادقي در سال 1279 هجري قمري آغاز ميشود و در سال 1283 هجري قمري بر اساس اطلاعات داده شد توسط نوه حاج ابراهيم صادقي كه در گوشه يك وقف نامه خانوادگي نگاشته شده ، ساختش به اتمام رسيده است .
در اين بنا سازه هاي چوبي از چوبي ساخته شده است كه ابراهيم خان صادقي آنها را خودش از روسيه آورده بوده است و معمار اين بنا از اهالي زنجان بوده است ضمناً گچبرهاي اين خانه نيز شيرازي بوده اند .
اين اطلاعات ضمناً در گفتار نواده سازنده اين بنا آمده و مستندات مكتوبي ندارد .
اين خانه تا دهه 30 خورشيدي مورد استفاده بوده است اما بعد از آن با كوچ باقيمانده خانواده صادقي به تهران ديگر مورد استفاده نبوده و بدليل عدم مراقبت دچار تخريب شديد شده است تا اينكه در سال 1374 از طرف ميراث فرهنگي خريداري شده و به شماره 1904 در فهرست ملي آثار تاريخي ايران به ثبت مي رسد .
در پايان شايد لازم به يادآوري باشد كه از خانواده صادقي يك خانه تارخي و مجلل بزرگ ديگر با مساحتي قريب به 1200 متر مربع در تازه ميدان و نزديكي بازار اردبيل در كوچه فاتازيا موجود است و كلاً اين خانواده از خانواده هاي متمكن اردبيلي و از تجار با نفوذ شهر بوده اند .
ویژگی سبک آذری:
آذری، سبکی در معماری اسلامی ایران، منسوب به آذربایجان، مشهور به سبک مغول و مقارن با دورۀ حکومت ایلخانان بر ایران مي باشد. ویژگیهای زمانی در این شیوه بسیار کارساز بود.درآن زمان نیاز به ساخت ساختمانهای گوناگونی نبود.
پژوهشگران تاریخ هنر و معماری، غالباً دوران 1400 سالۀ هنر و معماری ایران بعد از اسلام را به سلسلههای مهم حکومتی نسبت داده و زیر عنوانهای سدههای نخستین، دورۀ سلجوقی، مغول (ایرانی ـ مغول، ایلخانان)، تیموری، صفوی و قاجار به بحث کشیدهاند (ویلسن جمـز ؛ دیماند، جمز ؛ هنر فر، جمـز ؛ ویلبر، پوپ «بررسی هنر ایران» جم ـ ؛ همو، هنر ایران در گذشته و آینده، جمـ ؛ دوری، جم ـ ؛ مارسیه، جم ـ) و جز تنی چند از اینان چون زکی محمدحسن . غالباً بیهیچ توضیحی از به کار بردن واژۀ «سبک» که اصطلاحی است فنی، تن زدهاند. تنها ویلبر در تعلیل این نکته نوشته: چون فرمانروایان این روزگاران فقط پشتیبان و فراهمکنندۀ زمینۀ پیشرفت معماری بودند نه آفرینندۀ آن، به جای به کار بردن واژۀ «سبک» از عنوان سیاسی استفاده میشود .گرچه او خود در جای جای کتابش تعبیرات «سبک مغول»، «سبک ایلخانی» و گاه «سبک معماری دورۀ ایلخانی» را به کار برده است . در میان این پژوهشگران ظاهراً محمدکریم پیرنیا، نخستینبار در 1347ش در مقالۀ «سبکشناسی معماری ایران» آگاهانه واژۀ «سبک» را به کار برده و به منظور به دست دادن «نامهایی منطقی و مناسب» برای چند بنا که «به یک سبک ساخته شده» ولی ننامهای مغولی، تیموری، قراقویونلو و نظایر ان» گرفته اصطلاحاتی نو در پژوهش تاریخ معماری ایران بعد از اسلام عرضه کرده است. وی به پیروی از سبکشناسی شعر فارسی، سبکهای معماری را به زادگاههای آنها نسبت داده و نامهای خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی را در معماری پیشنهاد کرده است .
باتوجه به مشخصات تاریخی، جغرافیایی، ویژگیهای معماری و بناهای بازماندۀ منسوب به سبک آذری میتوان آن را بر معماری اسلامی ایران در دورۀ ایلخانی (مغول) منطبق ساخت. به نظر پیرنیا پس از استقرار هولاکو در مراغه معماری ایران جان تازهای گرفت و سبک آذری در پی دگرگونیهایی که بر اثر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ حکم بر جامعه، در سبک رازی (معماری دورۀ سلجوقی) پدید آمد، از مراغه آغاز شد و با نام سبک مغولی راه تبریز و سلطانیه را پیموده و به سراسر ایران و خارج ایران نفوذ کرد و روز به روز آراستهتر شد تا در اوج درخشش خود شاهکارهای روزگار فرزندان تیمور و به ویژه شاهرخ را پدید آورد. سبک آذری را بر معماری دو دورۀ ایلخانی و تیموری منطبق میسازد، درحالیکه غالب پژوهشگران، هنر و معماری دو دورۀ مغول (ایلخانی) و تیموری را جدا از یکدیگر و بهسان دو دورۀ مختلف به بحث کشیدهاند، حتی کونل که از این دوره زیر یک عنوان، سبک ایرانی ـ مغول، گفتوگو کرده، توجه دارد که در اینجا دو دورۀ متوالی با فاصلۀ زمانی کوتاه قابل تشخیص است که به عقیدۀ وی در دورۀ نخست که مربوط به ایلخانان است عنصر مغولی بر کارهای هنری ایران تأثیر میگذارد و در دورۀ دوم که عنصر مغولی در فرهنگ ایران حل و هضم میشود سبک تیموری ارزش و اعتبار مییابد. اما به هر حال باید این واقعیت را در اینجا پذیرفت که گرچه دورۀ ایلخانی با مرگ آخرین پادشاه مقتدر این سلسله، ابوسعید، در 736ق/1335م پایان مییابد، ولی چون مرگ او «نه در فعالیت ساختمانی وقفه ایجاد کرد و نه در سبک معماری» (ویلبر، 105) .
وجه تسمیه: پیرنیا به وجه تسمیۀ این سبک تصریح نمیکند، ولی با توجه به این جملهها میتوان به علت این نامگذاری پی برد: این سبک «با آمیزش و ترکیب و تلفیق معماری جنوب و سنتها و روشهایی که از روزگاران کهن، بومیِ آذربایجان شده بود» پدید امد و «به حق نام آذری گرفت» ، اما وی روشن نمیسازد که این سبک کی و از سوی چه کسی و در کجا نام «آذری» گرفته و در کدام متن کهن یا نو به کار رفته است. البته توجه و اشاره به «معماری بومی آذربایجان» در نوشتههای دیگر پژوهشگران بیسابقه نیست. پیش از پیرنیا، آندره گدار در گفتوگو از مقابر مراغه، که در نیمۀ دوم قرن 6ق/12م (پیش از یورش مغول) ساخته شدهاند تعبیر «نوع ساختمانهای آذربایجان» و «معماری آذربایجان» را به کار برده است .
خاستگاه: برخی از محققان چون عباس اقبال معتقدند روابط میان جهان اسلام و چین (مرکز حکومت خان مغول) که از روزگار هولاکو آغاز گردید، تأثیران متقابلی در معماری جهان اسلام مؤثر افتاده، «یکی شکل گنبدهاست که در مقابر و مساجد کاملاً از معابد چینی و بودایی تقلید شده، دیگر رنگ آبی شفاف در کاشیکاری و پوشاندن خِارج گنبدها از کاشیهای کبود براق. مخصوصاً بعضی از بناهایی که از عهد ایلخانان باقی مانده از دور هیأت چادرها یعنی یورتهای مخصوص اسلات را دارد، تأثیر شکل یورتها در مقبرۀ مشهور به دختر هولاکو واقع در مراغه از همهجا نمایانتر است . ارنست کونل نیز از سرازیر شدن سیلوار طرحهایی از شرق آسیا به ایران و کشورهای مجاور و تأثیر عنصر مغولی بر هنر ایران در روزگار ایلخانان سخن گفته است، ولی افزوده: «ابداعات و تکامل گذشتۀ آن، آن قدر نیرومند بود که در مقابل این خطر بتواند استقامت کند … » در بادی امر نوع برج در ابنیۀ دورۀ سلجوقی به همان شکل باقی ماند. مثلاً قبر دختران هلاکو در مراغه، درست همان سبکی را دارد که در مقابر نخجوان رعایت گردید» . در برابر این نظرات، کارل دوری عقیده دارد که در معماری این دوره (ایلخانان) بهطور کامل آنچه سلجوقیان بهطور سنتی توسعه داده بودند، پذیرفته شد و «طرحهای مسجد و مدرسه سلجوقی تقریباً بدون تغییر چشمگیری اجرا میگردید … آرامگاه مادر ]دختر[ هولاکو در مراغه شبیه به معماری آل سلجوق است .سخنان گُدار با صراحتی بیشتر نظر پژوهشگرانی چون اقبال را مردود میسازد. وی شیوۀ «ساختمان گنبد فوقانی گنبدهای دوپوشه» را که از آغاز دورۀ مغول معمول گردید دنبالۀ شیوۀ ساختمانی دورۀ ساسانیان معرفی میکند و مینویسد: این شیوه در دورۀ سلجوقیان نیز گاه به کار رفته و همچنان تا دورۀ مغول تداوم یافته است. وی حتی آشکارا مقبرۀ سلطانسنجر و بنای گنبددار سنگ بست و گنبد هارونیّه را، که هر سه در خراسان و از دورۀ سلجوقیاند، به عنوان الگوهای گنبد سلطانیه و شنب غازان، دو اثر مهم معماری عصر ایلخانان (مغول، سبک آذری) معرفی میکند .
دونالد ویلبر، که دربارۀ معماری اسلامی ایران در دورۀ ایلخانان کتابی مستقل و جامع تألیف کرده است، آثار ساختمانی این دوره را مرحلهای از تاریخ پیوستۀ معماری اسلامی ایران میداند که اَشکال (فُرمهای) دورههای قبل و خصوصیات طرح و جزئیات آنها را منتصویر میسازد . به عقیدۀ وی «فرمهای معماریِ» بناهای تاریخی دورۀ سلجوقی، میراثی از روزگار ساسانیان است و ویگیهای معماری روزگار سلجوقیان و ویرانیهای هراسانگیز مغولان را پشتسر نهاد و همچنان به جای ماند و از این راه خصوصیات اساسی گنبد و ایوان برای همۀ دورههای بعد تثبیت شد. همچنین به نظر او، معماران دورۀ ایلخانی همۀ نقشهها و مصالح و روش ساختمانی دورۀ سلجوقی را اقتباس کردند . به ویژه این سخن ویلبر نظر محققانی چون اقبال را دربارۀ تأثیر شکل گنبدهای چینی بر گنبدهای دورۀ مغول (ایلخانی، آذری) یکسره باطل میسازد: «گنبدهایی که در این دوره ساخته شده از لحاظ نسبت به سنت مستقیماً به دورۀ ساسانیان ـ با واسطۀ دورۀ سلجوقی ـ میرسد»
پیرنیا برای رد نظر اقبال و هم نظران او با ارائۀ شواهدی از اثار بازماندۀ معماری به بررسی مسأله پرداخته است. وی اولاً بناهای رَبع رشیدی، شنب غازان و دارالشفای یزد را بهسان حلقههای مفقودۀ سلسله بناهای مراغه تا گنبد سلطانیه میداند. و مینویسد: اگر این بناها به جای میماند، سیر تحول و تکامل سبک رازی (معماری سلجوقی) به آذری آسانتر قابل مطالعه بود. ثانیاً «گنبد مدرسۀ ضیائیۀ یزد را که به تصریح جامع جعفری در سال 623ق/1226م (تاریخ یزد صحیح است نه جامع جعفری، و سال 631، نه 623) ساخته شده و نیز گنبد جبلیۀ کرمان و هارونیۀ طوس را برهانی قاطع بر بیپایگی این نظر میداند). «سبکشناسی»،هرچند اصل سخن پیرنیا درست مینماید و پیش از او دیگر پژوهشگران نیز آن را آشکارا طرح و تأیید کردهاند . ولی پایۀ استدلال وی سست است، زیرا اولاً به خاک تودههای به جای مانده از رَبع رشیدی، شنب غازان و دارالشفای یزد نمیتوان استناد کرد، ثانیاً درست است که بنای مدرسۀ ضیائیه بنابر تصریح تاریخ یزد در سال 631ق/1234م آغاز شده ولی ساختمان آن در سال 705ق/1305م (جعفری، 117) یا 750ق/1349م (کاتب، 136) به پایان رسیده است. به بیان روشنتر باتوجه به تاریخ اتمام بنای مدرسۀ ضیائیه و گنبد ان که عادتاً از آخرین اجزای ساخته شدۀ یک بناست این اثر معماری متعلق به دورۀ ایلخانی )مغول( است نه پیش از ان.
ویژگیها: کونل در گفتوگو از معماری سبک ایرانی ـ مغول مقابر را جدا از مساجد و مدارس و دیگر بناها بررسی کرده است. به نظر وی سبک مقابر برجی این دوره همان سبک دورۀ سلجوقی است، ولی مقابر گنبددار با گسترش و عظمت بیشتری که مییابند دستخوش تحول میشوند و به ویژه تأکید بر جنبۀ عمودی بنا و گنبد هلالی نوکدار که بر پایۀ 8 ضلعی ساخته شده چشمگیر است. وی سبک مساجد این دوره را نیز دنبالۀ سبکی میداند که در دورۀ سلجوقیان ابداع شد، با این تفاوت که طرح آنها در دورۀ ایلخانی «با ایجاد 4 ایوان و یک نمازخانۀ [شبستان] عظیم متصل به آنها تکمیل گردید و گسترش بیشتری یافت» دوری، نخستین نشانۀ ویژۀ معماری مغولی را در آرامگاهها نشان میدهد: )گنبد عظیم دولایه و محوطهای کوچک برای مزار(
به نظر ویلبر معماری اسلامی ایران در طی یک دورۀ 300 ساله (از سلجوقی تا ایلخانی) سیری منظم و تکاملی داشته است. معماری سلجوقی را میتوان شکل ابتدایی سبک ایلخانی دانست. «ظرافت عناصر ساختمانی» یکی از عمدهترین ویژگیهای معماری این دوره است: عناصر و جزئیات ساختمانی مشترک با دورۀ سلجوقی در این سبک ظریفتر و آراستهتر و کالبد ساختمانها سبکتر و نازکتر شد. سبک شدن کالبد بناها امکان ساختن پنجرههای بزرگتر و ایجاد تجانس میان دیوارهای درونی و بیرونی را فراهم ساخت. نتیجۀ طبیعی استفادۀ روزافزون از پنجرههای بزرگ، روشن شدن داخل ساختمانها بود و این ویژگی در بناهای ایلخانی (آذری) درست نقطۀ مقابل ساختمانهای تاریک دوره سلجوقی است. دیگر ویژگی عمدۀ این سبک تأکید بر ارتفاع بیشتر بناهاست. روشهایی که آگاهانه در ایجاد عمودیت بیشتر به کار گرفته شده، گرچه همه نسبت به دورۀ پیش تازه نیست، ولی اگر با هم در نظر گرفته شود با فنون دورۀ سلجوقی تفاوت دارد: 1. افزودن ارتفاع اطاقها و تالارها نسبت به اندازههای افقی آنها.
2. بلندتر و باریکتر ساختن ایوانها: از ویژگیهای این سبک ایوان بلند و باریک سردر است که یک جفت ستاره نیز در دو طرف آن، بلندی را بیشتر جلوه میدهد.
3. افزودن به بلندی ساختمانهای گنبددار: ملاحظات زیباییشناسی موجب عنایت بیشتر به ارتفاع و طرح و آشکار ساختن گنبد شد. کوشش در جهت دستیابی به «عظمت و ابهت و یافتن راه حل تازه برای مسائل ساختمانی» در این دوره نمایان است. استفاده از گنبدهای دو پوشه دست سازندگان این نوع بناها را در بلندتر ساختن آنها باز کرد، زیرا دیگر مشکلی در حفظ رابطۀ نسبی معین میان عرض و طول تالارها با ارتفاع آنها نداشتند فقط کافی بود تا هر اندازه که میخواهند و امکانات موجود به آنان اجازه میدهد به ارتفاع پوشۀ خارجی (فوقانی) گنبد بیفزایند. در این سبک نه تنها پوشش بیرونی گنبدها بلندتر از گنبدهای منفرد نخستین گردید، بلکه به بلندی استوانۀ گنبد نیز افزوده شد و بدینسان گنبد کاملاً از دیوارهای پایین جدا و نمایان گشت. این شیوۀ کار، تکامل گنبدسازی را در این دوره نسبت به دورۀ سلجوقی که پایۀ گنبد در پس دیوارهای عظیم از چشمها پنهان میماند، آشکارا نشان میدهد . روش ساختن نیمطاق 8 گوش (گوشوار، فیلگوش) بر روی اطاق مکعب و بنای گنبد بر روی آن همچنان به پیروی از دورۀ سلجوقی ادامه یافت جز اینکه محل 8 گوش هرچه بیشتر بالا برده شد و در برخی از بناهای این عهد در این زمینه تکاملی رخ نمود و آن تبدیل 8 گوش به 16 گوش است که در دورههای متأخرتر جای خود را به دایره میدهد.
4. کوشش آگاهانه در ایجاد شباهت و تجانس میان طرح گنبدها گنبدهای بیضی شکل نوکتیز و مقطع نوکتیز راهروها و قوسهای دیوارها در این سبک قابل تشخیص و ذکر است.
5. عنایت به زیبایی و نیز تمایل به برجستهتر ساختن گنبد موجب پوشاندن گنبد با آجر یا سفال نیلی رنگ شد، هرچند این پدیده از سدۀ 2ق/8م سابقه داشته است .
6. باریک جلوهدادن جزئیات ساختمان: نغولهای (ﻫ م) دیوارهای بیرونی و درونی نغولها 5/4 برابر عرض آنها است، نیم ستونهای زاویهای که وسیلۀ مؤثر القای ارتفاع است ابعاد باریک دارند، دیوارهای ضخیم و حجیم که میراث معماری ساسانی بود و همچنان در عهد سلجوقی به کار میرفت باریک و متناسب با سنگینی بار آن گردیده است. همچنین برخی محرابها نیز باریکترند .
آرایه : در شیوه آذری نخست ساختمان با خشت یا آجر و سنگ لاشه یا کلنگی با شتاب و بگونه ای ماهرانه(بدون نما) سفت کاری می شد،سپس آمود ونماسازی به آن اضافه می شد که با گچ اندود و نقاشی می شد.
نیارش: نیارش به معنی ایستایی و مقاومت ساختمان است.که در شیوه آذری دگرگونی هایی در نیارش ساختمان رخ داد.در دوره نخست آن که زمان آمیختگی شیوه های پیشین با معماری بومی آذربایجان بود، از چفد کلیل آذری که درآن سرزمین رواج بود بهره گیری شد.این چفد در همه جای ایران به همین نام بکار رفت.در این شیوه چفد چمانه نیز بکار رفت.چفد پایه در اتاق آهنگ ایوان مسجد جامع یزد چمانه است.گنبدی که با چفدچمانه زده می شود بسویی نام دارد.گنبد سلطانیه بسویی است.
آرایشها: در تزیینات ساختمانی این دوره این ویژگیها نمایان است: مقرنسکاری که از خصوصیات معمولی معماری سلجوقی بود، در دورۀ ایلخانان کاملتر و مفصلتر و متنوعتر شد . برخی از ویژگیهای مقرنسکاریهای این سبک در دورۀ سلجوقی دیده نمیشود: مقرنسکاری گچی معلق، رواج سفیدکاری تمام مقرنس، گرد آمدن همۀ مجموعۀ مقرنس در جاهای هرم شکل یا در مرکز و جلوگیری از پخش اثر تزیینی بر روی همۀ دستگاه مقرنس، این ویژگیها در دورۀ تیموری به کمال خود رسید . دیگر ویژگی برجستۀ تزیینات معماری در این سبک مهارت فوقالعادهای در گچکاری و به کار بردن آن به انواع گوناگون است: گچ به عنوان کمک و مادۀ الحاقی به ساختمان، توپیهای تهآجری، روکشی مسطح، برجستهکاری بلند، تزیین گچی توپُر و توخالی، گچکاری وصلهای و گچکاری رنگی، تا انجا که روکاری آجری در این دوره به تدریج منسوخ شد .
پیرنیا با آنکه مینویسد که «ویژگیهای شیوۀ آذری معماری ایران چندان است که میتوان کتابها دربارۀ آن پرداخت»« سبک آذری»، در بیان این ویژگیها به چند جمله بسنده کرده است: از ویژگیهای این شیوه یکی قوس و پوشش معروف به «کَلیل آذری» است که در مجموعۀ مزار و خانقاه شیخصفی در اردبیل و همچنین در گنبد خدابنده بیش از هر جای دیگر به چشم میخورد. به عقیدۀ وی هرجا چنین قوسی باشد باید ردپای معماری آذربایجانی را جستوجو کرد . مشخصات دیگر این سبک به نظر او اینهاست: ریزهکاری بنا با آجر و سنگ و خشت رژچین، پوشش لولهای و کجارهای ایوانها، سادگی شکنجها و فیلپوشهای (فیلگوشها، گوشوارها) زیر گنبد، تزیین داخل و خارج بنا با اجرکاری تزیینی پیشساز و گرهسازی و گچبری پرکار، همچنین آرایش محرابها و کتیبههای چشمگیر با قطعات کاشی و با نقش برجسته (ولی نه رسمی مانند سبک رازی)، به کار بردن کاشی معرق و و گاهی نقش و نگار زر و لاجورد و شنگرف در داخل بنا.
آثار بازمانده: ویلبر فهرستی مشتمل بر بی از 100 اثر ساختمانی با توصیف موجز هریک همراه با تصاویری از آنها عرضه کرده است. برخی از این آثار اینهاست: شاهچراغ (شیراز)، امامزاده یحیی (ورامین٩، میلرادکان (88 کیلومتیر مشهد)، پیر بکران (لنجانِ اصفهان)، غازانیه (تبریز)، رَبع رشیدی (تبریز)، جامع نطنز، آرامگاه شیخ عبدالصمد اصفهانی (نطنز)، آرامگاه محمد الجایتو (سلطانیه)، جامع علیشاه (تبریز)، هارونیه (طوس)، مسجدجامع ورامین، شبستان مقبرۀ امامرضا(ع)، مقبرۀ حمداللّه مستوفی (قزوین)، مسجدجامع سمنان، سردر مسجدجامع اصفهان
پیرنیا با توسّعی که در دامنۀ زمانی این سبک قائل است شاهکارهای بازماندۀ آن را چنین میشمرد: آرامگاه خدابنده، مسجد گوهرشاد، جامع ورامین، جامع یزد، جامع نطنز، مسجد خواجه نصیر مراغه، مسجد کبود تبریز و شمار بسیاری از امامزادهها که در زمان صفویان به آرایش آنها افزودهاند .
فهرست مطالب:
تاریخجه وویژیگیهای سبک آذری…………………………………..… 1
وجه تسمیه …………………………………………………………………………………………………….. 3
خاستگاه …………………………………………………………………………………………………….. 3
ویژگیها …………………………………………………………………………………………. 6
آرایشها ……………………………………………………………………………….. 9
آثار با زمانده …………………………………………………………………………. 10
تارخچه بنا …………………………………………………………………………. 12
گزارش اجمالی ………………………………………………………………………. 14
فرم کالبدی …………………………………………………………………………. 15
شناخت فنی ………………………………………………………………………… 28
جزییات معماری …………………………………………………………………………………………… 28
طبقات ………………………………………………………………………………………………………… 28
کف سازی و پوشش بام ………………………………………………………………………………… 28
نور گیر ها و پشت بام …………………………………………………………………………………… 29
شناخت فنی و تکنیکی …………………………………………………………… 30
تزیینات وابسته به معماری …………………………………………………………………………….. 30
آسیب شناسی ……………………………………………………………………….. 40
وضع کنونی …………………………………………………………………………………………………..40
عوامل موثر ومولد ترکها ………………………………………………………………………………….42
عمر مصالح …………………………………………………………………………………………………….47
شیوه پیشنهادی مرمتی………………………………………………………………………………………48
منابع …………………………………………………………………………………. 50
برای خرید آنلاین از زیر اقدام نمائید.
در پایان خرید ، لینک دانلود فایل نمایش داده می شود و به ایمیل شما ارسال خواهد شد. راهنمای خرید و دانلود فایلفرمت فایل: پاورپوینت – حجم: 14 مگابایت
تصاویر اسلاید ها: